نفرین برتو...

دیگه دلت یاهام نیست خیییییییییلی داغونم وشکستم...
تا۲سال قبل واسم کادومیگرفتی گل میاوردی ولی یهوکات دادی ونه محبت ظاهریکردی ونه باطنی ومن کلافه بودم وعذاب کشیدم که چی شده دیگه تحویلم نمیگیره من گیج ومنگ بودم که چی شدتوعوض شدی!!!!!نمیدونستم واسه کسی دیگه دلت وکادودادی تولدش وولنتاینش وروزمردش رو...نفرین به همتون...

همه حرفهات روتحمل کردم میشنیدم سخت بودکه باورکنم این تویی بی معرفت وبی وفا،توعشق ورفاقت نمرت صفرشدتوبی صفت شدی وحرمت ونون ونمک وشکستی ونگه نداشتی بی مرام روزگار.سرتوقسم میخوردم فکرمیکردم اهل خیانت وبی وفایی نیستی اماحالا!هنوزم باورم نمیشه وای نمیتونم بپذیرم همون لحظه هایی که منوباچوب میزدی که دوربشم ازت تااحساساتی نباشم وعاشقت نباشم داشتی احساست وبایکی دیگه تقسیم میکردی...!دیگه بسه توچقدرازسادگی وبچگی من توی عشقت سواستفاده کردی نمیبخشمت بخاطرعذابهایی که دادیم من هی شکایت میکردم ازسردبودنت آخه نمیدونستم علتش چی بود!چقدرگریه کردم ومیکنم ازبی عدالتی وظلم وخیانت ونون ونمک شکستنت!من چی ازتومگه خواستم زندگیم پات ریختم نامرد...چطورمیشه بیخیال شدازاین همه ظلم سنگ دل بی مروت...تابحال دل شکسته دیدی دل منوببین همونی که پاکی توروتوآغوشش حفظ کردخواست به سرمنزلت وآرزوهات برسونت خواست کنارت باشه وهوات وداشته باشه بی کلک وصادقانه چراآخه شکستیم نفرین به همه آدمهای دلشکن...هرگزتنهات نذاشتم حتی ازاین شهرلعنتی دورنشدم تادردسترست باشم هرثانیه وهرلحظه آماده بودم اس بدم وجواب بدم وکنارت باشم.کنارت پابه پات خندیدم وگریستم ازدردهام چیزی نگفتم وازشادیهام سهم توبیشترین بود!بخدأاین دل من پرازغمه هرچی بگم ازدلشکستم بازم کمه آخه دیگه دردموباچه زبون دیگه حالیت کنم........................................

..............................................................................................................................

بزن بہ سـ ــ ــلامتیہ. . .کسے کہ دیگہ بہش زنگ نمےزنیم،اما اگہ بفہمیم خطش خاموشہ دق مےکنیم! بہ سـ ــ ــلامتیہ. . .اونایے کہ خیانت رفـــــیق ودیدن،اما آخرین برگ رفاقتو نچیدن! بہ سـ ــ ــلامتیہ. . .اون پیرمردے کہ وقتے ازش پرسیدن عشق چیست؟ گفت: ھمونے کہ منو پیر کرد! بہ سـ ــ ــلامتیہ. . .اونایے کہ طبیب دلہاے دردمندن، ولے خودشون دنیاے دردن! بہ سـ ــ ــلامتیہ. . .اونیکہ اومد تنہایے ھاشو باھام تقسیم کنہ،اما اونقدر بخشندہ بود کہ سہمشو گذاشت ورفت! بہ سـ ــ ــلامتیہ. . .اونایے کہ خودشون ثابت کردن لیاقت مارو ندارن! بہ سـ ــ ــلامتیہ. . .دخترے کہ گرماے دست عشقشو بہ بخارے ماشین بچہ پولدار نمےفروشہ! بہ سـ ــ ــلامتیہ. . .عکسایے کہ مخفے میشن،ولے پاک نمیشن! بہ سـ ــ ــلامتیہ. . .کسے کہ وقتے قہر مےکنہ،اونقدر طرفش مہمہ کہ با غرور کاذب رابطشون رو نابود نمے کنہ و قدم اول رو براےآشتے برمیدارہ! .............ودر آخر بزن بہ سـ ــ ــلامتیہ خودمون کہ خوبیم،ولے بعضیا فکر مےکنن خوبے از خودشونہ!!! نووووووووش