دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

آذر۹۱هم نوشتم واست ...

نمیدونم باکی وکجایی حتماالان خانواده دورهم عضوجدیدهم اومده کنارتون فراموشم کرده ای بیش وکم چقدربهم نزدیک شدین محرم شدین!کنارهم

وقتی فکرمیکنم میخوای توآغوش کسی دیگه باشی ازشبهابیذارم مخصوصاشب جمعه

مث دیوونه هاشدم ...نمیشه بگم چطوری...........

شایدم خبری نیست وخواستی دک بشم!هرچی که هست سوووووووووووووووووختم

کاش میتونستم ناراحتیم وبروزبدم امانمیتونم وخودخوری میکنم میدونم توالان خوشی وخوشبخت خواهی شد،منم باتمام این بلاهاهرگزمزاحم زندگی تونمیشم وآرامش توروبرهم نمیزنم شادباش سوزاندی وشکستی ام چنان له شدم که ساختنم کارکسی نیست

دارم میمیرم ازغصه امامیدونم توالان شادی ومیخندی...

ازاین تسلیم اجباری ازاین خیانت پنهانی بیزارم چه حرفهایی توسینه نهان دارم چه تلخی هایی برمن گذشت چه دردی وزخمی به جانم نشست که یارم چه راحت ازمن گدشت...

هرچی بشه دیگه نمیبخشمت نخواه که برگردی که حالاشناختمت

چه آرزوهایی کنارت داشتم خواستم زندگی کنم اماویرانم کردی



مرا با اتش عشقت بسوزان و نترس زیرا اشک جشمانم انرا خاموش میکند ولى مواظب قلبم باش که تو دران جاى دارى....

 





17 پاسخ به “خصوصی: سلام سنجاب!”

  1. havoooooshمی‌گه:

    ومن بتودیروزگفتم انتخابم کن وتونکردی ومن برای همیشه خاموش شدم برای همیشه حتی اگرتغییرکنی هم نمیخوامت تونامردی….

  2. havooooosh می‌گه:

    شاید بتوانم تو را یک رویای کودکانه تصور کنم!
    من،مجذوب حقه های کودکانه ات شدم!
    تو نفهمیدی من چقدر تو را دوست داشتم!!
    شاید سال های سال بگذرد تا تو معنای
    عشق مرا بفهمی ای رویای من!

  3. havoooooosh می‌گه:

    کمی تا قسمتی ابری/چرا بارون نمیباره؟
    چرا این لحظه های تلخ منو یادت نمیاره؟
    تومیرفتی و میدیدم/ولی باور نمیکردم
    هنوز یادمه گفتی که دیگه بر نمیگردم
    از اون روزی که رفتی/میون شک وتردیدم
    کجای قصه مبهم بود/که من اونو نفهمیدم؟
    دوباره مثل اون لحظه/هوا ابری و دلگیره
    چرا این زندگی گاهی فقط تصویر تکراره؟
    نمیدونم چرا موندم/نمیدونم چرا گفتی که دیگه برنمیگردم
    کمی تا قسمتی ابری/چرا بارون نمیباره؟؟

  4. ihavooooosh می‌گه:

    از تو عبور میکنم فقط نگاه میکنی ، من اشتباه میکنم تو هم گناه میکنی ، ازم عبور میکنی ببین سقوط میکنم ، به من نگاه کن بزن فقط سکوت میکنم

    از تو عبور میکنم فقط نگاه میکنی ، من اشتباه میکنم تو هم گناه میکنی ، به من نگاه کن نترس، من به تو مبتلا شدم ، به موج میزنم ببین چه ساحلا خدا شدم

    به من نگاه کن بگو کجا رو زیر و رو کنم ، کدوم گلایه رو بگم چه دردی آرزو کنم ، به من نگاه کن برو فاصله باورم بشه ، در انتظار بودنت عذاب آخرم بشه Read the rest of this entry »

  5. havooooosh می‌گه:

    تقاص چی رو می گیری که تا اینجا کشوندیمون ، کجای راهو کج رفیتم که تا اینجا رسوندیمون ، اگه من جای تو بودم میون این همه دردم ، یه روز از چشم این مردم تو رو پنهون نمی کردم ، تو رفتی بعد تو حالم یه حالی مثل مردن بود ، تو هم تنها شدی اما کجا حالت مثه من بود

    اگه دلگیری از دنیا منم مثل تو آشفتم ، ولی من جای تو بودم ،به مردم راست می گفتم ، یه دردی سوخت تو سینه ام که تو از خاطرم بردی ، من اون زخمی رو خوردم که تو از حس کردنش مردی ، تقاص دل کشی های یه آدم تو همین دنیاس ، بذار ما رو بسوزونن ،جهنم تو همین دنیاس

    تو رفتی بعد تو حالم یه حالی مثل مردن بود

  6. havooooooshمی‌گه:

    خیلی وقته ندیدمت کاش این روزای آخر صورت ماهتو میدیدم اون لبخند قشنگتو میدیدم او نگاهت که مرده و کشته اون نگاتم میدیدم
    با تو انگار تویه یک خونه بودم
    با تو انگار تنها یک دونه بودم
    چرا دیونگی کردم نمیدونم
    با دلم چرا اینجوری کردم به خدا نمیدونم

  7. havoooooosh می‌گه:

    خزان شد دلم نو بهارم کجایی؟
    خزان شد دلم نو بهارم کجایی؟
    در میان کوچه های شهر بی عابر
    چنان سرگشته و غمناک می گریم
    کز در و دیوار گویی بغض می بارد
    من خموش و آسمان نالان
    ابر دلگیر و من پر از باران
    هیچ راهی تا رهایی نیست !
    هیچ آغازی برای آشنایی نیست ؟

  8. havooooooshمی‌گه:

    شکسپیر

    شکسپیر:کسی را که دوست داری ازش بگذر اگه قسمت تو باشه برمیگرده واگه هم بر نگشه حتمااز اول مال تو نبوده پس بهتر که رفت.سعی کن به کسی که تشنه ی عشقه دل نبندی به کسی که لایق عشقه دل ببند.

  9. havoooooshمی‌گه:

    معشوقه من تنهامعشوقیست که فقط بفکرراحتی خودشه اول خودش ……آخرسرشایدمن

  10. havooooosh می‌گه:

    عشق، تنها یه واژه نیست، یه دنیا مفهومه در درون خودش. به نظرم عشق یه دفعه به وجود نمیاد، اول طرفو میشناسی و ازش خوشت میاد از رفتارش، اخلاقش و… بعد براش احترام قائل میشی یعنی بهش احترام می ذاری و بیشتر وقتتو صرفش می کنی

    عشق کاملا با وابستگی عاطفی فرق داره، ممکنه به یکی وابسته بشی و بعد از اینکه ازش جدا شدی تا یه مدت هم برات سخت باشه ولی کم کم با اومدن یکی دیگه، شخص اول جایی تو زندگیت نداره. فقط گهگاهی ممکنه به یاد خاطرات گذشته بیفتی که اونم غیر قابل انکاره چون، خاطرات تاریخ ما هستند و تاریخ از ما جدا نیست.

    اما عشق مقوله ای جدا از اینهاست. عشق یعنی اینکه حاضر باشی به خاطر طرف مقابلت دست به هر کاری حتی غیر ممکن بزنی و اونو به ممکن تبدیل کنی یا حتی به خاطر خوشبختی طرف مقابلت از خیلی چیزا بگذری، چرا که میدونی اون از این طریق به خوشبختی میرسه و شاید تو نتونی خوشبختش کنی.

    به نظر من دوست داشتن، علاقه داشتن و… مقدمه ای برای به وجود اومدن عشقه. عشق فناناپذیره، عشق مقدسه، عشق قابل مقایسه با مادیات نیست. اینها همه مقدمه بود. مقدمه ای بر دنیا دنیا مفهوم که در ۳حرف گنجانده شده… ع ش ق

    تا حالا فکر میکردم عاشقم و هر کاری که می کردم جزو اقدامات عاشقانه قلمداد می شه اما حالا می فهمم اینها فقط دوست داشتن بود. بله من خیلی زیاد دوست داشتم، خیلی بهت علاقه داشتم، خیلی بهت عادت کرده بودم و فکر می کردم عاشق شدم اما مگه میشه فرد عاشق اینقدر معشوقه اش را اذیت کنه؟؟؟؟

    اما حالا دیگه مطمئن هستم این دوست داشتن در درون من به حد کمال خود رسیده تا اونجایی که دیگه مطمئن هستم عاشق شدم. بله، عشق جرقه ایست که مجب آتشی میشود که خاموش ناپذیر است. الان دیگه به جرات میتونم خودمو عاشق بنامم.
    عشق یعنی اگه لازم شد به خاطر معشوقه ات بسوزی اما سخن نگویی، خاموش باشی.

  11. havooooosh می‌گه:

    گفتم میخوام به دیکتاتوری توتوی عشق یک طرفمون خاتمه بدم.انتخابش باتوست یادوباره مث سابق باش گرم وبامحبت یامنورهاکن تاابد!اگه تنهام گذاشتی فقط هنگام مشکلاتت واسم اینجاحرف بزن وگرنه همه وسایل ارتباطیم باهات ومسدودمیکنم این آخرین وصییتمه.بخداخسته شدم ازبی توجهی های توازبیخیالیهات ازشوت بودنت نسبت به احساسم از….فقط یک کلمه تواس ام است بگومیشی بهارم یانه؟

  12. havooooosh می‌گه:

    عشق ما را می کشد تا دوباره حیاتمان بخشد. شکسپیر
    عشق مانند بیماری مسری است که هر چه بیش تر از آن بهراسی زودتر به آن مبتلا می شوی. شانفور
    عشق برای روح عادی یک پیروزی و برای روح بلند یک فداکاریست .کوستین
    عشق هنگامی که شما را می پرورد شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند .جبران خلیل جبران
    عشق برای مرد از احساسات عمیق و غیر ارادی نیست، بلکه قصد و عقیده است. مادام دوژیرادرن
    عشق هوس محبوب شدن نزد معشوق است. زابوتن
    عشق نخستین بخش از کتاب مفصل بی وفایی است. ژرژسان
    عشق معجزه ایست. امیل زولا
    عشق شیرینی زندگیست. مارسل تینر
    عشق یک نوع تب و حرارت شدید است. استاندال
    عشق گل کمیابی است. آندره توریه
    عشق چیزیست که به هیچ چیز دیگر شباهت ندارد. ریشله
    عشق شاه کلیدی است که تمام دهلیزهای قلب را می گشاید. ایوانز
    عشق این توانایی را می دهد که بگویید، پوزش می خواهم. کن بلانچارد
    عشق یعنی ترس از دست دادن تو. مثل ایتالیایی
    عشق تاریخچه زندگی است…. اما در زندگی مرد واقعه ای بیش نیست .مادام دواستال
    عشق همیشگی است این ما هستیم که ناپایداریم، عشق متعهد است مردم عهد شکن، عشق همیشه قابل اعتماد است اما مردم نیستند. لئوبوسکالیا
    عشق عبارت است از وجود یک روح در دو کالبد. عاملیست که دو تن را مبدل به فرشته ی واحدی می کند. ویکتور هوگو
    عشق رمز بزرگیست. افلاطون
    عشق تجارت خطرناکیست که همواره به ورشکستگی می انجامد. شانفور
    عشق نبوغ عقل است. توسنل
    عشق دردیست که فقط سه دارو دارد: گرسنگی، انتظار، انتحار .کراتس
    عشق نمی دانم چیست و نمی دانم چگونه سپری می شود. مادموازل دوسگوری
    عشق دردیست شدیدتر از تمام دردهای دیگر، زیرا در عین حال روح و قلب و کالبد را رنج می دهد. ولت
    عشق حیات عاشق را تشکیل می دهد و الا معشوق بهانه است. آلفونس کار
    عشق ظالمی است که به احدی رحم نمی کند. کرنی
    عشق، خطای فاحش فرد در تمایز یک آدم معمولی از بقیه ی آدم های معمولی است. برنارد شاو
    عشق چیزیست که بی عقلان را عاقل می کند و عاقلان را عاقل تر می نماید و آن ها را که بیش از اندازه عاقلند را کمی بی قید می سازد. ؟
    عشق چیزیست که نخست به شما پرو بال می دهد تا بعد بهتر بتواند به دامتان بیندازد. د.اسمیت
    عشق، عشق می آفریند. عشق، زندگی می بخشد. زندگی، رنج به همراه دارد. رنج، دلشوره می آفریند. دلشوره، جرات می بخشد. جرات، اعتماد می آورد .اعتماد، امید می آفریند. امید، زندگی می بخشد. زندگی، عشق به همراه دارد. عشق، عشق می آفریند. مارکوس بیکل
    عشق خوشبختی است که دو طرف برای هم ایجاد می کنند. ژرژسان
    وعشق هرچه باشدبرای توهیچ است سنجاب من……….

  13. ihavooooosh می‌گه:

    گاهی چنان بیادتم که به هر جا نگاه میکنم تو را میبینم. تصویر تو تنها چیزیست که چشمهایم باورمیکند. دستان لرزانم را دراز میکنم تا صورت مهربانت را لمس کنم اما به یکباره محو میشودحتی دستانت حسی ندارد. و من به یاد میاورم که تو در کنار من نیستی. چشمهایم را آرام می بندم، صدایت در گوشم میپیچد، طنین خنده هایت همه جا را پر میکند، بی اختیار لبخند میزنم ولی صدایت دور و دورتر میشود و من به یاد میاورم که باز هم تو نیستی. چه شیرین است تمام لحظه ها ….. همیشه از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم و کابوس خداحافظی را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ … درونم غوغاست‏!اینقدرسردشدی که حتی روزمردیاروزتولدم نخواستی هم وببینیم دریغ ازیک شاخه گل چقدرمنتطرماندم که احساست شایدتوای مناسبتهابهم تغییرکنه اماافسوس…! ساده میشکنم وقتی می اندیشم کسی که باورش داشتم بازی کردبااحساساتم وچه راحت بارهادلم وشکست‏!من اینگونه نبودم‏’شکوه گرونالان،اینگونه روح وروانم مریض نبوداینگونه شدم‏!بدی نکردم بدی دیدم اعتمادکردم وفاکردم گوش بحرف بودم کم توقع کم خرج بودم اماباکمترین محبتهایت بیشترین محبت وبهت میکردم،من اینگونه نبودم که هرشب باگریه سرکنم که بیایم هرروزدیدن یارم امانتونم بیام کنارش دیگه بودن کنارمن واست لدت بخش نیست می که عمروجونم وبهت دادم اماتوفقط زجرم دادی…من میرم شایدراحت باشی شایدبدهابفهمی من واست چی بودم…خوش باش

  14. havooooosh می‌گه:

    آدم هـا می آینـد زنـدگی می کننـد می میـرنـد و می رونـد … امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه آدمی می رود امــا نـمی میـرد! مـی مـــانــد و نبـودنـش در بـودن ِ تـو چنـان تـه نـشیـن می شـود کـه تـــو می میـری در حالـی کـه زنــده ای …جهنمی که واسم درست کردی شعلش بدجورتوروهم خواهدسوزاند،به بیگناهی خیانت کردی!تونمیدانی که من خاطرت رامیخواستم نه خاطره ات را!بخدادوست دارم فریادبزنم ازبی عدالتی هایت،اگه گلایه نکنم پس چطوربگم حرفای دلموپس چطورالتماست کنم باهام خوب بشی بیوفانشی دروغ نگی خیانت به احساس وقلبم نکنی؟دیگه هرگزآرامشی ندارم ونفرین میکنم تاابد…جوا دلی که شکستیش وظلمی که کردی وپنهان کاریهات وبیتوجهی هات ویکروزپس میدی حالاببین فکرکردی بیتومیتونم بمونم فکرنکردی چقدرواسته ومحتاجتم اگه ساکتم چون حرفام ودیگه نمیخوای بفهمی اون روزاکه واست مهم بودم گذشت الان خاری شدم به چشمت جلودست وپات وکارات وگرفتم جلوبی وفایی هاوپنهان کاریهات گرفتم،بخدانگرفتم روزایی که تواوج بودم واست گذشت توداری جای منوباکسی دیگه پرمیکنی میدونم امابدون همه چی بهمین راحتی تموم نمیشه که بیای وبااحساسات لطیفم بازی کنی وبری!من جنگیدم برای داشتنت من!هرچه داغی که بردلم گذاشتی کهنه ترشدازیادبردنش سختتر * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

  15. havooooosh می‌گه:

    گذشت لحظه های با تو بودن و در پاییز عشقمان نامی از دوست داشتن باقی نماند چقدر زودگذر بود قصه من و تو و در آنروز که دست بی رحم تقدیر درو کرد گندمزار دلهایمان را و تهی شد همه جا از عطر گل عشق و در کوچ پرنده های غمگین در آن کویر آرزو شاعری دل شکسته و تنها می نوشت شعری به یاد با هم بودن ها شعری برای خشکیدن گلهای عشق در مزرعه دوست داشتنها قطره اشکی به یاد همه خاطره ها ….

  16. havooooosh می‌گه:

    هراشتباهی که کردم اگه بهت همیشه بها دادم اگربهت محبت کردم همش ازروی سادگیم بود.خواستم بهارزندگیم باشی اماکویری شدی توسرمای تباهیم کاش وقتی همه چیزروحتی جون ووقت ومهربونیم وداشتم نثارت میکردم کمی قدرمیدونستی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد