دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

ومن آه میکشم...

نمیﺑﺨﺸﻢ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺑﺎ
ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﻟﻢ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﻭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺭﺩﻧﺪ
ﻭ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﺰﺩﯾﮑﻢ...
ﺧﺪﺍﯾـــﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮ ﺻﺖ
ﺣﯿﺎﺗﻢ ﺁﻫﯽ ﻧﮑﺸﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ
ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ


ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ ،

ﺯﻣﯿﻦ ﮔﺮﺩ ﺍﺳﺖ !
ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﻭﺭ ﺯﺩﯼ .....
ﻓﺮﺩﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﺳﯿﺪ !!!!
ﺣﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﺯﺕ ﺩﯾﺪﻧﯿﺴﺖ....


عکس

به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛

به من گفت: نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم.

وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!!!


نگاره: ‏‎A Relationship Is Not
Holding
Hands
While You Understand
Each
Other,
It’s About Having Lots
Of Misunderstandings
and Still Not Leaving
Each Other’s Hands…♥

Like For More -->> •٠·My Heart Is Born To Love You So i Can't Live Without You·٠•‎‏

پاره تنم به تن دیگری رفت

عادتم را که میدانی

لباسی که بر تن دیگری بوده نمیپوشم

دیگر نمیخواهمت ...

 

عکس


هنوز برایت مینویسم.....


درست شبیه پسرکی نابینا، که.....


هر روز برای "ماهی قرمز" مرده اش،غذا میریزد...




نگاره: ‏‎Stay Connected With US :) :) Like_Tag_Share <3

plz join if u truly love some1 I miss you badly dear‎‏



اگــــه یه رابطــــــه رو..
به وقتش تــــــموم نکنی و
هی دندون رو جگر بذاری و
همـــــش یک طرفه ... !!
اشتباه ها و کم محلی های
طرفت رو تحــــــــمل کنی ...
بزرگتــــــــرین خــــــیانت رو
به خــــــودت و عــــمرت کردی !!
همیشه که جوون نیستی
وقتی چیـــــزایی که
ناراحتــــــــت میکنه رو
چنــــد بار تذکر دادی
و باز طـــــرفت
کار خـــودش رو کــــــرد ..
یعنی
اون رابـــــطه بایـــد تموم شه !!
یعنی
تــــــو براش ارزش نــداری
که بخواد بهت بــــها بـــده !!
هر چی صبر کنـــــی ..
هیچی درست که نمیـــــشه هیــــــچ
این اعصــــاب و غـــرورتـــــــه
که هر روز خــــــــرد تر میشه .. !!
اگه کسی یکی رو دوســـــت داشته باشه
همه کـــــــاری براش میکنه ..
نشــــــد و نمیشـــــه و ..
دستم بند بود و بعدا ... و
این حــــــــــرف ها هــــــــمش ..
بـــــــــــهونه است !!
باور نکـــــــــــــــن .. !


نگاره: ‏‎Like if you love Awsome poetry & shairy --> Shairy‎‏

شب عروسیه،آخر شبه،خیلی سر و صدا هست.میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه.هر چی منتظر شدن برنگشت،در را هم قفل کرده،داماد سراسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه میشه.
مامان و بابای دختره پشت در داد میزنند: لیلا دخترم،در را باز کن.لیلا جان سالمی؟؟؟؟
آخرش داماد طاقت نمیاره و با هر مصیبتی شده در رو میشکنه و میرند تو.
لیلا ناز مامان و بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده.لباس قشنگ عروسکیش با خون یکی شده،ولی رو لباش لبخنده!
همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کندد.کنار دست لیلا یه کاغذ هست.یه کاغذ که با خون یکی شده.بابای لیلا میره جلو،هنوزم چیزی را که میبینه نمیتونه باور کنه.
با دستای لرزان کاغذ را بر میداره.بازش میکنه و میخونه:
سلام عزیزم،دارم برات نامه می نویسم،آخرین نامه زندگیمو.
آخه اینجا آخر خط زندگیمه.کاش منو تو لباس عروسی می دیدی.
مگه نه اینگه همیشه آرزوت همین بود؟؟
علی جان دارم میرم،دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم.علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.دیدی بهت گفتم که بازهم با هم حرف میزنیم.
ولی کاش منم حرفای تورو میشنیدم.دارم میرم چون قسم خوردم،تو هم خوردی،یادته؟!؟
گفتم یا تو یا مرگ،تو هم گفتی،یادته؟
علی تو اینجا نیستی،من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟!؟
داماد قلبم تویی،چرا کنارم نمیای؟!؟
کاش بودی و می دیدی لیلات چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ میکنه.
کاش بودی و می دیدی لیلات تا آخرش رو حرفاش موند.
علی لیلات داره میره،که بهت ثابت کنه دوستت داشت.
حالا که چشمام دارن سیاهی میرن،حالا که بدنم داره می لرزه،حالا که زندگیم مثل یه سریال از جلو چشمام می گذره.
روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد،یادته؟
روزی که دلامون لرزید یادته؟
روزای خوب عاشقیمون یادته؟
نقشه های آیندمون یادته؟
من یادمه،یادمه که چطور بزرگترهامون،همونایی که همه زندگیشون بودیم پا رو قلب هر دومون گذاشتند.
یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون.گفت اگه دوستش داری تنها برو سراغش.
یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری.
یادمه اون روز چقدر گریه کردم،تو اشکهامو پاک کردی و گفتی گریه میکنی چشمات قشنگتر میشه!
می گفتی که من بخندم.
 حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم.
هنوز یادمه روزی کـــــــــ . . . . . . . . . . . . . . .


نگاره: ‏‎Whenevr i meet u,
i remember ma very first date wid
u. . 
Same excitement. .
Same thrill. .
Same feelings. .
Everything seems fresh. .
Same intensity of love. .
Same desire to see u. .
Same eagerness to peep into ur
gorgeous eyes. .
Same wish to get ur delicate
touch on me. .
Same way to clutch ur hands
while kissing u. .
Same efforts to call u up early in d
mrng to meet u no matters if it
affects ma sleep. .
Same u. .
Same me. .
Same our LOVE is . .  

мαχιмυм ℓιкє, тαg & ѕнαяє 
♠ ДrmA₪ ♠‎‏


ﺑﯿﺎ ﺗﻤﺎﻣﺶ ﮐﻨﯿﻢ ....
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ....
ﮐﻪ ﻧﻪ ﻣﻦ ﺳﺪ ﺭﺍﻩ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﺪﻥ ....
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ ....
ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﺩ...
ﺍﻣﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﮐﻦ .....
ﺑﺨﻨﺪ ... ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﻘﺼﺮ ﻧﺒﻮﺩﯼ...
ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ... ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺗﻤﺎﻣﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ...
ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ؟؟؟؟؟؟؟؟
ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﯾﮏ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ....
ﺑﯿﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﯿﻢ !!!...

نگاره: ‏‎✿*•.. My love for you
Is like the sky,
With dreams that soar
And hopes that fly.

It's like a
Never ending ocean, An everlasting,
Deep emotion.

It has the tenderness
Of spring,
The charm that warmth
And laughter bring.

It has the simple
Strength of stone.
It shields us from
A life alone.

It's ever growing,
Ever new.
It's always there,
My love for you ..•*✿
Tag & share‎‏


گاهی عمر تلف میشود ؛
به پای یک احساس ….
گاهی احساس تلف میشود ؛
به پای عمر !
و چه عذابی میکشد ،
کسی که هم عمرش تلف میشود ؛
هم احساسش


نگاره: ‏<3‏


گفتم:فراموشت میکنم!
گفت:نمیتونی!
رفت و بعده ی مدت برگشت...
گفت:دیدی نمیتونی؟
گفتم:شما؟!



نگاره: ‏‎<3 

Join Must: You Can Change Your Imaginary Lover Whenever You Want <3‎‏



ﺍﺯﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ:ﺗﺎﺣﺎﻻ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﯼ؟ﮔﻔﺘﻢ
ﺍﺭﻩ ﮔﻔﺖ ﭼﻨﺪﺑﺎﺭ؟ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺖ
ﭘﺲ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻋﺸﻖ ﺍﻭﻝ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ
ﻧﻤﯿﺮﻩ؟ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺭﻩ ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ.ﮔﻔﺖ
ﭼﺠﻮﺭﯼ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺍﺷﻨﺎ ﺷﺪﯼ؟ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺯ
ﺑﭽﮕﯽ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ ﺗﺎﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ
ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺍﻻﻥ ﺍﻭﻭﻧﻮ ﺩﯾﺪﻡ.ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻫﺎﺵ
ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ؟؟؟ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺭﻩ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﺑﺎﻫﻤﯿﻢ.ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩﻡ ﮎ ﮔﻔﺖ ﺑﻬﺶ
ﻣﯿﺮﺳﯽ؟؟؟ﺍﺷﮑﻢ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻢ
ﺍﺭﻩ.ﮔﻔﺖ ﻣﻨﻢ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺧﯿﻠﯽ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻤﺶ ﺯﯾﺒﺎﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ
ﻧﺮﺳﯿﺪﯾﻢ.ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺷﺒﺤﺎﻟﻪ ﻋﺸﻘﺖ ﭼﻘﺪ
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻪ ﮎ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﺍﯾﻨﻘﺪ
ﻋﺎﺷﻘﺸﯽ.ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﺘﺮﻡ ﮎ
ﺍﻭﻥ ﻋﺎﺷﻘﻤﻪ.ﮔﻔﺖ ﺣﺎﻻ ﮐﯽ ﻫﺴﺖ
ﺍﺳﻤﺶ ﭼﯿﻪ؟ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ؟؟؟ﮔﻔﺘﻢ
ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ ﺍﺯ ﻋﺸﻘﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﻩ
ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺣﻤﺎﻥ ﺭﺣﯿﻢ ﺣﻤﯿﺪ ﻭ ﺯﯾﺎﺩﻩ
ﺍﺳﻤﺎﺵ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺻﺪﺍﺵ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺧﺪﺍﺍ .

عکس

از انســــان هـــای احســـاساتــی بـیشتـــر بـتـــرسیـــد؛

آن ها قـــادرند ناگهــــــانی،

دیگــــر گــریـه نکـننــد؛

دوسـتــــ نــداشتـــه بــاشـنـــد؛

و قـیـــدِ همـــه چـیــز را بــزننــد،

حتـــی زنــدگــــی . . .
.

نگاره: ‏بعضی ها گریه نمی کنند !

اما

از چشم هایشان معلوم است ؛

که اشکی به بزرگی یک سکوت ،

گوشه ی چشمشان به کمین نشسته . . .‏

 نه اینکه بی تو نخندم...نه!
 
 اما به نیامدن همیشه ی نگاهت قسم,
 
 تمام خطوط این خنده های خواب آلود,
 
 با های های گریه های شبانه,
 
 از رخساره ی خسته و خیسم پاک می شوند!




نگاره: ‏‎If you're angry at a loved one, hug that person.

And mean it. You may not want to hug - which is all the more reason to do so.

It's hard to stay angry when someone shows they love you,

and that's precisely what happens when we hug each other.‎‏



میروم خسته و افسرده و زار                سوی منزلگه ویرانه خویش

به خدا میبرم از شهر شما                  دل شوریده و دیوانه خویش

میبرم تا که در آن نقطه دور                 شستشویش دهم از رنگ گناه

شستشویش دهم از لکه عشق         زین همه خواهش بی جاه و تباه

میبرم تا ز تو دورش سازم                   ز تو ای جلوه امید محال

میبرم زنده به گورش سازم                  تا از این پس نکند یاد وصال

ناله می لرزد می رقصد اشک               آه بگذار که بگریزم من

از تو ای چشمه جوشان گناه                شاید آن به که بپرهیزم من

به خدا غنچه شادی بودم                    دست عشق آمد و از شاخم چید

شعله آه شدم صد افسوس                 که لبم باز بر آن لب نرسید

عاقبت بند سفر پایم بست                 میروم خنده به لب خونین دل

میروم از دل من دست بردار                ای امید عبث بی حاصل



نگاره: ‏‎I'll make you my Wife One Day..  <3 <3

• » |ℓιкє | тαg | ѕнαяє | « •
♠ ДrmA₪ ♠‎‏

بخشیده بودم!!!

همه را. حتی دلم را !!!

و چه تاوان سنگینی بابت بخشیدنش دادم

چه آسان له شدم و چه سخت فراموش کردم .

اما خوشحالم که همه چیز تمام شد .

برای همیشه .

رفتی . رفتم .

نمی گویم به امید دیدار .

چون دیگر آرزوی دیدنت را ندارم .

خداحافظ برای همیشه .


عکس

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﺴﯽ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻧﯿﺴﺘﯽ،
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﺕ ﻋﺎﺩﺗﺶ ﺑﺪﯼ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﯽ،
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺗﺎﺏ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭ ﮐﻨﯽ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻮﻧﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ،
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﺴﺎﺯﯼ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﻪ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻩ،
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯽ ﻋﺸﻘﻢ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﻪ ﺣﺮﻓﯽ، ﺑﺤﺜﯽ،ﺳﻨﺪﯼ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯽ،
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﻨﯽ ...
ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩِ ﮐﺴﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﺷﺪﯼ،
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺯﻣﯿﻨﺶ ﺑﺰﻧﯽ
نگاره: ‏ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﺴﯽ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻧﯿﺴﺘﯽ،
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﺕ ﻋﺎﺩﺗﺶ ﺑﺪﯼ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﯽ،
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺗﺎﺏ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭ ﮐﻨﯽ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻮﻧﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ،
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﺴﺎﺯﯼ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﻪ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻩ،
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯽ ﻋﺸﻘﻢ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﻪ ﺣﺮﻓﯽ، ﺑﺤﺜﯽ،ﺳﻨﺪﯼ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯽ،
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﻨﯽ ...
ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩِ ﮐﺴﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﺷﺪﯼ،
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺯﻣﯿﻨﺶ ﺑﺰﻧﯽ‏

زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
زندگی در همین اکنون است



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد