دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

خداحافظ تابستان یادت باشد روزهای گرمت ب سردی گذشت!

یکی رفت ، یکی موند // یکی درگیره گذشته یکی ازعشقش گذشته

ببین چه سریع تابستان هم داره تمام میشه وپاییزغم انگیزازراه میرسه وکتاب زندگی من هم تندتند

ورق میخوره!دارم تلاش میکنم ازشرکتی که توش کارمیکنم بیام بیرون اماهنوزاسیرم ونتونستم به

اون هدفهام واسه کارجدیدم برسم.۱دلیل اینکه بایدبرم بخاطرخاطرات بدی هست که برام پیش اومد!یادتوو

عشقی که بتوداشتم میوفتم ازخودم بدم میادوقتی فکرمیکنم حاضربودم برات جون بدم!توویی که ارزشش

رونداشتی...حیف عمری که پات حروم شد،حرامت بادهرچه بتوازجونم ازاحساسم بتودادم وبخشیدم.روزت

ولدم گذشت وانتظارکشیدم شایدهنوزهم کمی انسانیت درمانده باشدوتبریک بگویی امااین احساسم هم

میدانست مارابه خیرتوامیدی نیست پس شرنرسان وسراغی ازمن نگیری بهتراست اماگاهی احساس

میکردم ذره ای فقط ذره ای قدرشناسی ومهربانی درتوهس اماافسوس.

بگذریم!امأاین روزهازدم توخط ذکرودعاآخه حاجت دارم واینکه دوباره دانشگاه ثبت نام کردم

میخوام همه چی روفراموش کنم!!! امیدوارم.

آخر شهریور که میشود

همه در انتظار یک عقب نشینی هستند
انگار هیچ کس دوست ندارد پاییز را ...

انگار همه ی قشنگی ها در تابستان است و بهار

انگار هیچ کس زیر باران پاییزی عاشق نشده
انگار هیچ کس روی برگ های خشک خاطره نساخته

اصلا انگار همه یادشان رفته
پاییز فصل نیست، پاییز عشق است

ساعت هایشان را عقب میکشند
تا به عقب برگردند!!
به یک ساعت قبل ...
آدم ها از پاییز میترسند
از باران و از خیس شدن میترسن...

خدایا به سرنوشت بگو اسباب بازی هایت بی جان نیستند ادمند...میشکنند...کمی ارام تر...



نشنیده بگیرخشکی باغ را!!!دلیل بی آبی نیس!باغبان مرده است...

تـــــــو با محبـت پابنـــــــد نمی شوی..!

مـــــــن هم

کار دیگری بلـــد نیستم ... !

"بــــــه ســـلامـــت"


ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ
ﻭﻟﯽ ﻳﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﮔﺮﻣﺖ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﻱ
ﮔﺬﺷﺖ ......

عکس

دل استــ دیگر خستــه مـــی شـــود
بـــی حوصـــله مـــی شــود
از روزگـــار از آدمـــــــها از خــودشـــــ
از این قابــها ، از اثبـــاتــ ، از تـــــوضیـــــح
از کلماتــــی که رابـــطه ها را بـــه گنـــد مـــی کشـــد
از اینـــ همـــه مهـــربــانیــ کـــردن
و نا مهـــربانی دیـــدنــ ، از ســـــنگ صبـــور بـــودن
و آخــــر هـــم مُهـــر ســنگ بـــودن خوردنـــــ
از زهــر حـــرفــ هـــایی که تــــا آخـــر عمـــر آدم را مـــی آزارد
خســـــته ام …
کــــآش مـــیــشـد خــودمـــو یـــہ جــآیی جــآ بــــذارم
و بـــرگـــردم بــبــیـنــم
دیــگـہ نـیــســتــم …!

عکس

اگه به تو نمی رسم ، این دیگه قسمت منه
نخواستم اینجوری بشه ، این از بخت بد منه
قد یه دنیا غم دارم اگه نبینمت یه روز
چطور دلت اومد بری عاشقه چشماتم هنوز
فکر نمی کردم که یه روز این جوری تحقیر بشم
به جرمه دوست داشتنه تو اینطوری تنبیه بشم
قد یه دنیا غم دارم قد یه دنیا غم دارم
چطور دلت اومد بری ،عاشقه چشماتم هنوز
 
ادامه مطلب ...

احســـــــاس میکنم روی دست خدا مانده ام

دنیامحل گذره وباهرشکستی وهرپیروزی نمیتونی حتمابگی همه چی درسته یاتمومه همان طورکه

هرگزدرهوای ابری پاییزی نمیشه فهمیدوقت اولین وآخرین بارش راپیش بینی کرد!من نمیدانم

دوباره کی به انتهامیرسم اماهرباری که به آخررسوندی منوولی من عاشقانه تروصبورانه ترآغازشدم!

امروزک میخوانی نفرینت کردم بخاطراینکه فرصت عاشقانه زندگی کردن رابرای 6ماه ازمن گرفتی.

باخودم عهدکرده بوددل به کسی نبندم فقط

گاهی ؛
احساس میکنم روی دست خدا مانده ام ...
خسته اش کرده ام ،
خودش هم نمی داند ؛
بامن چه کند



برای تو زندگی می کنم، به عشق تو زنده هستم، اگر نباشی دیگر نیستم
تویی که بودنت به من همه چیز می دهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو می رود…
عشق تو، حضور تو، به من نفس می دهد هوای بودنت
این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم
نه به انتظار شکستم، نه منتظر کسی دیگر هستم
تو در قلبمی و تنها نیستی، تو مال منی و همه زندگی ام هستی…

همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند می تپد ،
به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام…
به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ،
به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام
و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو می میرم….
به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ،
به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است
بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است
در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام
خسته نمی شود چشمهایم از این انتظار ، می مانم و می مانم از این خزان تا پایان بهار
تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم،
تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم
نمی توان از تو گذشت، به خدا نمی توان چشم بر روی چشمهایت بست ،
بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم….
نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمی مانم ، نمی گویم همیشه بمان ،
تا زمانی که هستی من نیز می مانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا می گذارم ،
نمی گویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی…
قلبی که تنها تپش هایش برای تو است،
زنده ماندن من به شرط تپش های این قلب نیست، به عشق بودن تو


زن و مردی چند سال بعد از ازدواجشون صاحب پسری میشن و چند روز بعد از تولد بچه متوجه میشن که اون یه نابغه اس
بچه در یک سالگی مثل یک آدم بزرگ شروع به حرف زدن میکنه و در دوسالگی به اکثر زبانها حرف میزنه
در سه سالگی با اساتید دانشگاه به بحث و تبادل نظر میپردازه و در چهار سالگی پیش بینی های باور نکردنی راجع به علم و پیشرفت اون میکنه
در جشن تولد 5 سالیگش در حضور همه فامیل اعلام میکنه :
من دقیقا یک سال دیگه میمیرم ، مادرم 18 ماه بعد از من میمیره و پدرم یک سال بعد از مرگ مادرم میمیره !!
پسر بچه همون طور که گفته بود در شش سالگی میمیره و مرد بلافاصله در چندین شرکت بیمه همسرش رو بیمه عمر میکنه
طبق پیش بینی بچه مادرش هم در تاریخی که گفته بود میمیره و ثروت هنگفتی بخاطر بیمه عمر زن نصیب مرد میشه !
مرد تصمیم میگیره یک سال باقی مانده از عمرش رو به خوشی بگذرونه ، پس به سفرهای تفریحی زیادی میره ، در بهترین هتلهای جهان اقامت میکنه ، گران ترین خودروهای دنیا رو برای خودش میخره و در آخرین روز عمرش تمام دوستان و آشنایانش رو دعوت میکنه ، مهمونی مفصلی میگیره و آخرین شب زندگیش رو با یک دختر زیبا مشغول خوشگذرونی میشه ...
صبح با صدای جیغ دختره از خواب پا میشه و در حالی که تعجب کرده بود که چرا هنوز زنده اس میپرسه چی شده ؟
دختره جواب میده : وکیل خانوادگی شما تو راهرو افتاده و هیچ حرکتی نمیکنه ، فکر کنم مرده!



وقتی دو نفر از هم جدا میشن ....

دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ؛

چون به قلب همدیگه زخم زدن !

نمیتونن دشمن همدیگه باشن ؛

چون زمانی همو دوست داشتن !

تنها میتونن آشنا ترین غریبه برای همدیگه باشن ...




قرار نیست که همیشه من خوش باشم !
دیروز من خوش بودم از اینکه در کنارت بودم !
امروز دیگری خوش است برای با تو بودن !
و فردا یکی دیگر . . .
از تلاش دست نکش عزیزم که چشم ملتی به توست . . .
تو می تونی .


چشم به راه توام پاییز!

خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم.
به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم
دلم می خواهد وقتی باغها بیدارند،برای تو نامه بنویسم.
و تو نامه هایم را بخوانی و جواب آنها را به نشانی همه ی غریبان جهان بفرستی.
ای کاش می توانستم تنهاییم را برای تو معنا کنم و از گوشه های افق برایت آواز بخوانم.
کاش می توانستم همیشه از تو بنویسم.
می ترسم روزی نتوانم بنویسم و دفترهایم خالی بمانند و حرفهای ناگفته ام هرگز به دنیا نیایند.
می ترسم نتوانم بنویسم و کسی ادامه ی سرود قلبم را نشنود.
می ترسم نتوانم بنویسم وآخرین نامه ام در سکوتی محض بمیرد وتازه ترین شعرم به تو هدیه نشود.
دوباره شب،دوباره طپش این دل بی قرارم.
دوباره سایه ی حرف های تو که روی دیوار روبرو می افتد.
دلم می خواهد همه ی دیوارها پنجره شوند و من تو را میان چشمهایم بنشانم.
دوباره شب ،دوباره تنهایی و دوباره خودکاری که با همه ی ابر های عالم پر نمی شود.
دوباره شب،دوباره یاد تو که این دل بی قرار را بیدار نگه داشته.
دوباره شب،دوباره تنهایی،دوباره سکوت،
و دوباره من و یک دنیا خاطره...



تو میخواستی بشی سنگ صبورم ، تو شدی سنگ و من هنوز صبورم …
نگاره: ‏تو میخواستی بشی سنگ صبورم ، تو شدی سنگ و من هنوز صبورم …


.::Mo30::.‏

دیدی که سخت نیست تنها بدون من
صبح میشود شب ها بدون من
این نبض زندگی بی وقفه میزند
فرقی نمیکند با من ، بدون من

نگاره: ‏شمام تاحالا شده عکس عشقتون رو بزارید والپیپر گوشیتون !
حس خیلی خوبی داره ! تصویر کسی که تموم زندگیتونه جلوی چشمتون باشه ...
دل کندن از اون تصویر خیلی سخته...


.::Mo30::.‏
ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ...
ﺳﺎﺩﻩ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ...
ﺳﺎﺩﻩ ﻣﯿﮕﺬﺭﻡ ...
ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺳﺎﺯﯼ ﻣﯿﺮﻗﺼﻢ ...
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻟﺨﻮﺷﻢ !
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﺎﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻔﺖ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﺯﺍﺩ !
ﻣﺪﺗﯽ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺷﮑﺴﺘﻢ، ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩﻡ، ﺳﺨﺘﯽ ﺩﯾﺪﻡ، ﮔﺮﯾﻪ
ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺣﺎﻻ ...
ﺑﺮﺍﯼ ' ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ' ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﻪ ' ﻋﻠﯽ ﭼﭗ' ﺯﺩﻩ ﺍﻡ ...
ﺭﻭﺣﻢ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﯿﺴﺖ ... ﺩﺭﺩﻡ ﻋﻤﯿﻖ ﺍﺳﺖ ...
ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺯﺧﻤﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻨﯿﺪ


نگاره: ‏هوس کرده ام
که تو باشی
من باشم
وهیچکس نباشد
آنگاه داغترین آغوشها را از تنت
وشیرین ترین بوسه ها را از لبانت
بیرون بکشم
به تلافی تمام روزهایی که میخواهمت ونیستی ...

MaHsA‏
یک دقیقه سکوت !!
به احترام کسانی که
شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند!
بخاطر صداقت
که این روز ها وجودی فراموش شده است!
بخاطر محبت
که بیشتر از همه مورد خیانت واقع گردید!
یک دقیقه سکوت
به خاطر حرف های نگفته!!
برای احساسی که همواره نادیده گرفته می شود!
یک دقیقه سکوت
به احترام قلب هایی که از سنگ اند....

 

ادامه مطلب ...

خسته شدم دیگر قایق نمیسازم...


گاهی باید احساس نکنی......
تا..
احساست کنند ...!
گاهی باید کسی باشی که نیستی ...
تا...
کسی که بودی باشی .......!
گاهی باید چشم ها را بست......
تا....
تو را ببینند ....!
گاهی باید خوابید....
تا....
شاید بیدارت کنند .....!
گاهی باید رفت.....
رفت....!!!
و....
رفت...!!
تا....
بودنت احساس شود................!!!!

 

خسته شدم دیگر قایق نمیسازم...
پشت دریاها هر خبری میخواهد باشد...وقتی از تو خبری نیست،مرا همین جزیره کوچک تنهایی بس است..!!!

ادامه مطلب ...

بهار؟مبارک باشه روزدختر...


ﺭﻭﺯ ﻋﺰﻳﺰﺍﻱ ﺩﻝ ﺑﺎﺑﺎ، ﻧﺎﻣﻮﺱ ﺩﺍﺩﺍﺷﺎ،ﻫﻮﻭﻱ ﻣﺎﻣﺎﻧﺎ، ﺟﻴﮕﺮ ﺑﭽﻪ ﻣﺤﻞ ﻫﺎ،ﻋﺎﻣﻞ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ
 ﭘﺴﺮﺍ،ﺩﺧﻲ ﻣﻨﮕﻮﻻ، ﺟﻴﻨﮕﻮﻝ ﻣﻴﻨﮕﻮﻻ،فرشته ها ﺭﻭﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺷﮕﻼ ﻣﺒﺎﺭﮎ

بهارجون تبریک



ﮔﻔﺖ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ؛
ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ؟
ﮔﻔﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ...
ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺗﺮﺳﻨﺎﮎ ﺍﺳﺖ …
ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺁﺧﻪ ﭼﺮﺍ ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺷﺪ
ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﺑﮕﯿﺮﺩ


ما گمان می کنیم که نقاب هایمان، شخصیت درونی ما را پنهان می دارد، اما هر آنچه در وجود خود
نمی پذیریم، در نامنتظره ترین لحظات سر بر می آورد و چهره زشتی از خود نشان می دهد.
بسیاری از ما زمانی طولانی در پی نور گشته ایم، اما هر بار با تاریکی بیشتری روبرو شده ایم. یونگ
می گوید: "شخص با تجسم اشکال نورانی به روشنایی دست نمی یابد، بلکه با آگاه شدن به
تاریکی به روشنایی می رسد."
الهی بودن یعنی کامل بودن و کامل بودن، یعنی همه چیز بودن؛ مثبت و منفی، نیک و بد، مقدس
و پلید! با تلاش در راه کشف سایه و موهبت های آن به این گفته یونگ پی خواهیم برد که
«طلا در تاریکی نهفته است.»


آب از سرم گذشته!
فریاد می زنم دوستت دارم و تو
آرام و خونسرد
به ترکیدن حباب ها می خندی…


ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾـﻦ ﮐﺎﺭ ﺩﻧﯿـﺎ ﺗﺮﻣﯿـﻢ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯾـﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘـﻪ

بعضی وقتا یه کسایی هستن که واست خیلی عزیزن و ناخواسته یا خواسته تو رو زجر میدن
و تو رو به یه جایی میرسونن که به قول لیلا حاتمی تو فیلم لیلا میشن مثل یه عزیز از دست رفته .
تنها کاری که میتونی انجام بدی اینه که بشینی سر این قبر و گریه کنی زاری کنی واسه همه از دست رفته هات شایدم بخوای امیدتو از دست ندی و هزاران ممکن جلوت رو در نظر بگیریو....
به هر حال هر دوتاش درده
هر دوتاش عذابه ..



به کسی که تنهات گذاشت بگو....
این تو بودی که باختی نه من!!!!
من کسیو از دست دادم که دوستم نداشت
ولی تو.....
کسیو از دست دادی که عاشقت بود...



ﺑـــــــــــــﺎ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻣﻦ ﺑــــــــــــــــﺎﺯﯼ ﻧﮑﻦ ...
ﺑﺨـــــــــــــــﻮﺍﻡ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺑــــــــــــــــﺎﺯﯼ ﮐﻨـــــــــــﻢ
ﺷﻬـــــــــــــــﺮﺑـــــــﺎﺯﯼ ﻣﯿﺸـــــــــــــﯽ ...!


 


ادامه مطلب ...

این روزها که به بدترین شکل واسم رقم زدی اسمش جوونی بود

اونــی کــه از من گــذشـــت

واســه مـن در گذشـــت

روحــش شــاد و یــادش فــرامــوش

سلام دل شکسته من حال واحوالت چطوره?؟میدونم چندوقته نه کسی سراغت ومیگیره ونه واسه عیادت

ازت گلی گرفته میشه،ببخش اگه بحرفت نکردم وباعث شدم اینجورله ولورده بشی بسوزی وبشکنی

اما...

دلم ...

عزیزم ...

نفسم... بخدادست خودم نبودگول خوردم اعتمادبی جاکردم به مهربونیت قسم به بندبندازهم

گسسته ات به وسعت صدای شکستنت به بارهاپرپرشدن به سوختنت سوگندبه لحظه هایی

زجرخیانت ازگناه شکستن تونمیگذردمن دیدم چه خون ودلهاخوردی اونی روکه بال وپرش

دادی چطوری حق عشق ومهروصبوریت بجاآورد...

سالهاخواهدگذشت اماای دل من میدانم توفراموش نخواهی کردکسی راکه

نمک خوردونمکدون شکست

میدانم لیاقت توبیش ازاینهابودمیدانم منم بتوجفاکردم اماچرابامن قهری من که

گمان میکردم اوهم چون تو

صاف وصادق است من که...من...منوببخش وعذابم نده اگه توهم این چنین گرفته باشی ودلگیر

من که دیگرپناهی ندارم!!!دل مهربانم نگذاردیگرعاشق شوم نگذاردیگربه کسی اعتمادکنم

اماازاونگذر...من به عشق باتوبودن همه صبروقرارم رفت و....



ﺭﻭﺯ ﻣـــﺮﮔـــﻢ
ﺩﺭ ﺁﺧــﺮﯾـﻦ ﻧـﻔـﺴﻢ ...
ﻓـــﻘﻂ ﯾــﮏ ﭼــﯿـﺰ ﺑــﻪ ﺍﻭ ﺧــﻮﺍﻫــﻢ ﮔــﻔـﺖ :
ﺍﻭﻧـــــــﻄﻮﺭﯼ ﻧـــﻪ ﺍﯾﻨـــﻄﻮﺭﯼ ﻣﯿـــﺮَﻥ ..


.


دلم یه بغل می خواد،
دلم یه بغل می خواد که توش منو محکم فشار بده و بگه..
عزیـــزم چرا اینقده پریشونی؟من دیگه پیشتم غصه ی هیچیو نخور.
یه بغل که دستاشو سفت بپیچه دورم
یه بغلی که برم توش و هی نترسم که الان تموم میشه....

لحــظه ی رفــتـن
ســکـوتـم عـــلامت رضـا نـبـود
مــی خـــواسـتـــم مثـــل هـمـیشـه
روی حــرفت حــرفی نیــاورم


 

ادامه مطلب ...

خط به خط برات نوشتم ازخودم ازسرنوشتم

آنچه شرح حال خودم بودنوشتم وکمی ازاحساسم روبیان کردم هرچندگوش شنوایت درزمان حضورم ندیدونشنید

اماشایددرنبودم اثرات نامردی به من رادرزندگیت احساس کنی امابازهم مهم نیست میدانم که نمیفهمی

میدانم که نمیدانی ومیدانم که نمیخوانی

کمکم میخوام دنیای نامردراباتمام وابستگیم خاک کنم وترک کنم شایدبعدازاین

فراموش کنم حتی چقدراحمق بودم که بازهم برایت وقت گزاشتم ونوشتم ومطلب گذاشتم...

نمیدونم میتونم یانه

حیف...نمیدونم چی میشه سعی میکنم به دلم دروغ بگم که تورودوست ندارم اماحقیقت روهم

میدونم که تنفرم جایی برای دوست داشتن نذاشته

فرامـــوش کـــردنت کــار آسانــی اســت...
کافـــی اســت دراز بکشــم، چشمهایــم را ببنــدم و نــفس نــکشم...!


به سلامتی کسی که دیگه بهش زنگ نمیزنیم اما اگه بفهمیم خطش خاموشه دق می کنیم !
به سلامتی کسی که اگه همه باشن و اون نباشه انگاری هیچکس نیست …
به سلامتی اون پیرمردی که وقتی‌ ازش پرسیدن عشق چیست گفت همونی که منو پیر کرد
به سلامتی چشمی که چشم ما رو روی همه چشما بست!
به سلامتیِ اونی که وقتی بودیم باهامون حال کرد ، اگه نبودیم ازمون یاد کرد
اونی که اگه بودیم دعامون کرد ، اگه نبودیم آرزومون کرد !
اونی که وقتی بودیم خندید ، اونی که وقتی نبودیم نالید !
سلامتیِ اونی که هرچند دلخور بود ولی واس دلخوشیِ ما خندید



به من نپر ، لب ﭘﺮ میشی
ﻟﺐ تر کنم ، پرپر ﻣﯿﺸﯽ

  ادامه مطلب ...

نفرین نامه..

درد دارد کسی تنهایت بگذارد ............
که به جرم با او بودن همه تنهایت گذاشتند


شهریوراومدومن احساس بدی بهم دست میده وقتی یادم میادسال قبل که توهمین ماه تولدم بود

دیگه واست مهم نبودم ...دلخوش بودم لااقل احساست روببنم که بازم بخاطرم وبیادم داری شهرو

مغازه هاروبهم میریزی که شایدخوشحالم کنی اماتو...

وقتی عاشقی حتی اگه ببردرنده هم که باشی یک موش هم میتونه بیادبااحساست بازی کنه ودلت وبشکنه وبره...

این نامردیه عاشق ضعیفه ونمیتونه ازخودش دفاع بکنه

یادش بخیرروزگاری که عشق ومحبت مان بهم زیادبودلحظه ای نبوداگه عشقم بهم زنگ میزدواس میدادبصورت

آنی جوابش وندم...یعنی حتی اگه توحمام بودم میبردم مهم نبودگوشیم خراب بشه مهم نبوداگه میخواستم قبل ازتولدش

یک ماه بازاروبچرخم وتامناسب ترین چیزوواسش بخرم...مهم نبوداگه بهترین دخترای دنیاجلوم باشن بهشون نگاه کنم

چون اون روباتمام بدیهاش دوستش داشتم وکسی درنظرم نمیتونست باشه...

یادم میادوقتی بیرون قدم میزدیم اگه میخواستی سوارماشین بشی شماره پلاکش روبرمیداشتم نکنه کسی بدزده تورو

احساس بدی الان دارم که چقدراحمق بودم که خودم باعث شدم توراحت کنارم بزنی چون نمیخواست واسه

داشتنم تلاش بکنی من آماده ودردسترس بودم من باهرسازتومیرقصیدم...

آخرین اس ام اس تورویادم میادکه نوشتی دیگه نمیتونم ببینمت من دارم ازدواج میکنم!!!!!!!وای چقدرراحت نوشتی...

میدونم میخواستی منوازسرت بازکنی و

من همش گریه کردم گریه گریه تاوقتی که دیگه اشکام خشک شدوبالشتم وروی دهنم گذاشتم وهی نفرنت

کردم هی دادزدم نه بخاطرازدواجی که گفتی نه...بخاطرروشن شدن حقیقت بخاطراینه که چه راحت دل میشکوندی

چه آسون ضربه زدی وخوردم کردی بیزاربودم ازصبوربودنم ازاینه چرانفهمیدم داشتی بهم نامردی میکردی چرا

کوربودم چرابهت اعتمادکردم چرررررررررررررررررررررررررآآآآآآآآآآآ

توگفتی نمیخوای ببینی منوآخه منی که دل تنگت بودم امااهمیت ندادی اون روزآ...ولی بخاطرمشکل

خودت قرارگذاشتی باهام

وهمدیگه رودیدیم!!!آخه این عادت بودکه فقط بفکرخودت باشی همیشه بفکرخودت بودی لعنتی

نمیدونم این مطالب ومیخونی یانه امامن ازکنارتوبودن فقط ضررکردم ازلحاظ روحی ضربه ای خوردم که دیگه

جبران نمیشه باهیچ چیزی...میتونستم باخراب ترین آدمهاباشم وخرجشون کنم واوناهم ...

امامن که اینجوری نبودم ونیستم خودت میدونستی میشدبهم اعتمادبکنی حتی هرجامیرفتم بهت میگفتم

من دیگه باورهام ازدست دادم ...اینقدربرام عزیزبودی که حاضربودم تمام اعضای بدنم رو

اگه نیازداشتی بهت اهداکنم جون میدادم برات ...چه شبهایی بیداربودم نگرانت بودم وتودرخواب نازبودی

وتوفقط خواب بودی اره خواب خرگوشی...

نمیدونم چی بگم امااگه بخواهم بگم واست چه کارایی کردم اجرخودم روکم کردم ولی کاش میتونستم یک

نفرین نامه ولعن نامه بنویسم ومث زیارت عاشوراکه شمرویزیدومعاویه وابوسفیان و...لعن میکنه منم تورو

نفرین کنم که جفاکردی به من وقلبم به راه عاشقی به انسانیت

حالابایدنفرین کنم تویی که سرت قسم میخوردم اما...

حالاهم نفرین برتوبرمن...بی معرفت... بیوفا ...بی لیاقت ...سنگدل... خاین... نامرد.....................

عاشق هرکس شدم او شد نصیب دیگری ... دل به هرکس دادم او هم زد به قلبم خنجری ... من سخاوت دیده ام دل را به هرکس می دهم ... شر م دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده ام 

روزی که عاشق شدم عقلم را در پس دیوانگی پنهان کردم

روزی که به کمال عشق رسیدم غرورم را زیر پا له کردم

،روزی که عشق و زندگیم در هم آمیخته شدند دنیارا فراموش کردم،

روزی که در عشق شکست خوردم دیگر توانایی تصمیم گیری نداشتم.

چراکه عقلم را_شادمانیم را_غم_غرورم را همه و همه را از دست داده بودم


اینجا جاییست که پشت دوستت دارم ها هم نوشته شده:ساخت چین

ادامه مطلب ...

زندگی من بادل نابینای توزجرشد...

ﻣُﺮﺍﻗــﺐ ﺑــﺂﺵ
ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴـﯽ ﺍِﻋﺘــﻤـــﺂﺩ ﻣﯿﮑﻨﯽ،
"ﺷﯿـــــــﻄﺎﻥ" ﻫَـــــﻢ ﯾﻪ ﺯَﻣــــــﺂﻧـﯽ
"ﻓﺮﺷﺘـــــــــــﻪ" ﺑــﻮﺩ...

میدونم بازجملات تکرارمیشونداماوقتی دل ساده ام شکسته شدبارهااین جملات روباخودش
تکرارمیکردوحس تنفررادرونش بارور...خب دوباره گوش کن چی میگم؟

آهای تویی که معنی عشق ومهربانی رومعنی فداکاری ووفاداری رونمیفهمی من سالهابه پات سوختم وساختم واست جون دادم وقت گذاشتم پاک نگه داشتمت مراقبت بودم وبخاطرتوازهمه چی وهمه کس گذشتم رومانتیک وبااحساس بودم واست ازبرگ گل بهت نازک ترنگفتم...پس چرادرجواب همه خوبی هام وفداکاری هام واژه خیانتت شدنصیب من چرابعدچندماه که رفتی فقط اس دادی که میدونم بهت بدکردم حلالم کن!حتی نپرسیدی حالم چطوره!؟منی که هرروزکنارت بودم یهودیدم سردشدی وازم دوری کردی نفهمیدی چقدرزجرکشیدم ازدوریت ازبی خبریت حتی وقتی فهمیدم بهم نامردی کردی فقط گریستم همش هق هق...ازت متنفرم  ازتویی که ندیدی ونشنیدی کوربودی...

هر جا که می بینم نوشته است :

” خواستن توانستن است ”

آتش می گیرم !!!

یعنی او نخواست که نشد ؟!


کار سختی پیش رو دارم : بعد از رفتنت باید زنده بمانم !

Havooooosh tocholo