دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

من آدم نبودم...!؟احساس نداشتم...؟!

ﺑﻪ . ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﻬﺖ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﻨﻢ ~
ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺭﻭﺣﺖ ﻫﻢ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺭ ﻧﺸﻪ ﻭﻟﯽ ﻧﮑﺮﺩﻡ ~
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺗﻮو ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ~
ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻗﻌﯿت هـﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﭘﺎﺕ ﻣﻮﻧﺪﻡ ~
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺟﻮﻥ ﺧﺮﯾﺪﻡ ~
ﺍﻣﺎ ﺟﺎ ﻧﺰﺩﻡ ، ﻧﺮﻓﺘﻢ ، ﻣﻮﻧﺪﻡ ~
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺣﺮﻓﺎﻡ ، ~
ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﻢ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩی ﺩﺭﻭﻏﻪ ~
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺭﻓﺘﯽ ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ~
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﯼ ﺭﻭ ~
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ~
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ~
ﺟﻮﺍﺏ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﺭﻭ ﺑﻬﺖ ﻧﺪﻩ ~

ﭼﻪ ﺍﺭﺯﻭﻥ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺭﻭ ﻓﺮﻭﺧﺘﯽ . . .


از قدیم گفتن "کار از محکم کاری عیب نمی کنه"
ذهن... رویا... جرأت... شجاعت... انگیزه... اعتماد به نفس... قدرت... صلابت...
همه هست...
فقط جای "تجلی" خالی است... این روزها...
شاید پیدا کند، خدارا چه دیدی... دیوانه ها که دلیل نمی خواهند...




تو دنیایی که ارزشی واسه کسی نداری، چه لزومی داره که حتما وجود داشته باشی؟
دنیایی که اگه کسی به یادت بیوفته واسه کاره خودشه یا واسه خنده نه به خاطر تو...
دنیایی که آدما خیلی ساده از کنارت می گذرن... منظورم به شخص خاصی نیست... با همه هستم... پس وقتی "بودن" مفهومی نداره "نبودن" خیلی بهتره...
انگار از اول نبودی... آدما خیلی فراموش کارن زود از یادشون میری... اما حیف که من آدم نیستم...

 

ادامه مطلب ...

وقتی که عشقت آلوده به نیرنگ شد...


عشق من چیزی نبودتوی دلم که لب تاقچه عادت ازیادم برود!من این اشتباه رادوست داشتم

وبهایش رادادم .قلب وروحم وجسمم باتمام تنفری که سعی کردنسبت بهت داشته باشه اماباز

نمیتونه احساسش روکنترل کنه وقتی توبه سراغش میای!توبازهم بعدازمدتهااومدی وبازداغونم

کردی،دیدم اس ام اس دادی سلام چطوری ومن باحالی دگرگون نوشتم خوبم وبعدتوگفتی ۲شب هست

که خواب بدی ازمن می بینی ونگران شدی!امامن دیگرجواب توراندادم چون دستانم سست ولرزان شده

بودندوحس نوشتن نداشتم قلبم تشویش زده وداغ شده بودوباخودمی اندیشیدم تونگران من شدی!چرا؟

پس این ۸ماه چی!من یک بارنه هزاران بارمرده ام وتوبی خبرازحالم بودی،اگه نگران حال من هستی دیگربهم

اس نده زنگ نزن بذاربه دردخودم بسوزم

بذاربه نداشتنت نبودنت نخواستنت عادت کنم بگذاراین حس تنفرم راباخودبگورببرم...این وبدون یک عاشق بی

دفاعه مظلومه ضعیفه شکننده است آزارش نده هریادی ازمعشوق داغونش میکنه،ازدیشب که اس دادی تاالان

که ۳عصرروزشنبه هس همش توفکرم وبهم ریختم دیشب ازفرط ناراحتی ساعت ۹ونیم شب خوابیدم منی که

زودتراز۱۲شب نمیخوابم!!!این غیرممکنه دیگه حال من بهتربشه وببخشه دل شکستم کارتورو،من باهزارویک دلیل

میگم که توبهم بدی کردی کاری که هرگزفکرش ونمیکردم ازجانب تواتفاق بیفته

زخمی که زذی دلی که شکستی ارزان بدست نیومده بودکه بزیرپایت له ولوردش کنیواین بهایی داردکه

دیریازودبایدبپردازی اخه این دل بی گناه بودوتواین رابطه وعشق راآلوده به نیرنگ کردی.


از او که رفته نباید رنجشی به دل گرفت
آنکه دوستش داریم هرگونه حقی بر ما دارد حتی حق آنکه دیگر دوستمان نداشته باشد...
نمیتوان از او رنجشی به دل گرفت...بلکه باید از خود رنجید...که چرا؟
که چرا باید آنقدر شایسته ی محبت نباشیم که مارا ترک کندو این خود دردی کشنده است


همه چی تموم شد......
قفسم تنگتر از ان بود که فکر میکردم.بالهایت همه خونین بودند....ولی اکنون ازادی........پرواز کن ...اوج بگیر...و بدان که پر گشودنهایت حسرت پرواز را برد از یاد مرا...!

 

ادامه مطلب ...

بیاازنوشروع کنیم...ای دل

میدانی عزیزکم وقتی عاشق میشوی بی دفاع ترین موجودروی زمین هستی میدانی که چون قاصدکی باهرنسیم وبادی

سرگردان ودورشده ازاصل خویش میشوی!وجنس بلوردلت شکننده ازهرناملایمات.

گاهی میخواهم متنفرباشم اما!امابعدازهزاران سال دوری وفراغ وحتی کینه تولحظات فراموشی درست

تواوج برگشت به زندگی ناگهان اندک خبری دنیایت رابه روزاول جای اول برمیگردونه وباهمه زجری که کشیدسست

 نرم تسلیم معشوق نامردوبی وفایت میشوی.

میدانی درست مث آدمی که میدونه سیگاربرای قلب وریه ضررداره امابازمیره سراغش ومیکشه

بی اختیاربازخامش میشوی...

نمی تونم فرمولی برای دوباره عشق نشدن یاوسوسه دوباره ات

بدهم تاجلوی احساس زیبات وبگیری امافقط میخوام بگم

قدرخودت وبدون

من دیگه نمیذارم بادلم بااحساسم بادلت بااحساست بازی بشه

بیاپروازکنیم بی قیدوبندهرگزنذارعشق اسیرت بکنه دلبسته چیزهای فانی نشو

برخی آدمهامیاینددرزندگیت تانعمت شوند

اماعبرت شدنداومدندتنهانباشی اماازجمع دزدیدن تورو...

برای خودت زندگی کن وازنوشروع کن بهار



اگر روزی داستانم را نقل کردی: بگو بی کس بود اما کسی را بی کس نکرد بگو تنها بود اما کسی را تنها نگذاشت بگو دلشکسته بود اما دل کسی را نشکست بگو کوه غم بود ولی کسی را غمگین نکرد و شاید بد بود اما بدی کسی را نخواست...


ادامه مطلب ...

آنکه خنجر بر پشتم فرو کرد بویش آشنا بود ؛ آن عطر را خودم برایش خریدم !

بامن زاده شدوقتی که دستش راگرفتم همپاشددروجودم درجانم همه آرامشش بودم رام وسجده گرش بودم اینقدر

عاشقش بودم که خدای دومم شد!بامن زیست وبامن نفس کشیدهمنفسم شد.

دردستانم دربسترم درآغوشم جسم وروحم شد...همه دقایقم دل مشغولی ام هم پدزومادرهم خواهروبرادروهمسرم

همه کس وکارم شده بودبااوخوابیدم وبرخواستم هرچنددورامااین حس من بودوهمه ایمانم شده بود

امانمیدانم تاوان کدامین گناه بودکه بامن غریبه گشت ونامردشده بود!!!

کلماتم گریه هایم التماسم شکستنم رادیدوبرایش این زجرعادت شده بود

مینویسم ومیگویم اماهمه چیزهایم دیگربرایش گنگ شده بود


من دیگر حوصله مقابله ندارم
من حوصله خواستن و خواسته شدن ندارم
من حوصله راضی کردن هم ندرم
ای تو نسیم زندگی یا مرا به ساحل برسان یا مرا رها کن
که من حتی حوصله فکر کردن به تورا هم ندادم


اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد میشی برمیگرده نگات میکنه،بدون براش مهمی
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می افتی برمیگرده با عجله میاد به سمتت،بدون براش عزیزی
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری میخندی برمیگرده نگات میکنه بدون براش قشنگی.
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری گریه میکنی باهات اشک میریزه،بدون دوستت داره.
اکه یکی رو دیدی که وقتی داری با یکی دیگه حرف میزنی ترکت میکنه بدون عاشقته.

  ادامه مطلب ...

تنهایی وقتی سخته که بدونی : اونی که تنهات گذاشت , تنها نیست ......


وقتی نشدحرف دلم روراحت بزنم این شدعاقبت من که همش این پستهای غمگین وناامیدکننده روبزنم

اینکه میدونم مینویسم وفایدهای نداره اینکه منم ویک دنیاشکست وتنفرپس بایدتموم کنم این نوشتن رو...

می دونی چی بیشتر از همه آدم و داغون می کنه؟!

اینکه هر کاری در توانت هست براش انجام بدی...
آخرش برگرده بگه

مگه من ازت خواستم....آره تواینجوری بودی وجوابم همه فداکاری هام رواینجوری دادی

نمک نشناس...زخم که میخوری..خوب مزه مزه اش کن..حتماً نمکش آشناست !

بزرگترین حماقت زندگی می تونه این باشه
که به کسی که اشکاتو میبینه و بی اعتنا میره ،
برای بار دوم اعتماد کنی ....!

خوبم …!
باور کنید …؛
اشک ها را ریخته ام …
غصه ها را خورده ام …؛
نبودن ها را شمرده ام …؛
این روزها که می گذرد …
خالی ام …؛
خالی ام از خشم، دلتنگی، نفرت …؛
و حتی از عشق …!
خالی ام از احساس …
.
.
.
می خواهم خودکشی کنم؛
نه اینکه تیغی بردارم و رگم را بزنم؛
قید احساسم را می زنم …
 

لاک غلط گیر را برمی دارم و “تو” را از تمام خاطراتم پاک می کنم

“تـــو” غلط اضافیِ زندگیم بودی ...


ادامه مطلب ...

حتی اگه من از این عشق بگذرم قلب شکستم از حقش نمیگذره ...

ﺑﺎﺯﻡ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﻭﻥヽ、ヽ``、、、 `、、ヽ`、ヽ 、ヽ`、、ヽ ヽ `、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、 ヽ``、、`、、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ、ヽヽ `、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、 `、、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ ヽ、ヽ、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ ヽ、ヽ``、ヽ、ヽ、ヽ.`、ヽ、ヽ``、、 `、、ヽ`、ヽ 、ヽ`、ヽ`、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ ﭼﺸﺎﻡ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﻧﻮﺭﻩ ﭼﺮﺍﻍ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ、ヽ`、ヽ、ヽ` `、、`、、ヽ`、`、、ヽ`、ヽ 、ヽ`、ヽ `、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、` `、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ `、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﺍﺭﻭﻡ ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ `、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、 ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ `、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ `、ヽヽヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ `、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ` ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﻭﻥ ヽ `、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ `、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、 ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、 `、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ `、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ

یک قطره اشک 1%ش آبه 99%ش احساسه

عیب نداره که شبا بدون " شب بخیر " می خوابی ...

عیب نداره که جمله ی "دوستت دارم " رو نمیشنوی ...

عیب نداره که دلش دیگه برات " تنگ " نمیشه ...

عیب نداره حرفاتو باید تو تختت با " خودت " بزنی ...

عیب نداره زیر بارون بدون ☂ ، باید " تنها " خیس شی ...

عیب نداره که کسی نیست " درد " هاتو بهش بگی ...

عیب نداره گلم ، " خدا بزرگه " اونم تنهاست ،

بدون شب بخیر می خوابه ، دوستت دارم های تورو

میشنوه و دلش برات تنگ میشه !

حرفاتو به اون بزن ، زیر بارون باهاش قدم بزن...


 

ادامه مطلب ...

تاریخ تکرارنخواهدشد...



امشب 2شنبه وهوای بارونی وقشنگی بیرونه.فقط به گذشته کمی فکرکردم...

نمیدونم به منووکارهام فکرمیکنی یانه دیگه نمیتونم حدس بزنم! نمیدونم دیگه حتی کی هستی وبه چی فکرمیکنی وچیکارمیکنی!منی که یه روزکاملامیتونستم درک کنم وبفهمم درچه حالی هستی حتی لحظه ای بیخبرازت نبودم اماحالامن موندم و...اگه بهم فکرمیکنی پس بایداعتراف بکنی که هرگزبااحساساتت بازی نکردم هرگزبهت بدی نکردم...گاهی اینقدردلم میگیره که نمیدونم چطوربایدازاین حالت رهابشم دوست داشتم میشدمث قدیمهازوداس میدادم بهت میگفتم بریم بیرون ببینمت وباهم دست تودست هم قدم بزنیم کوچه به کوچه.اماهرگزتاریخ تکرارنخواهدشد!باهرکی وهرجاهستی برات تواین دنیاآرزوی خوشبختی میکنم


بهار...تسبیحی بافته ام... نه از سنگ... نه از چوب... نه از مروارید...!!بلور اشک هایم را به
نخ کشیده ام تا برایت دعا کنم هر انچه ارزو داری...


باهـــــام دعــــوا کــــن
باهــــام قهــــر کــــن
حرصــــم و در بیـــار
بهونـــــه بگــــیر
تــــازه اجــــازه داری اشکمــــــو
بعضـــــی وقتــــا در بـــــیاری
امــــا
حــــق نــــداری هیــــچ وقــــت بـــری

هیــچوقــــت !


دنبال کسی میگردم که

توی بهار که زنگ بزنم بگم: میای بریم زیر این رگبار قدم بزنیم؟
در جوابم فقط بگه: نیم ساعت دیگه کجا باشم...
توی تابستون بدون هیچ دلیل بگم: میای بریم قدم بزنیم؟
فقط بگه: ناهار اونجایی که من میگم
توی پاییز بدون هیچ دلیل بگم: میای صدای برگارو در بیاریم خش خش صدا بدن؟
فقط بگه: دوربینتم بیار
توی زمستون بدون هیچ دلیل بگم بریم برف بازی؟
در جوابم بدون مکث بگه : یه جفت دستکش میارم فقط . یه لنگه من یه لنگه تو...

سر اینکه دستای گره شدمون توی جیب کی باشه بعدا تصمیم میگیریم


دنبال کسی میگردم که

توی بهار که زنگ بزنم بگم: میای بریم زیر این رگبار قدم بزنیم؟
در جوابم فقط بگه: نیم ساعت دیگه کجا باشم...
توی تابستون بدون هیچ دلیل بگم: میای بریم قدم بزنیم؟
فقط بگه: ناهار اونجایی که من میگم
توی پاییز بدون هیچ دلیل بگم: میای صدای برگارو در بیاریم خش خش صدا بدن؟
فقط بگه: دوربینتم بیار
توی زمستون بدون هیچ دلیل بگم بریم برف بازی؟
در جوابم بدون مکث بگه : یه جفت دستکش میارم فقط . یه لنگه من یه لنگه تو...

سر اینکه دستای گره شدمون توی جیب کی باشه بعدا تصمیم میگیریم

شادمانی‌های کوچک

خدایا برای خاموشیه شبهای انتظارم
فقط یک فوت کافیست!
خاموشم کن.... خسته ام


چندروزه هواخیلی سردشده بوداونم توآبان ماه،داشتم باخودم فکرمیکردم کفش چی بپوشم یادکفشهای بوت

گرمی که واسم خریده بودی افتادم ناگهان بی اختیارلبخندزدم وبعدمدتهاکه ازجدایمون میگذره به یک چیزمثبتی ازتوکار

خوب وخیری که انجام دادی فکرکردم.امایادم میادتولیست وسایلی که ازتوبعدجدایمون قراربودنابودکنم اسمی

ازکفش نبود!حالاکه خوب فکرمیکنم می بینم اون لیست وتوهوای گرم نوشته وکفشهاروجمع کرده بودم وجلو

چشم نبودآخه کفش های جدیدی جاش روگرفته بودن!درست مث علاقه توبه من هرچندکه شایدسرنوشت

ماآدمامث همین کفش باشدوهرچه خوارآیدروزی بکارآید!فقط من که پات رونمیزدم درحیرتم چرا

 یکــــــــــــــ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺳﮑﻮﺗــــــــــــ !

ﺑﺨــﺎﻃــــﺮِ ﺗﻤــﺎﻡِ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾــــﯽ ﮐــﻪ ﺩﺭ
ﺣـــﺪِ ﯾﮑـــــ ﻓﮑـــﺮ ﻣﺎﻧـــﺪﻧــﺪ!!!...

ادامه مطلب ...