دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

اگه خاطر کسی و نتونستی از خاظرات پاک کنی...بدون که همیشه تو خاطرشی...


وقتی به ته فیلترسیگارم نگاه میکنم زندگی ام قلبم وسینه ام رااینگونه سیاه مانندنیکوتین می بینم ودلتنگی ام رابادودخاکستری سیگارکمی دودمیکنم شایددودش دمارازروزگارم چون تودرآوردومراکه اینگونه معتادخاطراتت شده ام روزی باسرطان یادت بمیراند...آه که نمیدانی چقدردلتنگ هستم امروز...امروزهوای شهرمان بارانی وسرداست درهوای 11مهر.

پاییزآمدومهرلعنتی وتوهمچنان بی مهری

گوشه ای ازخاطراتم راامشبی باتودرخواب دیدم کنارم آمدی ومن راحت خوابیدم نمیدانی دراین هوای کمی سردوبارانی اینجامن آشفته بایادتوازخواب ‍‍ﭘـریدم!

توی خواب کنارم باهام حرف میزدی ومن وانمودمیکردم برام مهم نیست حرفات ودوستت ندارم میخواستم بفهمی ازت دلخورم اماهمه مشکل من اینه که آیاتومیفهمی ازتوچقدردلخورودلشکسته ام آیاحق رابه خودت میدهی یابه من ...

هرچه بودمن امروزخرابم ودلم کمی حضورتوبوی تووکلام تومیخواهدنمیدانی دلم لک زده برای اینکه درآغوشت گریه کنم وبکوبم برروی سینه ات وبهت بگم لعنتی ازت متنفرم چرابامن چنین کردی چرا!!!!!!!!!

توی این خواب هم گفتی قبل من وبعدمن باکسی بودی من داغون ترازآن بودم که بﭘرسم تاچه حدتاکجا...دستش راهم میگرفتی یا...

چمدان وکوله بارعشق مراتوبسته ای ونسخه ام رانوشتی بی آنکه خودبخواهم وبدانم مرابیرون کردی ازسرنوشتت بی آنکه قبل ازهرچیزصادقانه بگویی دلیل کارهایت را!!!....وای نمیدانی درونم چه غوغاییست وهم میخواهمت هم نمیخواهمت ولی لااقل امروزکمی به من فک کن شایداین حس مرابفهمی بیادم باش تابدانی هرچه تلاش میکنم ازتودل بکنم وبه توفکرنکنم نمیشود...

بگذریم... فکرم رامعطوف بدیهایت میکنم تاازاحساس وعاطفه دل ساده ام دورشوم ازین رنجی که هردم بامنه...

زمان دیگرهیچ چیزی راحل نمیکندجزاینکه موهای منوتوراسفیدمیکندودلتنگی های منوبیشتر

چندروزقبل تولدم بودوچون سال قبل تبریک نگفتی وبی تفاوت بودی هرچندکه میدانستم بی تفاوت هستی وانتظاری ازتونیست امادل نفهم من گاهی پایبندهیچ قانونی نیست!لااقل من اینجابجای توهمه مراسم راتنهایی میگیرم ...

آشفته ام وخوابم نمیبره فکرمیکنم بایدازت یک روزسوال کنم ازمن مهربانترهم دیدی تواین روزهای جدایی ازمن احمق تردیده ای ولی میگم بیخیال تلاش کن دل بکنی ازش خب بارهاسعی کردم امانمیشه مث یک مرده ای هستم که چشاش بسته نمیشه ومنتظریک مسافرویک عزیزیه که مدتهاست ندیدش...


ﻣﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﺷﻮ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺗﻮ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﻗﺪﺭﺩﺍﺷﺘﻨﺘﻮ ﻗﺪﺭ ﻭﺟﻮﺩﺗﻮ ﻗﺪﺭ ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﺑﺎﺗﻮﺑﻮﺩﻧﻮ... ﻧﻪ ﮐﺴﯿﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﻫﻢ فکر ﮐﻨﻪ!!! مال کسی شو که وقتی باهاش قهری به خودش اجازه نده حتی به یک نفر دیگه هم فکر کنه... مال کسی شو که معنای عشقو درک کرده باشه... بفهمه چه وقت باید بغلت کنه ببوستت و نوازشت کنه!!! بهونه عشق ، به رفتار و عمل آدماست نه به حرف زدنشون... تنها با یه کادو نمیشه عاشقانه بودن را ثابت کرد! و با یه کادو گرفتن نمیشه ضمانتی رو موندن کسی کرد! عشق حریمو حرمت داره. اینو بفهم که دل شکستن جواب داره.... کسی رو واسه سرگرمی نباید خواست. میخوای سرگرم شی برو شهره بازی دله من بازیچه نیست

شک نداشتم خداوند مراروزی سر راهت قرار داد تا عاشقت باشم از بین دیگران مرا انتخاب کرد چون می دانست به بهترین شکل دوستت خواهم داشت میدانست کنارت هستم ومراقبت خواهم ماندولی آنکه مراازپادرآوردنه تقدیروسرنوشت بودنه خدایم بلکه توبودی من باتواهل جنگ نبودم وزودتسلیم شدم

شک نداشتم بهترازتوباوفاترازتو...تواین دنیاوجودنداردشک نداشتم توهرگزبهم دروغ نمیگی اماحالابه همه چی شک دارم ودیگربه کسی اعتمادندارم تویی که همه چیزم  همه دارونداروباورم بودی ببین بادل من چه کردی.....

بدترین جالب ترین وعجیب ترین لحظه هایی که کنارت بودم وحس کردم دیگه به من حسی نداری اون لحظاتی بودکه دستت رامیگرفتم ودیگرگرم وعرق کرده دردستانم نبودندسردشده بودندوهرازگاهی بایک بهونه ای دستت راازدستانم میکشیدی

این است زندگی من ....این دل نوشته من است .من یعنی خوده من.....ﺷﺐ ﻫﺎﯾﻢ ﻋﺠﯿﺐ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ . . . !

ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﻢ ﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ . . . !ﺍﯾــﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺩﺭﺩﻡ . . .ﻋﻼﺟﯽ ﻧ ﯿﺴﺖ . ..ﺑﺎﮐﯽ ﻧﯿﺴﺖ . . .
ﭘﺮ ﺩﺭﺩﯼ ﻫﻢ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ . . .” ﺩﺭﺩ ” ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ . . .ﺍﯾﻦ دنیای نامردوآدمای بی معرفت وناسپاسن هستن ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺥ ﺁﺩﻡ ﻣﯿﮑﺸﺪ . . .
ﺳﺮﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫــﻤﻪ ﺳﺮﺩﺭﮔﻤﯽ . . .ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ ﻫﺎﯼ ﭘـــﻮﭺ . . .ﭼشماﻧﻢ ﺳﻮﺯ ﺩﺍﺭﺩ . . .
ﻧــــﻪ ﺳﻮﺯ ﺳﺮﻣﺎ ! ﻧﻪ !ﺑﻠﮑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﻣﯿﺴﻮﺯﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫــــﻤﻪ ﺁﻟـــﻮﺩﮔﯽ ﻓﮑﺮ ﻭ ﺫﻫﻦ . . .ﮐــﺎﺵ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻢ ﻣﮑﺜﯽ ﻣﯿکرد


برای تو نامه ای می نویسم…
دلتنگی که دست از سر دل بر نمی دارد.
دلتنگی که فاصله را نمی فهمد !
نزدیک باشی و اما دور…دور…دور !
تنها که باشی تمام دنیا دیوار و جاده است.
تمام دنیا پر از پنجره هایی است که پرنده ندارند…
پر از کوچه هایی که همه ی آن ها برای رهگذران عاشق به بن بست می رسند!
فکر کن پای این دیوارهای سرد و سنگین چه لیلی ها و مجنون ها که می میرند!
خون بهای این دل های شکسته را چه کسی میدهد.

تاحالا شده دلت از تموم دنیا گرفته باشه؟؟؟
دلت بخواد داد بزنی بگی بابااااا دست ازسرم بردارین...همه چی مال شما...دنیاتون مال خودتون...فقط بذارین توحال خودم باشم؟؟؟

دلت بخواد تنها باشی...خودت باشی وهندزفریت وخودکارت ویه کاغذ....تاحالا شده دلت بخواد تموم داراییت از دنیاهمین چندتا چیز باشه؟؟ تاحالا شده بشینی یه گوشه زانوهاتو بغل کنی...خاطره هاتو باخودت مرور کنی وباخودت بگی:یعنی دمت گرم دنیا...قشنگ ویرونم کردی...آب از آب تکون نخورد...تاحالاشده تواوج بغض ازته دل بخندی تااگه گریه ت گرفت بقیه فک کنن...به خاطرخنده ی زیاده؟

تاحالا شده صبح ازخواب بیدار بشی ببینی بالشتت از اشکای شب قبلت خیس شده؟تاحالا شده وسط یه جمع باشی اما نگات غرق یه نقطه باشه؟

تاحالا شده شنیدن یه آهنگ برات زجرآور باشه؟؟

تاحالا شده ردشدن از یه خیابون چشاتو اشکی کنه؟

تاحالا شده یه روزایی از ماه برات عذاب آور باشه؟؟ تاحالا شده واسه گذشتن یه روزایی از هفته به هرچیزی متوسل بشی؟؟ تاحالا شده همه به خاطر خنده های بلندت یا چه میدونم به خاطر شوخ بودنت کنارت باشن اما هیچکدوم نخوان غم تو صداتو بفهمن...........

 

ادامه مطلب ...