دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾـﻦ ﮐﺎﺭ ﺩﻧﯿـﺎ ﺗﺮﻣﯿـﻢ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯾـﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘـﻪ

بعضی وقتا یه کسایی هستن که واست خیلی عزیزن و ناخواسته یا خواسته تو رو زجر میدن
و تو رو به یه جایی میرسونن که به قول لیلا حاتمی تو فیلم لیلا میشن مثل یه عزیز از دست رفته .
تنها کاری که میتونی انجام بدی اینه که بشینی سر این قبر و گریه کنی زاری کنی واسه همه از دست رفته هات شایدم بخوای امیدتو از دست ندی و هزاران ممکن جلوت رو در نظر بگیریو....
به هر حال هر دوتاش درده
هر دوتاش عذابه ..



به کسی که تنهات گذاشت بگو....
این تو بودی که باختی نه من!!!!
من کسیو از دست دادم که دوستم نداشت
ولی تو.....
کسیو از دست دادی که عاشقت بود...



ﺑـــــــــــــﺎ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻣﻦ ﺑــــــــــــــــﺎﺯﯼ ﻧﮑﻦ ...
ﺑﺨـــــــــــــــﻮﺍﻡ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺑــــــــــــــــﺎﺯﯼ ﮐﻨـــــــــــﻢ
ﺷﻬـــــــــــــــﺮﺑـــــــﺎﺯﯼ ﻣﯿﺸـــــــــــــﯽ ...!


 


 


ﺍﻣﺸﺐ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ ..ﺩﺭﮎ ﻧﮑﺮﺩ .. ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺎ ﺧﻮﺏ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭﻥ ﻧﺘﻮﻧﺴﺖ ﺩﺭﮐﻤﻮﻥ ﮐﻨﻪ
ﺍﻭﻥ ﺣﺘﯽ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﻓﮑﺮﻡ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ .. ﻋﮑﺴﺶ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ
ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﻣﯿﮕﯿﻢ ﺑﯽ ﺷﺮﺭﺭﺭﺭﻑ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺑﻮﺩﻡ
ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﯼ .. ﺟﻮﻧﻤﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ
ﮐﯽ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻪ
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺘﻮ ﺑﺴﺘﯽ ﺑﻬﻢ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﺪﺍﺩﯼ
ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﺗﻮ ﮔﻠﻮﺷﻮﻥ ﺑﻐﺾ
ﺷﺪ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ
ﺑﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ .
بی دلیل.




نمی خوام زندگی این جوری باشه٬ پر شه از کوهی نفرت٬ دلتنگی٬ دروغ٬ ریا٬ سردرگمی٬ دو رنگی٬ خبرهای بد......

دوست دارم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم

چرا خندیدن داره یادم میره....

چرا بزرگ شدیم دنیامون کثیف شد؟؟؟؟؟؟؟





قصاب و سگ باهوش....

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید.
کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.

قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.
سگ هم کیسه را گرفت و رفت.

قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید. با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد.
قصاب به دنبالش راه افتاد.
سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد.
قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.

اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت. صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره آنرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد.
قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.
اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد. پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش.

سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید. گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید. این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.
مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد.
قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. این باهوش ترین سگی هست که من تا به حال دیدم.

مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟ این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه.

پائولو کوئلیو

نتیجه اخلاقی: اول اینکه مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود. و دوم اینکه چیزی که شما آنرا بی ارزش می دانید، بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است. سوم اینکه بدانیم دنیا پر از این تناقضات است. پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهم تر اینکه قدر داشته های مان را بدانیم
چرا شدیم یه آدم دیگه؟؟؟؟؟؟

رها کردن کسی که برای شما ساخته نشده یعنی رسیدن به این درک که برخی از آدم ها بخشی از "سرگذشتتان" هستند نه بخشی از "سرنوشتتان"



ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻟﻢ ﻧﻪ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻧﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻧﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﻧﻪ
ﺣﺘﯽ
ﺁﯾـــــــــــﻨﺪﻩ ....
ﺩﻟﻢ ......
.
..
.
.
ﺑﭽـــــــﮕﯿﻤﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ !
ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺷﻨــﯽ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﮐﺎﮐﺎﺋﻮﯾﯽ ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ
ﺑﻼﻝ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﮐـــﻞ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺯﻏﺎﻟﯽ ﺷﻪ !
100 ﺑﺎﺭ ﯾﻪ ﺳﺮﺳﺮﻩ ﯼ 1 ﻣﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﺧﺴﺘﻪ
ﻧﺸﻢ !
ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ 10 ﺗﺎ ﻗﻨﺪ ﺑﺨﻮﺭﻡ ! ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻭ ﭘﻔﮏ ﻭ
ﻟﻮﺍﺷﮑﻮ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺨﻮﺭﻡ ! ﺳﺮﭼﯿﺰﺍﯼ ﻣﺴﺨﺮﻩ
ﺍﻧﻘﺪ ﺑــــﺨﻨﺪﻡ ﺑﯿﺎﻓﺘﻢ ﮐﻒ ﺍﺗﺎﻕ ! ﺁﺩﺍﻣﺲ ﺑﭽﺴﺒﻮﻧﻢ
ﺯﯾﺮ ﻣﯿﺰ ﮐﻼﺳﺎ ! ﻋﯿﺪﯾﺎﻣﻮ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﻗﻠﮏ ﺩﻟﻢ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎﺯﻡ ﺭﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﮐﻨﻢ ... ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎﺭﻭ
ﺑﮑﺸﻢ !
ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣــﺎﺩﺭﻡ ﺍﺷﮑﻤﻮ ﭘﺎﮎ
ﮐﻨﻪ ﻧﻪ
ﭘﯿﺮﻫﻦ ﺗﻨﻢ !
ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺷﺒﺎ ﺗﻮﺧﻮﺍﺏ ﻏﻠﺖ ﺑﺰﻧﻢ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻑ
ﺑﺰﻧﻢ !
1000 ﺗﻮﻣﻦ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﻢ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻣﺎ ﺩﻟﻢ ﺧــــﻮﺵ
ﺑﺎﺷﻪ !
ﺍﺯ ﺷﺎﺧﻪ ﺩﺭﺧﺘﺎ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻡ
ﻭﻟﻢ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺻﺐ ﺗﻮ ﺷﻬﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﻤﻮﻧﻢ !




آمــده بودم " تـو " را ببینم

"شــما " را دیــدم . . .




باهات نبودم. برات که بودم.
اگه چشمات نبودم. نگات که بودم.
همه ى گفتنى هام توبودى.
اگه حرفات نبودم. صدات که بودم.
اگه پاهات نبودم. یه راه که بودم.
اگه گریه نبودم. یه آ ه که بودم.
توخودت مثل روز آ فتابى هستى.
اگه خورشید نبودم. یه ماه که بودم.
مى تونستى واسه من یه چاره باشى توى آ سمون دل!!!!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
admin شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:41 ب.ظ http://er2re.ir

با سلام
دوست عزیز وب خوب و پرمحتوایی داری اگر
با تبادل لینک موافقید وبمو با
آدرس: http://er2re.ir
عنوان:سایت سرگرمی و تفریحی هما
لینک کنید و به اطلاع من برسونید با چه عنوانی لینکتون کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد