نمیدونم باکی وکجایی حتماالان خانواده دورهم عضوجدیدهم اومده کنارتون فراموشم کرده ای بیش وکم چقدربهم نزدیک شدین محرم شدین!کنارهم
وقتی فکرمیکنم میخوای توآغوش کسی دیگه باشی ازشبهابیذارم مخصوصاشب جمعه
مث دیوونه هاشدم ...نمیشه بگم چطوری...........
شایدم خبری نیست وخواستی دک بشم!هرچی که هست سوووووووووووووووووختم
ادامه مطلب ...
دردودلام روواست نوشتم زندگیم وچه ساد باختم
ازتونامردی دیدم اماتموم شدچه احمقانه سوختم وساختم
حالابریدم مث توازت گذشتم تااون دنیاجلوت وبگیرم بگم که باختم
جرمم توبودی عشق توبانفرت ازت آمیخته شدانگارتورونداشتم
تسلیت دل صبورم
میدونست مجنونشم اما...میدونست نفسمه اما...
ادامه مطلب ...
چگونه در این چشم های زیبا
جا داده ای
این همه دروغ را؟!
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم … دختر لبخندی زد و گفت ممنونم. تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد…حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید… چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..! دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود: سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت) دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود.. آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم !
در زندگی
هرکسی را که دوست بداری از او ضعیفتری
زیرا برای راضی نگه داشتنش
حاضری دست به هرکار اشتباهی بزنی…
دستانت سردبودندمن بارهاگفتم من حس میکردم اتفاقی درتوافتاده
اماجرات فکرکردن بهش رونداشتم!اعتمادوایمانم بتوبی نهایت بود
من دست تورادرسخت ترین لحطات زندگیت گرفتم .تودرالتماسهای سقوطم رهایم
کردی من بارهاگفتم به چه کارورفتارتودل خوش باشم مایوسم کردی وگفتی همینم!
خواستم فرارکنم شایدبیماری بی مهریت مسری باشدخواستم قهرکنم شایدنازم رابکشی ومحبت
کنی امادیگرهیچ چیززوری واجباری ازتونمیخواهم میدانم دگرهیچ چیزدرتواثرندارد!نفرین برتو...
برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم
تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود…
عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد هوای بودنت
این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم ، نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم
تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی…
همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند میتپد ، به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام…
به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ، به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام
و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم….
به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ، به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است
بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است
در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام
خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار
تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم ، تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم
نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست ، بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم….
نمیگویم
که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ، نمیگویم همیشه
بمان ، تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا
میگذارم ، نمیگویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان
قلبمی… قلبی که تنها تپشهایش برای تو است ، زنده ماندن من به شرط تپشهای
این قلب نیست ، به عشق بودن تو است !
زازاجون هرگزشک نکن به عشقم واحساسم خواستم بدونی چندساله من بهت وفدارموندم حالاهم قول میدم وفداربمونم نمیدونم چراهرکارمیکنم کینه ام رونسبت به خیانتت کناربگدارم نمیتونم آروم باشم نمیتونم اماقول دادم وفاداربمونم چون میخوام جای این زخم روکه توگداشتی نتونه کسی مرحم بشه جزتو!میخوام زخمم تازه بمونه تابانفرت ازکارات ورفتارات زندگی کنم وبمیرم تایادم نره جواب خوبی بدی بودیادم نره آدماگاهی چقدربی صفت میشن که رفاقت هاوعشق هادیگه قداصت ندارن بوی تحفن گرفتن دیگه کسی برای سوختن یک عاشق آتش نشانی روخبرنمیکنه بلکه هیزم ش روبیشترمیکنه!
ومن سوختم وتوندیدی ومن خواستم وتونخواستی ومن بودم وتوندیدی ومن...وتودگرحرفی برایم نداری بامن بودی اماهواس ودلت جای دیگرتومجسمه شدی مترسک ومن لولوی سرخرمن ومن هرچه جان دادم تو...
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن
ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن
خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه
لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه
یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند
یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند
تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو
خداحافظ گل مریم .گل مظلوم پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شب غم بارونو بردارم
نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی
تو که بیدار بیداری بگو از شب چی می دونی
تو این رویای سر دم گم .خداحافظ گل گندم
تو هم بازیچه ای بودی . تو دست سرد این مردم
خداحافظ گل پونه . که بارونی نمی تونی
طلسم بغضو برداره .از این پاییز دیوونه
خداحافظ...