دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

مترسک چه زیبا میگوید:وقتی نمیشود رفت ، همین یک پا هم اضافیست!!!


قلب عشاق راخدابه نفس خودپاک میکند ...خداجون این هفت سین امسال منوبهاروشیواست آرزومیکنم بهمون ایناروعنایت کنی...

دوست  خوب ومهربانم حرفهات آنقدرزیباوازدل می باشدکه من می پندارم توهمزادمنی که اینگونه ازدل من سخن میگویی آنقدرقرق حرفهایت شدم که بی اختیارقطره اشکی برگونه ام چکیده شدوباخودگفتم مرگ برکسی که بادل عاشق چنین کردلعنت به کسی که بادل پاک ومهربانت چنان کرد...باخودم می اندیشم یک انسان چگونه می توانداینقدرنامردونمک نشناس باشدجواب مهربونی هایت راجواب بی تابی هایت وفاداری هایت شب گریه هایت سوختن هاوساختن هامراقبت هاوتب داری هاوپرستاری هادعاکردن هاو...همه آنچه که درحقش کردی جوابش بجای سجده ات وتشکربابی مهری پاسخ دهد
آخرنمیدانست این قلب برتارمویی استواراست نمیدانست زندگی یک عاشق بااندک نسیمی طوفانی ترین هواخواهدشد
نمیدانستیم گفتن بعضی حرفهاگوش شنواودیدن مهربانی چشم دل میخواهدکه بعضی هاندارند

اولش ازرفتنش ناراحت میشیم امابعدهاباخودمون میگیم بدرک که رفت اصلابهترکه رفت بره که دیگه برنگرده ایشالله

این قلب مهربون ووفادارخیلی راحت بارهابدستت شکسته شدمیدونم دیگه مث قدیماچینی روبندنمیزننداماهرباربخودم گفتم درست میشه چه شبهاتوسکوت کوچه هاازدست نامردی های توگریه کنان درپی خاطراتم طی مسیرمیکردم حتی وقتی بالشتم تنهاشاهدهق هقم بودنمتونستم ازدست جوروجفای توفریادبزنم فقط دستم وجلوی دهانم میگرفتم تاکسی باخبرازحال زارم نشه ومن اینجایی که بتواحتیاج داشتم تودرحال دلبری با...وقتی می اندیشم به همه آنچه که باعث شدازهمه چی وازهمه کس ازهمه تفریحات وجونیم بخاطرش گذشتم واون حتی یک لحظه ایناروندیدوبه عشق وحالش میرسیدومث من خودش ومحدودنکردازخودم بیزارمیشم

دیگه ازسرگردونی خسته شدم میخوام بفکرخودم باشم نشدراحت باشم کنارتوحتی برادقایقی اگه اماکوربودم وندیدم... یک زمانی بودمیگفتم حالاکه تونیستی همه نیستندامااکنون همه رابانبودنت پیداکردم خدای من توهمه چیزمنی ...فرداشب میخوام لب ساحل برم وفریادبزنم وتوروازروحم پاک کنم میدونم دیگه بازگشت ب روزای باتوبودن محاله پس بروبسلامت ای یادگارخامی های من ای اشتباه آخرمن

میخوام دردمنودوستان خودم روفریادبزنم وازخدایم برایشان آرامش بخواهم وفراموشی



رفتی ...

درست زمانی که ؛
دوست داشتنت را اعتراف کردم ...
و هنوز مانده ام چرا همه معشوق ها ،

به این اعتراف حساسیت دارند ...!

  

ادامه مطلب ...

به <نسیمی> رفت..! آنکه بخاطرش به <طوفان> زده بودم...عیددومم مبارک

عاشقانه هایم درگذرزمان کمرنگ ترمیگرددوقتی عشق خداراتوی سینه ام می نشانم ودگرنشانی ازتودرونم رانمی لرزاند

میدونم اگرزمانه به من بی وفایی کرداگریارم به من خیانت کردعلتش این بودکه خداروفراموش کردم وقتی غرق خوشی وعشق باتوبودم دیگه یادم رفت برای خدایم دلبری کنم ای وای برمن ...

ترکم کردواین تدبیرخدایم بوداینک عیددومم رابدون توجشن میگرم اماباخوشحالی نبودنت ...خداجون شرمنده ات هستم

یکجورمست ومدهوش خواسته های خودم بودم نفهمیدم که آنچه که خدایم برمن ارزانی کرده راروزی ازمن خواهدگرفت

اگرلایق عنایتش نباشم اگرشاکرنعمتهایش نباشم

حالاکه یکسال ازجدایی مون میگذره ازخدامیخوام منوبخاطرهمه کاستی هایم ببخشه اگه کاری کردم ازمن غمگین بشه

توبه میکنم .ازش میخوام سال جدیدروباعشق بی نهایت بهش آغازکنم وازش میخوام ترکم نکنه من بهت خدایم بیمارم و

محتاج تنهایم نگذارکه من بی توسرگردانم

خدا یا زمان در گذر است و مخلوقات در تغییر و سال جدید در شرف حلول و به ناچار 
تغییر تغییر تغییر
پس برایت ارزومندم که زندگیت به بهترینها تغییر کند

خدایامی خواهم خانواده ام ودوستان مرادرسایه سارالتاف الهی ات قراردهی وبهشون سلامتی اعطاوآرزوهاشون روبراورده کنی وبرای بهارم که مدتی ازش بی خبرم همیشه  برایت

آرزویم این است :
نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه ...

پروردگارا در این روزهای پایانی سال به خواب عزیزانم آرامش ، به بیداریشان آسایش ، به زندگیشان عافیت ، به عشقشان ثبات ، به مهرشان وفا ، به عمرشان عزت ، به رزقشان برکت و به وجودشان صحت عطا بفرما .

 

چندروزی روبااجازه دوستان میرم شمال خوشحال میشم اگه بدونم شوماهم مسافرت بریدتاحال وهواعوض کنید

دلم براتون تنگ میشه مراقب خودتون باشیدسال خوبی روداشته باشیدوخوش بگذرونید

ادامه مطلب ...

فلسفه عشق

عشق چیست و ماهیت آن را چگونه می‌شود دریافت؟ دربارۀ معنا و ماهیت عشق رویکردهای بسیاری وجوددارد. برخی از متفکران معتقدند که برای این کلمه هیچ معنای به‌خصوص و واقعی وجودندارد، اما در واقع همه‌چیز هم هست. برخی دیگر از متفکران بر این باورند که عشق معنای وابسته به‌وجود ما دارد و تا ما وجود داریم او نیز همراه ما خواهدبود و بالاًخره ما یک‌بار آن را در طول زندگی لمس خواهیم کرد. به هرحال این دو نگاه به عشق که یکی آن را غیرقابل توصیف و دیگری آن را واکاوی می‌کند؛ همیشه در مقابل یکدیگر و تواًمان وجود داشته‌اند.  ادامه مطلب ...

اشتباهم رانمیدانم تقاصم راکمترکن

تصمیم گرفتم دیگر در لیست دوستانم کسانی ثبت کنم که به حق ..دوست واقعی

من باشن نه یه دکور...نه یه اسم فقط....بلکه واقعا دوستان خوب باشیم...تووبهاربهترین دوستان من هستید

ومن هرگزدوستانم راغمگین وناراحت نمیتوانم ببینم شومابه معنای واقعی دوستان من تاابددراین دنیای مجازی هستید

میدانی غصه دارم برای توکه ازمن غصه داری بی قرارم برای توکه حسم رامیدانی وامابدنتیجه گیری کردی من چرابایدتورابرنجانم؟دلم صندوقچه اسرارتوست دمی آرام باش وبه من مجال دفاع ازخودبده...

درپست قبلی من ناخواسته باعث رنجش کسی شدم که مدتهاحرفهایش باعث آرامشم میشدو احساس میکردم که همدردی دارم واوهم چون من می فهمدحرفهای دلم رواوهم میداندجنس عاشقانه هایم را

هرگزدرگفتارش تردیدی نداشتم که اوهم فرشته مهربون دیگریست که اسیرنامردی مردمان زمینی شده

نتونستم حرفی بزنم که بتونه اون روهم آرام کنه نشدهم پای دل زیبایش بنویسم وازنگارش آنچه اوهنرمندانه نگاشت

زبانم کوتاه وتسلیم قلم شیوایش شدم امابرسم محبت وسپاس خواستم پست قبلی راتقدیمش کنم امانفمیدم ممکنه محتویات جمله هاومطالبش رابه خودربط دهدوغمگین شود!!!

من اکنون غصه دارم چراآنچه که جهت تقدیم به خوبی هایش بودباعث رنجشش شداماقرارگذاشتم جبران کنم واین پست رابادقت ووسواس به اوتقدیم کنم...


 

ادامه مطلب ...

توی جدایی ها همیشه اونی که کمتر عاشقه بهتر حرف میزنه....

 نمیدونم چرا!!!؟
  ﮔﺎﻫﯽﺑﺮﺧﯽ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﮑﻨﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍﺩﻭﺳﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ

ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﮔﺮ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻧﮑﻨﯿﺪﺩﻭﺳﺘﺘﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ! 
یااینکه... 
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﺸﻨﮓ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻦ ،

ﻗﺸﻨﮓ ﻫﻢ ﮔﻮﻝ ﻣﯿﺰﻧﻦ . . !!!


 

کشتگاه غریبی‌ست نفرت می‌کارند و کینه برداشت می‌کنند

پاسخ اعتمادت را با خیانت می‌دهند در شب مهربانی‌هایت توطئه می‌چینند

عاشقانه‌هایت را سلاخی می‌کنند تا تو سکوت کنی و در خود دیوانه شوی


 
  سیکتر کردنِ بَعضیا تو زِندگیم ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﯿﻦِ ﺳُﻔﺮِﻩ ﻋﯿﺪِ ﺍِﻣﺴﺎﻝِ مَنه
 
زنـدگــی انـگــار تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن !!

هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام هـول میزنــد

بـــرای ضـربــه بـعــد …. !

کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی …

خـیــالـت راحـت !!….

خـسـتـگــی ِ مــن بـه ایـن زودی هــا دَر نـمـی شـود …

   
ادامه مطلب ...

زنگ تفریح 3

دراین پست چندمطلب فقط جهت زنگ تفریح میگذارم هرچندکه میدونم همه استادن تواین موارد


1-روانشناسی دست خط

احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستندو به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند

  ادامه مطلب ...

خدایا !!!!!من که ایوب نیستم!!!


خیلی وقته که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشم نه کسی از کنارم بره ...نه حوصله دارم نازشو بخرم که برگرده.. آدم بی احساسی نیستم بی معرفت و نا مرد نیستم یه زمانی یه کسایی وارد زندگیم شدن که یه سری باورامو از بین بردن!!

لعنت بهشون لعنت به همه نامردای دنیا...وقتی حس میکنی باکسی که سالهاخندیده ای اکنون بایدنفرینش کنی یک حس بدی بهت دست میده امادیگه مهم نیست اماحالا

چقدرخوبه صبح که ازخونه میام بیرون کسی نیست که ببینم کسی نیست که بگه کجامیری کسی منتظرت نیست دل کسی برات تنگ نشه کسی نخوادت تاگرفتارووابسته نشی بری وبری تاسرت به سنگ بخوره وبفهمی زندگی چقدربی ارزشه جایی که بخاطرفرارازهمه این دلتنگی هابخاطرهمون شکست عشقی مسیرزندگیت عوض میشه ویه آدم دیگه ای میشیی

 وچه احساس پوچی که همه موقعیت های زندگیت ویکی یکی بخاطریه بی وفای نامردازدست بدی...

ازت متنفرم بخاطرنابودکردن باورهام


شاید چون.......

شاید.......
تو بگو دلیلشو
دلیلی داری برای گفتن؟
برای رفتن . برای شکستن یه احساس . یه باوری که ترک برداشت.....
شاید ندونستن دلیلش برام بهتر باشه

هرگزتوجیهی رونمی پذیرم

هرگزنمی بخشمت تادم مرگ

توخودشیطانی!!!
ادامه مطلب ...

یکسال گذشت!!!

"آشنایی یک حادثه است و جدایی یک قانون". هر چند که نمی خواستم قبول کنم ولی مجبورم واقعیت را بپذیرم. هر چند که خیلی سخته. اینجا با "نبودن" شروع شد و با "جدایی" تموم شد.آری بانبودنت شروع کردم تابه جدایی کامل دارم میرسم چه قدر بین این دوتا فرق است. در حد یک آغاز و پایان...

من همون صمیمی همیشه بااحساس بودم که خودتوازاین همه احساسم بارهامتعجب بودی من همون مجنون کوچه پس کوچه ای

عاشقی توهم همان لیلی دروغین رویاهای من بودی

دارم جای خالی حرف هام روباجمله ای مناسب پرمیکنم

جمله ای برای رفتن برای خداحافظی ازتوامانمیدونم چطوری وچی بگم که اینقدرروی تواثرکنه که تاآخرعمرت باعذاب

نامردیت بی وفاسرکنی

میخوام آخرین حرف هابزنم بهش اگه که بشه امانمیدونم چی بگم که یکسال سکوتم هدرنشه آره به همین راحتی یکسال ازقتل من به دست اون نامردداره میگذره!اگه بگم گوربه گورشدم اگه بگم عذاب شب اول قبرکه هیچ ۵ماه اول دفن قلبمم خاطرات توازنکیرومنکرترسناک تربودند! نمیخوام بگم چقدرصبوری کردم نمیتونم بگم زجرنکشیدم یاگاهی کم نیاوردم،چرادروغ آوردم کشیدم سوختم شکستم امادیگه پیش نمیاداین اتفاقاتموم شددوران عشق وعاشقی های پوچ وناپایدار... یاداون روزای اول جدایی که سوارماشینم صدای آهنگ وزیادمیکردم بلندبلندگریه میکردم هی بدوبیراه به زمین وزمان میگفتم وپاهام روی پدال گازفشارمیدادم هی توجاده ماشین ودیوانه وارمیروندم!احمق بودم بخودم وبه جونم به مالم خسارت

زدم به عمرم به احساسم به قلبم وبه خانواده ام!!!اماهیچ چیزی منوآروم نکردازدرون سوختم چون تازه فهمیدم راهم اشتباه رفتم کوربودم چشمم روهمه چی وهمه کس بسته بودم

ازدوستی سخنی یادگرفتم که گفت به اون نامردی که بازیش داده گفته چنان غمی گذاشتی روی سینه ام که باهیچ چیزپاک نمیشه...ومن هم درجستجوی چنین جمله هایی که بتونم بگم بهش وتمومش کنم اماکمی مرددم که اصلا حرف دلم روبگم یا...!!!؟

اینکه بایدیکباردیگه ببینمش اجتناب ناپذیره بخاطریک موردخاص اماسعی خواهم کرددیگه باهاش رودرونشم 

دیگه فکرنمیکنم که الان ممکنه باکی باشه یاباکی ازدواج کرده اولاچرایکمی زجرآوربودکه حس کنم باکسی باشه اماکم کم

بی تفاوت شدم فقط گاهی دلتنگ میشم اونم نه بخاطراون بلکه دلتنگ روزای خوبم که هدرشدن

خواسته من ازتواینه که حتی اگه مردم سرجنازه من نیای بگذارآرامش داشته باشم

اینکه آرزویی جزخوشبختی واست بکنم تومرام یک عاشق نیست امامن هرگزواست هیچ آرزویی نمیکنم نه خوشبختی نه بدبختی میدونم سختی هاکشیدی میدونم داشت ازوقت ازدواجت میگذشت ومن خودخواه نبودم که تورواجباربه موندن کنم شایددنبال هوای تازه بودی شایدم...اصلامهم نیست هرجورکه میخوای باش اماچرامنوالاف خودت کردی منوبازی دادی!؟

میدونم بیهوده تلاش میکنم حرف بزنم تاازحیثیت عشق دفاع بکنم دیگه تغییری دراصل ماجرانمیکنه دیگه توچیزی رونمیخوای ونمی تونی درک کنی آخه آدم آهنی روچه به درک واحساس! بی رگ ترین موجوددنیاکه بجای یه عاشق دنبال دلقک سیرک میگشت که بتونه فقط سرگرمش کنه نه دلگرمش

کاش میفهمیدم عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن آدم را پخته می کند ،

هر داغی روزی سرد می شود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شوداماافسوس!!!

تقریبا355روز گذشت...

ازروزواقعه ازروزحادثه وازشروع وبلاگ

بعضی ها دلشان شکست
بعضی ها دل شکستند
خیلی ها عاشق شدند و خیلی ها تنها
خیلی ها از بین ما رفتند...
خیلی ها به جمع ما اضافه شدند
گریه کردیم، خندیدیم
گاهی زندگی بر خلاف آرزوهایمان گذشت
و...اماهیچ فرقی نکرددنیاوادامه داشت

واینکه آخرش زندگی ادامه داره

پس بگذار

من برای عزیزانم آرامش آرزومیکنم
 

ادامه مطلب ...

"آرامش "این روزهایم را مدیون همین "انتظاری" هستم که دیگر از کسی ندارم....!


هرکسی بنا به قلبش وپیمانش یه چیزایی میفهمه .میدونستی تصور تو ا ز کسی که عاشقش میشی تصور قشنگ از درون خودته وزیباییهایی که ایده آل تو اا نه اینکه اون شخص انقدر زیبا وخوب وراستگو وبی نقصه این چیزهایی که تو دوست داری ودر آینه میبینی چرا اکثرا که به وصل میرسن میفهمن اون شخص زمین تا آسمون با اونی که تصور میکردن ومیپرستیدن فرق میکنه وتفاوت داره



۰چه ازدواج کرده باشید، چه نکرده باشید، باید این را بخوانید!

  ادامه مطلب ...