دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

چه احساس پوچی..!.. که لایق "اعتمادی.

همه دردیک عاشق اون اعتمادیست که یکهوبه اندازه صدم ثانیه ممکنه ازبین ببره وقتی که

بفهمه چقدرساده واحمق بوده چه احساس بدی بهت دست میده که کلمه لایق رومیشنوی!

هرچندکه خودت بارهامیگفتی من لایق محبت تونیستم ومن چه ساده لوح بودم که جواب میدادم نه عزیزم تو

لایق این عشق وعلاقه ای من ازچشمام بیشتربهت اعتماددارم.....آه میخواستم آنقدربهت محبت کنم

که جایی برای رفتنت ولرزیدن دلت پیش کسی نباشه اماحتی توشرمنده این همه محبت نشدی وباوقاحت تمام رفتی

وحالاکه بتوفکرمیکنم می بینم چیزی که ارزش دوست داشتن داشته باشه  درتوپیدا نمی کنم جزمواردی اندک!!!

یادته میگفتی توخیلی مردی که...یادته گفتی...!!!امانه  زندگی منوتومث صفحه بازی مارپله بود

که وقتی میخواستم برنده بشم بانیش توهی میسوختم آره من فقط یک تاس بودم توزندگیت که هرگزنتونست

توی قلب توجفت شش بیارم!!!


بــــــــعضی وقتا بـــاید

یقه ی احســاســـاتـــــــــ رو بگیری
بزنی تــــو گوشش!
با تــــمام قدرت سرش داد بزنی بگی
خـــــــــــفه شو دیگه بسه!!
تا الآن هرچی کشیدم
به خاطر تــــــــــو بوده...

  ادامه مطلب ...

ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻴﺎﺯﺍﺭ ، ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ ، ﺁﺭﺍﻣﻢ ﻧﻜﻦ!!!

مــخاطب خاص: خاص بودن خاصیت توست تـــو همـیشه خاص می مونی ، چــون سلیقه ی منی ...

چون اومدی ومنوباحرفهات آروم کردی بااینکه خودت کوه دردی...مرسی 

دیگه زخمام دردندارندچون ازعصب گذشتن من خوبم وزندگی میکنم

لعنـت به اونایی که خود عوضیشون
تو بغل یکی دیگـست
ولـی...
یاد کثیفشون پیـش ماست!!!


درست همون موقعی که داری از دوریش به هم میپیچی...
اون داره تو بغله یکی دیگه به هم می پیچه؛
ای عشق لعـــنت بر تو باد...!


نمیدونی گاهی یک حقیقت تلخ بهترازدروغ شیرین میتونه باشه اگرباعث بشه من حس کنم دیگه بازیچه نیستم

اگه بدونم نقابی که برچهره داره واقعیست من آسوده خاطرمیمیرم

تمام دردمن وحتی مردم من همینه که حتی بخاطریک رودروایسی ساده ممکنه حرف دلمون وبهم نزنیم

اینکه من نتونستم رودرروبگم ازت متنفرم همینه امامیدونم تواگه بودی میگفتی

آره اماهمیشه یک خرمث من پیدانمشه که سوارش بشی یک گرگ یک روزپیدامیشه میاذتیکه تیکت میکنه

میدونم خریت کردم وتوسوارم شدی...چون جنبه محبت زیادی رونداشتی آره امثال مث توبایدهمیشه تشنه محبت بمونن

  ادامه مطلب ...

من وتومثل دوتاخط موازی شده ایم...بفهم!!!

عمر را
از هیچ به هیچ رساندیم
و زمین
سرگردانی ما را پیوسته تکرار می کند...

زندگی وعشق برای هرکس تعریف ومفهوم خاصی داردامابرای یکنفرعشق هیچ معنی نداشت!همه چی مثل جک بودواحساس عاشقانه فانتزی ترین جمله...هرچندکه میدونم توچرابه این مرحله رسیدی امانمیدانم چرامنوبه این لحظه کشوندی که تسلیم این احساس بشم هااااااا؟

اینکه این حرف هارومیزنم قرارنیست یکطرفه به قاضی برم وبگم من بهترین ایده ال ترین مردروی زمین بودامابدهم نبودم...

چندروزقبل اس ام اس دادی بدین مضمون که ازمن دعوت کردی به نمایشگاهی که دایرکرده بودی حضوربهم برسونم!!!خب

من نمیدونستم چراتواین درخواست وکردی درحالی که من ازتودلکنده ام ونمیخوام ریختت روببینم امادوست دارم به کسانی که این نوشته هارودنبال کردندبگم حتمافهمیدیدچقدراونی که متاسفانه عاشقش بودم انسان بی خیال وشوتی هست که درک نمیکنه به کسی که خیانت ونامردی کرده وهزاران بارشکستش میادودرخواستهای عجیب میکنه نمیدونم چی بگم فقط واسه خودم متاسفم که واسه همچین آدمی که گهگاهی میادزخم کهنه ای روتازه میکنه ومیره چراانقدرزجرکشیدم  وتره خوردمیکردم

دست ازسرم بردارلطفا...

بلاخره بعداینکه امانتی روکه دستت دارم برام بیاری دیگه قسم میخورم به خدای احدواحدازیک کیلومتریتم ردنشم

این دوخط موازی هرگزکنارهم قرازنخواهندگرفت بفهم وسراغم نیا

زندگی من باارزش ترازاینه که واسه آدم نامردی مثل توهدربشه...چندروزقبل شکست عشقی دیگه ای ازیکی ازنزدیکانم  ودیدم که کارش به خودکشی وبیمارستان کشیدامامن که اینجوری نبودم مجنون بودم اماصبورترازحرفهام چون اینجاسنگ صبوردارم

ویک دنیاواسم باارزشن ......

 

ادامه مطلب ...

درروزگاری که لبخند ادمها به خاطرشکست توست برخیز تا بگریند......

صفحه ام راکه بازمیکنی وحرفهایم که میخوانی دل کوچکم راشادمیکنی!میدونم که کسی هست...

 هرچندکه میدانم بعضی وقتها باید سکوت کرد
باید تلاطم دریا را درون خود تحمل کردباید حرف دل را قورت دادباید نشست و دید روزگار چه برسرت می آورد
حتی نمیتوان گریه کردباید بغض کردباید دم نزد و سکوت کرد...سکوت!!!اماازخداکه پنهان نیست ازشماچه پنهان

اگرگذرزمان دلهاراتنگ یاسردودستهاراازهم جدامیکندچشمهاراعاشق یاترمیکندامامن که خدایم وبعدشمادوستان راکه ازدست نمیدهم مینویسم برایت ای خاص ترین مخاطب من همون که روزی عشقش راخرگوش کوچولو(هووووش توچولو)صدامیکرد

اکنون دل به فرشته هایی چون شوماعزیزان داردومینویسدازحس امروزش...

وقتی درلابلای حرف هادنبال نیمه گمشده دلت درجستجوی حال واحوال خودت وگاهی باتمام احساست نطری میگذاری انگاردوبال یک پرنده ای راگشوده ای که ازقفس پریده است ودرحوالی هرمخاطبی میگردد وبرایش رهایی آرزومیکندودستش رادرازمیکندوفریادمیزندحال که به من سرزدی بیاوبال بگشاوبامن ومابپر...

پرنده ای ازدنیای نامردی هابه مجازی ترین بهشت دنیامیبردسرزمین عشاق که  حاصل پیداکردن مخاطبین خوب شد...

دنیای من شوماهستید

نمیشناسمت امادوستت دارم تک تکتان را

دیگردلم نمیلرزد...قلبم نمیشکندپاهایم نفسهایم نگاهم درطلب کسی نیست ...روحم رارهاکرده ام ازهمه وابستگی ها

واین نکات رابرای خودمشق کردم دل راپیونداعضاکردم به همه مخاطبان عزیزم


ﻣﯿﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﻭ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﻓﺮﻕ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﭼﻮ ﯾﺎﺭ ﻧﺎﺯ ﻧﻤﺎﯾﺪ، ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺎﺯ ﮐﻨﯿﺪ .. ﻣﯿﮕﻦ ﻋﺸﻖ ﯾﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﻭﻃﺮﻓﻪﺳﺖ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ . ﺍﻣﺎ ﺩﻭﻃﺮﻓﺶ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﻧﯿﺴﺘﻦ . ﯾﮑﯿﺶ ﻋﺎﺷﻘﻪ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﻭ ﺍﺻﻮﻻ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺘﺎﺭﺷﻮﻥ ﻫﻢ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺑﺎﺷﻪ . ﻋﺎﺷﻖ ﭘﯿﺶ ﻣﻌﺸﻮﻗﺶ ﻏﺮﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ، ﯾﻌﻨﯽ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ . ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺷﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻌﺸﻮﻗﺶ ﺑﺒﺎﺯﻩ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻧﺎﺯﺷﻮ ﺑﺨﺮﻩ . ﺍﻣﺎ ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺗﺎ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﮕﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﭼﺸﺖ ﺍﺑﺮﻭﺳﺖ، ﺑﻪ ﺗﺮﯾﺞ ﻗﺒﺎﺷﻮﻥ ﺑﺮﻣﯽﺧﻮﺭﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻦ ﮔﻮﺭ ﭘﺪﺭ ﻫﺮﭼﯽ ﻋﺸﻘﻪ ﮐﺮﺩﻩ ! ﻏﺮﻭﺭﻣﻮﻥ ﺟﺮﯾﺤﻪﺩﺍﺭ ﺷﺪ . ﺷﺨﺼﯿﺘﻤﻮﻥ ﺧﺮﺩ ﺷﺪ ! ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮔﻔﺘﻦ، ﻣﻌﺸﻮﻗﯽ ﮔﻔﺘﻦ . ﻣﻌﺸﻮﻕ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﯽﻭﻓﺎ ﺑﺎﺷﻪ، ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﺪﺍﺧﻼﻕ ﺑﺎﺷﻪ، ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﺎﺷﻪ !! ﺍﻣﺎ ﺑﻪﻫﺮﺣﺎﻝ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻃﺮﺷﻮ ﻫﺮﺟﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ، ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﻪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ، ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﭼﭗ ﻭ ﭼﻮﻟﻪ ﻭ ﺑﻪﺩﺭﺩﻧﺨﻮﺭ ﻣﺎﺳﺖ ﻧﻪ ﻣﻌﺸﻮﻕ .) ﺍﮔﺮﻡ ﻣﻌﺸﻮﻗﺶ ﺍﯾﺮﺍﺩﺍﺕ ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺑﯿﺦ ﻭ ﺑﻦ ﻣﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﺍﺯ ﻗﻮﻩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻋﺎﺷﻘﻪ( ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻋﺎﺷﻘﻪ، ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺎﯼ ﻫﻤﻪﭼﯽ ﻭﺍﯾﺴﺘﻪ. ﺩﺭﺳﺘﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﻫﻢ ﺗﻤﺎﯾﻠﯽ ﺑﺎﺷﻪ، ﺍﻣﺎ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﻓﻘﻂ ﺩﻟﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻧﺎﺯﺵ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ) ... ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﺸﺘﺎﻕ ﺑﻮﺩ( ﻭ ﻟﺰﻭﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﮔﻢ ﻭ ﮔﻮﺭ ﺷﻪ ﺩﻕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ . ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺷﻘﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻕ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺴﻮﺯﻩ ﺗﺎ ﺑﻤﯿﺮﻩ . ﭘﺲ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﻭﻻ : ﺯ ﻋﺸﻖ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﻣﺎ ﺟﻤﺎﻝ ﯾﺎﺭ ﻣﺴﺘﻐﻨﯽﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﻣﺎ : ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺍﺩﺍﯼ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺯﻭﺩ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻩ ﺩﺭﺑﺮﯼ، ﺑﻬﺘﺮﻩ ﺯﺭﺗﯽ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﻋﺸﻖ ﻧﮑﻨﯽ . ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺳﻨﮕﯿﻨﯿﻪ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺯﯾﺮﺵ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭﺕ ﻓﻘﻂ ﺍﺭﺯﺵ ﺧﻮﺩﺕ ﻭ ﺍﺩﻋﺎﺗﻮ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﺩﯼ. ﮔﺮﭼﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﻝ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻗﻮﻟﯽ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ﮐﺘﺎﺑﺎ ﺑﺎﺷﻪ، ﺍﻣﺎ ﻟﺰﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻫﺮﭼﯽ ﻣﺎ ﺩﻭﺭﻭﺑﺮﻣﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻋﺸﻖ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ، ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺷﻪ . ﻭﺍﻗﻌﺎ ﭼﻨﺪﺩﺭﺻﺪ ﻣﺪﻋﯿﺎﻥ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺸﻮﻥ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﻣﯽﻣﻮﻧﻦ؟ ) ﻣﯿﮕﻢ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﻫﺎ(! ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﻭ ﻃﺮﻑ ﺗﺤﻮﯾﻠﺖ ﻧﮕﺮﻓﺖ، ﺍﺻﻦ ﺯﺩ ﺗﻮ ﺳﺮﺕ. ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮕﯽ ﻋﺸﻘﻢ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﺷﺪ؟ ﻫﻤﻪ ﺍﺩﻋﺎﻫﺎﻡ ﺑﺎﺩ ﻫﻮﺍ ﺑﻮﺩ؟ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﮕﯽ .. ﭼﻮﻥ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﻭ ﺭﻓﺘﻦ . ﻋﯿﻦ ﺧﯿﺎﻟﺸﻮﻧﻢ ﻧﯿﺲ . ﻫﻤﻪ ﮐﻪ ﻣﺚ ﻣﻦ ﻣﺸﻨﮓ ﻧﯿﺴﺘﻦ . ﺍﯾﻦ ﻭﺳﻂ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺣﺮﻓﺎﯼ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﻭ ﻓﺎﺿﻼﻧﻪ !!! ) ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻧﺎ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺖ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﻧﻤﯽﺭﻩ ( ﻣﯿﺰﻧﻦ، ﻓﻘﻂ ﺣﺎﻓﻆ ﺩﺭﮐﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺑﺪﺗﺮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺸﻮﯾﻘﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ! ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﺴﺒﺐ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﺑﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻨﺎﺏ ﺣﺎﻓﻈﻪ :
ﮐﻤﯿﻨﻪ * ﺷﺮﻁ ﻭﻓﺎ ﺗﺮﮎ ﺳﺮ ﺑﻮﺩ ﺣﺎﻓﻆ ﺑﺮﻭ ﺍﮔﺮ ﺯ ﺗﻮ ﮐﺎﺭ ﺍﯾﻦﻗﺪﺭ ﻧﻤﯽﺁﯾﺪ ..

 

ادامه مطلب ...

هر چه میروم نمیرسم شاید کلاغ آخر غصه ها باشم !

می نویسم که تو بخوانى، اما حیف !
دیگران عاشقانه هاى مرا می خوانند و یاد عشق خودشان می افتند !
و تو… حتى نگاه هم نمی کنى …!



بالاخره یاد می گیری از یک دوستت دارمِ ساده، برای دلت یک خیالِ رنگارنگ نبافی... که رابطه یعنی بازی و اگر بازیگری نکنی، می بازی... ... که داستان های عاشقانه، از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود می گیرند... که سر هر چهار راهِ تعهد، یک هوسِ شیرین چشمک می زند... یاد می گیری که خودت را دریغ کنی تا همیشه عزیز بمانی... که آدم جماعت چه خواستن های سیری ناپذیری دارد...و چه حیله هایی برای بدست آوردن... که باید صورت مسئله ای پر ابهام باشی، نه یک جوابِ کوتاه و ساده... که وقتی باد می آید باید کلاهت را سفت بچسبی، نه بازوی بغل دستی ات را... روزی می فهمی در انتهای همه گپ زدن های دوستانه، باز هم تنهایی... و این همان لحظه ای ست که همه چیز را بی چون و چرا می پذیری با رویی گشاده و لبخندی که دیگر خودت هم معنی اش را نمی دانی...که معنی اش همان دنیای نامرده...



ریزش باران است و تصادف چترها. قدم زدن هم چیز خوبی است اگر خیس شوی و بی وقفه به جان مادرت دعا کنی که تو را بیست سال دیرتر به دنیا آورده که زیر این باران جوان باشی... اصلا هم مهم نیست که خوبی یا نه. مهم تر این است که باران خوب است. البته خوبی از خودتان است اما همینجوری که نمی شود عاشق شد. عشق هم خوب است بسته به اینکه چگونه تعریفش کنی. چشم در برابر چشم دست در برابر دست قلب در برابر قلب عشق در برابر عشق.. اما این هم خوب نیست. من خوبم. تو هم باش. بودن البته چیزی را تغییر نمی دهد." تنها بودن" مهم است. مهم این است که تنها هم که باشی عاشق باشی. چه باران ببارد چه نه. چه چتر دستت بگیری چه نه...
تصادف هم که اصلا مهم نیست..هست؟



واااااااای که وقتی به یادمی آورم گفتی

بیا یه "دوست معمولی باشیم" ....

ترجمه :

خـــــداحـــــا فــــــظ ................ !!!

ومن تازه فهمیدم معنی اش را!!!!!!!!!

 

ادامه مطلب ...

اینجا زمیـــــــن است... قیمتـــــــ یک عشق تا عشق دیگر یک قهر ســــــاده است....!!!!

می خواهم این راهی که من وتو آمده ایم را…
از ابتدا ویران کنم…
تاهیچ کس..
به اینجایی که ما رسیده ایم…
نرسد…




همیشه همینجوریه ...

تا میای عادت کنی به اینکه تنهایی از زندگی لذت ببری
بدون هیچ آشفتگی و دلتنگی...

یکی از راه میرسه ...
یه مهربون....اولش خیلی ساده میگیری
میگی اینم یکی مثل بقیه است ،

اما بعد چند وقت میبینی روزاتو چقدر قشنگ کرده...

چقدر صبحا با انرژی از خواب پامیشی...

چقدر شبا با شب بخیرش آروم میخوابی...

چقدر سرحالی...

چقدر از ته دل میخندی و شادی....

چقدر خوبه که یکی اینقدر دوست داره و تو هم دوسش داری....

اما اونم یه روز مثل بقیه میره
و تو داغون میشی....

دوباره روزات سیاه میشه...

دوباره بی انگیزه و غمگین میشی...

اصلا یادت نیست
که مگه قبل از اون چیکار میکردم که الان برام زندگی اینقدر تلخه...

اون وقته که به دل احمقت میگی :

چی فکر میکردیم و چی شد ...
این که از بقیه هم بد تر بود ...

حالا کلی بگذره تا دوباره برگردی به حالت طبیعی ....!!



وقتـــی دو نفـــر از هـــم جـــدا میشـــن ....
دیگه نمیتونن مثل قبل دوستـــ باشن ؛ چون به قلب همدیگه زخم زدن !
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ؛ چون زمانی همو دوستـــ داشتن
!تنها میتونن آشنا ترین غریبه برای همدیگه باشن ...!



یه شهریوری نمی تونه دوست داشته باشه،
بعد دوست نداشته باشه،
و بعد باز دوست داشته باشه !

اون فقط میتونه دوست داشته باشه، دوست داشته باشه، دوست داشته باشه، دوست داشته باشه ،

و بعد دیگه هـــــرگـــــز دوست نداشته باشه!

مواظب باشید به اونجــــا نرسونیـــدش . . .

 

ادامه مطلب ...