-
بی قراره دل من طاقت نداره
شنبه 27 مهرماه سال 1392 11:13
یه روز صبح از خواب بیدار میشم و میرم جلوی آینه، میگم اِنسانم آرزوست، روز بعد از خواب بیدار میشم و اِنسانی می بینم که آرزو بود، یه روز با مهربانانه به خودم میگم "تو همانی که همیشه به آن معتقد بودی"... ، روز دیگه با نامهربانانی و تندی خودم میگم "تو همانی که همیشه به آن معتقد بودی ... چنین دریای متناقضی از...
-
گفــتنِ "دوستــــت دارم " نظر لــــطــــــفـــم نبود !! نظرِ دِلـــــــم بود ...
پنجشنبه 25 مهرماه سال 1392 23:24
دَم از بازی حکم میزنی! دَم از حکم دل میزنی! پس به زبان “قمار” برایت میگویم! قمار زندگی را به کسی باختم که “تک” “دل” را با “خشت” برید! باخت ِ زیبایی بود! یاد گرفتم به دل ، “دل” نبندم! یاد گرفتم از روی “دل” حکم نکنم! دل را باید بُــر زد جایش سنگ ریخت که با خشت تک بــُری نکنند! مدارا میکنم وقتی که تو میری میدونم با یه...
-
عید قربان بر همه شما عزیزان مبارک باد!
چهارشنبه 24 مهرماه سال 1392 13:33
عیدهمتون مبارک مخصوصابهارجون... راستش را بگو تایحال یک لیوان شیر نسکافه ی داغ نبودی؟ تلخ ِ شیرین ... گرم و خواستنی ... و به شدت آرام بخش .... واسه من که بودی آره بهار... گاهی ، وقت خداحافظی از کسی خواسته یا ناخواسته میگیم : « مواظب خودت باش ! » مواظب خودت باش یعنی فکرم پیش توئه ! مواظب خودت باش یعنی برام مُهمی ! مواظب...
-
لعنت به من چه ساده دل سپردم...
پنجشنبه 18 مهرماه سال 1392 05:32
می نویسم که تو بخوانى، اما حیف ! دیگران عاشقانه هاى مرا می خوانند و یاد عشق خودشان می افتند ! و تو… حتى نگاه هم نمی کنى …! چه زود فراموش شدم... چه زود فراموش شدم آن زمان که نگاهم از نگاهت دور شد .... چه زود از یاد تو رفتم آنگاه که دستانم از دستان تو رها شد.... مقصد من در این راه عاشقی بیراهه بود این همه انتظار و...
-
رابطه ای رو که مرده ، هر ۵ دقیقه ۱ بار نبضشو نگیر دیگه مرده . .
دوشنبه 15 مهرماه سال 1392 11:35
زمان هیچگاه دردی را درمان نکرده است... این ما هستیم که به مرور زمان به درد ها عادت می کنیم..! ﺣﻘﻴﻘﺖ " ﻣﻦ" ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼـــــﻪ ﺩﺭ ﻧـــــﻮﺷﺘﻪ ﻫـــــﺎﯾﻢ ﻣـــــﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ، " ﺗﻠـــــﺨﺘـــــﺭ" ﺍﺳﺖ ! ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺭﻓﯿـــــــﻖ ! یه آهنگایی یه خیابونایی یه لباسایی یه حرفای خاصی یه خوراکیایی یه عطرایی یه جاهایی شایدهیچی...
-
با "ﻫﺮﮐﻪ" ﺳﺎﺧﺘـــــــــــــــــــﻢ" ," ﺑﺎﺧﺘـــــــــــــــــــﻢ"
یکشنبه 14 مهرماه سال 1392 09:05
دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است گاهی فکر میکنی تمام شده اما یک دفعه همه ات را آتش میزند وقتی بعداز۵ماه دوری بهم اس دادی وبعددیدم باخودم میگم چی باعث میشدوقتی که دیدمت باهات دعوانکنم و دوباره مث گذشته کنارت بنشینم وبحرفهات گوش بدم!!!نمیدونم خردرونم شایدرام توباشدامامیدانم من اهل انتقام نیستم...فقط نمیدانم چراسرنوشت من...
-
تاریخ مصرفم چه زودتمام شد...
دوشنبه 8 مهرماه سال 1392 07:33
کجای!کجایی وقتی که ازبس گریه های بی امانم راه گلویم رامسدودمیکردوقتی که همه دستمال های جادستمالی راصرف اشک میکردم حتی سرآستین لباس هایم ردآن هق هق برویش نمایان بود! آه امان ازهجمه خاطراتت که حتی اندک شباهت هامرایادتومی اندازد!مراهوای تودرسرمیکندواندیشه ام سوی توبی اختیارمیرود،آری فقط اندیشه ام اماقلب وروحم دیگرهلاک...
-
سلام دوستان باوفا...
دوشنبه 8 مهرماه سال 1392 00:54
سلام خدمت همه اونایی که این وب روخوندن وبهش سرزدند،مخصوصابهارگلم که ازحال واحوالش بیخبرم.فکرنکنی بیادت نیستم!هستم اماگاهی فک میکنم اگه بخوام حرفی بزنم سوتعبیربشه اما بطورویژه دوستت دارم چون مخاطب خاص بودی کسی که همیشه فرشته نجات میخوامش کسی که تولحظات ناامیدی باتمام دردهاش سنگ صبورم شد.هرکی میگه انسانیت مرده بیادببینه...
-
سکوت کن ... !!! بگذار بغض هایت سربسته بماند ...
شنبه 6 مهرماه سال 1392 11:09
کاش اینقدرقدرت داشتم تامیتونستم هرگزحرفی ازدلم نزنم وکسی ندانددرنهان خانه دلم چه میگذرد امانوشتم تابدانندوبخوانندکه بعداماعشق چه بوده وچه کرده بامن وما!!!عشق مگه چیه؟ممکنه آدمی باشی سردوسخت وسنگ دل اماعشق رامت میکنه وقتی اسیرش میشی! عشق خامت میکنه آن هنگام که باهات حرف میزنه عشق رسوات میکنه عشق خرابت میکنه اگه عشق بشه...
-
حق نداری احساس دیگران را به بازی بگیری؛ فقط به خاطر اینکه هنوز تکلیفت با احساس خودت معلوم نیست!
پنجشنبه 4 مهرماه سال 1392 11:18
محبت کنی میره... مجبت نکنی میره .... کم محبت کنی سرد میشه میره .... زیاد محبت کنی میزنه زیره دلش میره .... متعادل باشی محل نمیزاره میره.... آخه قضیه چیه؟ بالاخره چی کار بایدمیکردم واست ؟؟؟ کی می گفت فراموشش کن دیگری می گفت دوست داشتن گاهی رسیدن نیست دیگری می گفت تو از جنسِ من نیستی خلاصه اش را بگویم شهر پر شده از پچ...
-
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
پنجشنبه 4 مهرماه سال 1392 10:51
با شناختن تو همیشه در حال تلاشم این همه تلاش کردم مال من باشی حال که فهمیدم مرا نمی خواهی باز باید تلاش کنم فراموشت کنم اما اینگار دیگر نای تلاش برایم نمانده است یکی می گفت فراموشش کن دیگری می گفت دوست داشتن گاهی رسیدن نیست دیگری می گفت تو از جنسِ من نیستی خلاصه اش را بگویم شهر پر شده از پچ پچ هایِ این مردم که می...
-
پرنده ای که رفت بگذار برودهوای سرد بهـــانه است !هــوای دیگری در ســر دارد
سهشنبه 2 مهرماه سال 1392 09:23
ماکه ازهرچیز ترسیدیم سرمان آمد…! بیا تمرین کنیم کمی از”خوشبختی”بترسیم! قله ای که چند بار فتح شود ؛ بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود ! مواظب دلت باش !… تــــــو انقـدر از سردوسنگ بودی کــــه عـــاشـقانه های من بـــرایت گـــزافه ای بــیش نـــبـود !!! دوستت دارم هایم راباورنمیکردی حـــــــــــــــــــــــــــــ...
-
دنیایم را همانی خرابش کرد که یه زمانی با دستانش آنرا ساخته بود....
دوشنبه 1 مهرماه سال 1392 11:24
همیشه که صبر کردن , بخشیدن , ماندن و تحمل کردن به این معنا نیست که همه چیز درست می شود ... لازمه گاهی وقتها دست از این تظاهر کردن برداری , باید دست بکشی از بخشیدن کسی که هیچ وقت بخشیدن دلش رابتوترجی ح ندادو زجرکشیدنت را نفهمید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ وقتی میمانی و می بخشی فکر می کنند رفتن را بلد نیستی وقتی...
-
حواسم را هر کجا پرت می کنم,,, باز هم کنار تو می افتد
دوشنبه 1 مهرماه سال 1392 00:30
امشب آن یاربیوفاخبرزحالم گرفت!درست روزی که خواستم دوباره فراموشت کنم آمدی وبازرفتی وآرامش روازمن گرفتی,گفتی سرنوشتت رااگربفهمم دلم برایت خواهدسوخت امامن دیگردلی ندارم که بسوزد خیلی وقته که دیگه خوش نمیگذره!! فقط میگذره..... میخوام بهت فکرنکنم نمیشه میخوام به خاطرات خوب فکرکنم اماوقتی دلتنگ میشم وجودم پرکینه و تنفرمیشه...
-
خداحافظ تابستان یادت باشد روزهای گرمت ب سردی گذشت!
شنبه 30 شهریورماه سال 1392 06:45
یکی رفت ، یکی موند // یکی درگیره گذشته یکی ازعشقش گذشته ببین چه سریع تابستان هم داره تمام میشه وپاییزغم انگیزازراه میرسه وکتاب زندگی من هم تندتند ورق میخوره!دارم تلاش میکنم ازشرکتی که توش کارمیکنم بیام بیرون اماهنوزاسیرم ونتونستم به اون هدفهام واسه کارجدیدم برسم.۱دلیل اینکه بایدبرم بخاطرخاطرات بدی هست که برام پیش...
-
نشنیده بگیرخشکی باغ را!!!دلیل بی آبی نیس!باغبان مرده است...
یکشنبه 24 شهریورماه سال 1392 07:17
تـــــــو با محبـت پابنـــــــد نمی شوی..! مـــــــن هم کار دیگری بلـــد نیستم ... ! "بــــــه ســـلامـــت" ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﻭﻟﯽ ﻳﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﮔﺮﻣﺖ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﻱ ﮔﺬﺷﺖ ...... دل استــ دیگر خستــه مـــی شـــود بـــی حوصـــله مـــی شــود از روزگـــار از آدمـــــــها از خــودشـــــ از این قابــها ، از اثبـــاتــ ،...
-
احســـــــاس میکنم روی دست خدا مانده ام
جمعه 22 شهریورماه سال 1392 19:20
دنیامحل گذره وباهرشکستی وهرپیروزی نمیتونی حتمابگی همه چی درسته یاتمومه همان طورکه هرگزدرهوای ابری پاییزی نمیشه فهمیدوقت اولین وآخرین بارش راپیش بینی کرد!من نمیدانم دوباره کی به انتهامیرسم اماهرباری که به آخررسوندی منوولی من عاشقانه تروصبورانه ترآغازشدم! امروزک میخوانی نفرینت کردم بخاطراینکه فرصت عاشقانه زندگی کردن...
-
چشم به راه توام پاییز!
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1392 17:44
خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم. به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم دلم می خواهد وقتی باغها بیدارند،برای تو نامه بنویسم. و تو نامه هایم را بخوانی و جواب آنها را به نشانی همه ی غریبان جهان بفرستی. ای کاش می توانستم تنهاییم را برای تو معنا کنم و از گوشه های افق برایت آواز بخوانم. کاش می...
-
خسته شدم دیگر قایق نمیسازم...
یکشنبه 17 شهریورماه سال 1392 06:39
گاهی باید احساس نکنی...... تا.. احساست کنند ...! گاهی باید کسی باشی که نیستی ... تا... کسی که بودی باشی .......! گاهی باید چشم ها را بست...... تا.... تو را ببینند ....! گاهی باید خوابید.... تا.... شاید بیدارت کنند .....! گاهی باید رفت..... رفت....!!! و.... رفت...!! تا.... بودنت احساس شود................!!!! خسته شدم...
-
بهار؟مبارک باشه روزدختر...
شنبه 16 شهریورماه سال 1392 19:05
ﺭﻭﺯ ﻋﺰﻳﺰﺍﻱ ﺩﻝ ﺑﺎﺑﺎ، ﻧﺎﻣﻮﺱ ﺩﺍﺩﺍﺷﺎ،ﻫﻮﻭﻱ ﻣﺎﻣﺎﻧﺎ، ﺟﻴﮕﺮ ﺑﭽﻪ ﻣﺤﻞ ﻫﺎ،ﻋﺎﻣﻞ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﭘﺴﺮﺍ،ﺩﺧﻲ ﻣﻨﮕﻮﻻ، ﺟﻴﻨﮕﻮﻝ ﻣﻴﻨﮕﻮﻻ،فرشته ها ﺭﻭﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺷﮕﻼ ﻣﺒﺎﺭﮎ بهارجون تبریک ﮔﻔﺖ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ؛ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ؟ ﮔﻔﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ... ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺗﺮﺳﻨﺎﮎ ﺍﺳﺖ … ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺁﺧﻪ ﭼﺮﺍ ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ...
-
ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾـﻦ ﮐﺎﺭ ﺩﻧﯿـﺎ ﺗﺮﻣﯿـﻢ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯾـﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘـﻪ
چهارشنبه 13 شهریورماه سال 1392 18:59
بعضی وقتا یه کسایی هستن که واست خیلی عزیزن و ناخواسته یا خواسته تو رو زجر میدن و تو رو به یه جایی میرسونن که به قول لیلا حاتمی تو فیلم لیلا میشن مثل یه عزیز از دست رفته . تنها کاری که میتونی انجام بدی اینه که بشینی سر این قبر و گریه کنی زاری کنی واسه همه از دست رفته هات شایدم بخوای امیدتو از دست ندی و هزاران ممکن جلوت...
-
این روزها که به بدترین شکل واسم رقم زدی اسمش جوونی بود
شنبه 9 شهریورماه سال 1392 15:45
اونــی کــه از من گــذشـــت واســه مـن در گذشـــت روحــش شــاد و یــادش فــرامــوش سلام دل شکسته من حال واحوالت چطوره?؟میدونم چندوقته نه کسی سراغت ومیگیره ونه واسه عیادت ازت گلی گرفته میشه،ببخش اگه بحرفت نکردم وباعث شدم اینجورله ولورده بشی بسوزی وبشکنی اما... دلم ... عزیزم ... نفسم... بخدادست خودم نبودگول خوردم...
-
خط به خط برات نوشتم ازخودم ازسرنوشتم
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1392 13:04
آنچه شرح حال خودم بودنوشتم وکمی ازاحساسم روبیان کردم هرچندگوش شنوایت درزمان حضورم ندیدونشنید اماشایددرنبودم اثرات نامردی به من رادرزندگیت احساس کنی امابازهم مهم نیست میدانم که نمیفهمی میدانم که نمیدانی ومیدانم که نمیخوانی کمکم میخوام دنیای نامردراباتمام وابستگیم خاک کنم وترک کنم شایدبعدازاین فراموش کنم حتی چقدراحمق...
-
نفرین نامه..
جمعه 1 شهریورماه سال 1392 13:31
درد دارد کسی تنهایت بگذارد ............ که به جرم با او بودن همه تنهایت گذاشتند شهریوراومدومن احساس بدی بهم دست میده وقتی یادم میادسال قبل که توهمین ماه تولدم بود دیگه واست مهم نبودم ...دلخوش بودم لااقل احساست روببنم که بازم بخاطرم وبیادم داری شهرو مغازه هاروبهم میریزی که شایدخوشحالم کنی اماتو... وقتی عاشقی حتی اگه...
-
زندگی من بادل نابینای توزجرشد...
جمعه 1 شهریورماه سال 1392 13:23
ﻣُﺮﺍﻗــﺐ ﺑــﺂﺵ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴـﯽ ﺍِﻋﺘــﻤـــﺂﺩ ﻣﯿﮑﻨﯽ، "ﺷﯿـــــــﻄﺎﻥ" ﻫَـــــﻢ ﯾﻪ ﺯَﻣــــــﺂﻧـﯽ "ﻓﺮﺷﺘـــــــــــﻪ" ﺑــﻮﺩ... میدونم بازجملات تکرارمیشونداماوقتی دل ساده ام شکسته شدبارهااین جملات روباخودش تکرارمیکردوحس تنفررادرونش بارور...خب دوباره گوش کن چی میگم؟ آهای تویی که معنی عشق ومهربانی رومعنی فداکاری...
-
گاهی دلگرمی یک دوست آنقدر معجزه میکند که انگار خدا در زمین کنار توست!
جمعه 25 مردادماه سال 1392 23:15
میدونی چقدخوبه آدماتوزندگیشون وقتی دچارسختی میشن ودست تنهان یکی باشه که دستت وبگیره یکی که بشه بهش اعتمادکنی وتکیه کنی،یکی که ممکنه اصلاکسی نبینش جلودست و چشمت نباشه امابدونی همیشه هس مث یک فرشته پیدامیشه ونجاتت میده وگرفتاریت یادردت روتسکین والتیام میده چیزی میدن اماطلب کارنمیشن وبی توقع برات خدمت میکنن.اینافرشته...
-
ومن آه میکشم...
جمعه 25 مردادماه سال 1392 00:48
نمیﺑﺨﺸﻢ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﻟﻢ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﺰﺩﯾﮑﻢ... ﺧﺪﺍﯾـــﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮ ﺻﺖ ﺣﯿﺎﺗﻢ ﺁﻫﯽ ﻧﮑﺸﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ ، ﺯﻣﯿﻦ ﮔﺮﺩ ﺍﺳﺖ ! ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﻭﺭ ﺯﺩﯼ ..... ﻓﺮﺩﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﺳﯿﺪ !!!! ﺣﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﺯﺕ ﺩﯾﺪﻧﯿﺴﺖ.......
-
ای همه آرامشم... من آرومم
سهشنبه 22 مردادماه سال 1392 22:01
حالم خوبه آره دنیای فراموشی واسم خیلی جالبه گاهی آدم میتونه معتادبه موادیامشروب بشه تابه این حالت برسه امامن باحرفهای توبه اینجارسیدم وفهمیدم ارزشش رونداشت هرچندکه توقمارعشق باختم امادوست خوبی چون توودوستای خوبی چون تووخانواده بالاتروباارزش ترازهرچیزی هستن...من وقتی دیدمش دیگه دل کندم مث یک میت که چشاش بازبودتایکی...
-
اولین باری که آخرین بار بود
جمعه 18 مردادماه سال 1392 21:41
خواستم امروزازحس جدیدم صحبت کنم ازحسی که این تقریبا2هفته داره آروم آروم منوبه طرف دنیای فراموشی مدهوشی وخاموشی میبره...چی بگم ازقلبم؟ اینقدرتنفرتوی سینه ام موج میزنه که حدودش بیش ازحدشده ومن نگران خودم هستم ...اینکه دیگه فراموش کردم ک قبلاکسی تودل تیکه تیکم بوده که توزندگی شیرینم اومدوبانامردیش عشق ووفاومهربانی روبه...
-
چه سکوتی دنیا را میگرفت اگر هرکس...
چهارشنبه 16 مردادماه سال 1392 21:56
می خواهم برایت بنویسم. اما مانده ام که از چه چیز و از چه کسی بنویسم از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی درکویر خشک،مجبور به زیستن هستم. از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟ از چه بنویسم؟ از دلم که شکستی، یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد؟ ابتدا رام شد،...