دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

یادت باشدگاهی بدست نیاوردن آنچه میخواهی نوعی شانس واقبال است...

می خندم ساده می گیرم ساده می گذرم بلند می خندم و با هر سازی میرقصم نه اینکه دل خوشم نه اینکه شادم و از هفت دولت آزاد مدتی طولانی شکســــتم، زمین خوردم،سخــــتی دیدم، گــــریه کردم و حالا برای " زنده ماندن" خودم را به "کوچه ی علی چپ" زده ام


ﻫﯽ ﺭﻓﯿﻖ...
ﺯﯾﺎﺩﻯ ﺧﻮﺑﻰ ﻧﮑﻦ!!!
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﮑﺎﺭ ﺍﺳﺖ!!!
ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﻰ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﻰ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﻣﯿﺰﻧﺪ!!!
ﭘﺸﺖ ﻣﻰ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﺗﻮ, ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺵ!!!
ﺣﺘﯽ ﺭﻭﺯﻯ ﻣﯿﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :ﺷﻤــــــﺎ ...........


کاش میشد یک لحظه جایمان را با هم عوض کنیم
شاید تو میفهمیدی چقدر بی انصافی
و من می فهمیدم چرا ؟


هیچ وقت نفهمیدم
چرا درست همان کسی که
فکر می کنی با همه فرق دارد..
یک روز...
مثل همه...
تنهات میذاره...؟!!

ادامه مطلب ...

حکایت زندگیم شنیدنی نیست. . . من عاشق او بودم او عاشق او . .


بسته راه نفسم وقتی بغض راهش رابست وقتی بارش باران مراهم چون توگریان کردوقتی که سعی میکنم برای همه بهترین باشم وقتی که باید ازجونم مایه بذارم واونی که بایددرک میکردومی فهمیدامااهمیت نداد...وفقط همدردی چون دوستان خوبم چون توتونستن درک کنند واین ارزش داره و توقعی نیست که توهم خودت کوه دردباشی وبخوای یکی دیگه روهم آروم کنی این کاریست که منم واسم زیادپیش اومده وسنگ صبورشدم وهمیشه اون میگفت چرابفکرخودت نیستی...ومن اینگارمتولدشدم برای کشیدن بارگران البته بارغم توروحاضرم بردوش بکشم چون ارزشمندترینی امااونبود

روزگاری براش ساختم که نذاشتم قندتودلش آب بشه همه چی روبه سلیقه اش ساختم حتی خودم روحتی ظاهروباطنم روحتی نفس کشیدنم روامااون برعکس من خودش رومحدودنکردومنم هرگزنخواستم مث من باشه خب من اینطوری راحت بودم که جوری که دوست داره بتونم باشم ومن شدم همون چیزی که خواست امافراموش کردم بذارم خودش تلاش کنه منووباخودش وسلیقش وفق بده مث یک لقمه راحت شدم ورفتم توگلوش بی هیچ تلاشی ...!!!خب این اشتباهی شدکه کارم به اینجاکشید!مهم نیست شایدبهترشدکه ازدستش دادم ومن دیگه ناراحت رفتنش نیستم ونوشتن رابهانه کردم تادرکناردوستانی چون توباشم حالاجداازلحظات دلگیرغروب وبارش باران تلخ خاطرات عاشقی وچشمای خیسی که باعث سنگینی دلمون شداما

هستم تاوقتی که دوستانی چون توهستندوازاحساسشون میگن ومن فدای همه اشکای پاکشون میشم اگرقابل بدونن ولعنت به کسی میفرستم که شادی هایت وشادی هایم راتبدیل به غم کردورفت ...کسی که توسن جوونی بایدخوش بگذرونه اماازصدای صاعقه های آسمان دلش به هق هق وسرش به دردقریب بی وفایی دچارواین لحظاتی نیست که یک انسان بایدباهاش سرکنهومن نگران تومینویسم واشک میریزم وازخدامیخواهم کاش فقط من بودم که شکسته بودم وتوودوستان دیگرم همیشه شادوخندان ورسیده به مرتدوآرزویشان...

واین همه حالات رامن نیزچون تودچاروبه مسببش میگویم هرگزحلالت نمیکنم که باشیوای مهربانم چنین کرد

باتویی که رسم دل شکستن نمیدانی باتویی که صبروگریه تنهاهمدمت شدنبایداینکارومیکرددیگه هرگزکسی رامث تونخواهدیافت واین سرنوشت منوتووسزای یکرنگی وسادگی واعتمادمان هست !!!مایی که روزخوشحالیم به چشم مردم وشب درحال گریه شاهدمان بالشت ودیوار اتاقمان وسکوی کنارپنجره مان بودوشدیم آدم دیگه

ومن ازاین حالم به مردم دروغ های بدی میگم امااینجاتنهاجائیست که کسی نمیشناستمون ومن راحت حقایقی رامیگویم ...

آری همه جامیگویم خوبم اماتوکه باورنمیکنی من هم چون توخرابم وگریه امانم رابریده باهرقطره اشک تو...............................................................................................................!!!!!!!!!!

...................................................................................................................................!!!!!!!!!!!!

« آب پاکی » که میگفتند همین است بی هوا که بریزند روی « دستت » « دلت یخ » میکند

می آیدومیرودیادوخاطرات تلخ وشیرینت اماآنچه که هرگزازدل بیرون نمیرودلحظات تلخی بودکه شکسته شدم

مردی که میشکندصدایش هم فرق داردبادل یک زن اماحکم شکستنش یکیست وآن هم نوعی ظلم است واین سندحرفهایم

شکستن دل انسان مۆمن که به تعبیر روایات، احترام او از کعبه بیشتر است، دارای آثار وضعی و جانبی فراوانی است و دلی که شکست به سادگی التیام نمی یابد و جبران آن دشوار است واین به نوعی حق الناس می باشد

پس در مرحله اول باید انسان مراقب باشد دل کسی را نشکند و قلبی را جریحه دار نسازد و اگر خدای ناخواسته این اتفاق افتاد باید به سرعت جبران و تلافی کند و دل شکسته را التیام بخشد و آن را به دست آورد و تنها استغفار و آمرزش کافی نیست مگر این که آن فرد از انسان دور باشد و انسان قدرت جبران نداشته باشد که در این صورت علاوه بر استغفار و طلب آمرزش از درگاه الهی باید در حق آن فرد دعای خیر کرد و خیر دنیا و آخرت او را از خداوند درخواست نمود و با این کار انشاءالله قلب او در باطن از شما راضی و خشنود می گردد.

در حدیث آمده است که خداوند می فرماید: «انا عند المنکسره قلوبهم؛ من همدم قلب های شکسته هستم» یعنی انسان دل شکسته در پیشگاه خداوند دارای جایگاه ویژه ای است و مورد توجه خداوند می باشد و دعا و نفرین انسان دل شکسته خیلی زود اثر می بخشد.

خیلی راحت رفتی وآب پاکی رورودستم ریختی امادلم نابودشدوصدای شکسنش تاآسمانهارفت...


من این وبلاگ رودرسته برای آرامش روح وروان خودم ایجادکردم اماکسانی آمدندکه باحرفهایشان دلم راه آرام والتیام بخشیدند

ودربرابرصبرومهربانیشان تعظیم وبرای نظرهاومطالبشان ارزش قائل هستم

آرزودارم هرقطره اشکهایتان هرلحظه دردهایتان درجان من ولبخندت درازدیادعمرت تاثیرگذاردومن بلاگردون غم های تمام عاشقان باشم...شیوای عزیزومهربانم مگریک اتفاق تازه ویک معجزه چگونه شکل میگیرد؟همینکه خداانسانی راسرراهت میگذاردکه اصلانه دیده ای نه میشناسی اش اماباورش داری ونیمه گمشده ای ازخودرادراومیبینی این خودش یک معجزه هست ومن نمیتوانم بخاطرآرامش خودم باعث رنجش این دوست شوم.بهرحال اونایی که روزی ادعای دوست داشتنمون روکردند

اونایی که نزدیکترازهرکسی بودندرفتندپی هوس های خودوعشق مارازیرپاله کردند امازمان حقایقی رابرماروشن کردواشتباهاتمام راگوش زدوفهمیدم دنیافقط اونبودعشق دنیابرزگترازدیده کورمن بودکه فقط یارنامردی رامیدیدم که ارزش دیدن وحتی نوشتن نداشت ومن نمیفهمیدم ...امامیدانم معجزه ای بنام شیواوبهاررخ داد ومن ازخدایم ممنونم

عــشـق ؛

زیـــــبـاتـــریــن لـــذّتـــیـست ..

کــه بـه وقــت ِ ارتـــکاب ِ آن ..
...

خـــــدا ،

بـــــرای ِ بـــــشر ..

ایــــستــاده “دســـت” مــــــیـزنــــد

 

ادامه مطلب ...

برای خوشبختی چیز زیادی نمیخواهم ...

برای خوشبختی چیززیادی نمی خوام همینکه بهترین مخالبان رواینجادارم منوکافیست

 

ادامه مطلب ...

شعورخریدنی نبودوگرنه برات میخریدم

روزگارعجیب هست

یارهاراجب به اخلاق بعضی ازآدمهای همیشه حق به جانب فکرکردم به اونایی که هیچ وهیچکسی روجزخودشون نمی بینندوقبول ندارندمثلااین نمونه اخلاق تورونشون میده که میدونم باخودت چی میگی بعدخوندن این وبلاگ...

اخلاقم گنده است ؟اخلاق خودم است !بیش از حد مغرورم؟به خودم مربوط است....
تمام زندگیم خودخواهانه است؟زندگی خودم است !از بعضی ها متنفر شدم؟دلِ خودم است !
از نصیحت کننده ها خوشم نمی اید؟سلیقه ی خودم است !صدای خنده هایم از حالت عادی بلندتر است ؟
خوشحالی خودم است !یک عده را فراموش کردم؟حافظه خودم است !!دلم می خواهد همین طور باشم!
اصلا برایم مهم نیست چه فکری در مورد من می کنی...مهم این که من چی فکر می کنم...
مجبور به تحمل من نیستی!کسی جرأت ندارد از صفحه بازی مرا بیرون بی اندازد..............
شوخی نیست...من...شاه شطرنجم..................

آره ایناروتومیگی باخودت درسته حق باتوست کسی مجبورت نکرده کاری برخلاف میل وخواستت بکنی اماحق نداری

بااحساس کسی وعشق انسانی بازی کنی وزندگی ها روبه لجن بکشی وبری !!!کی بهت گفته میتونی راحت دل بشکنی مگه من مث توام ازسنگ!؟نه اشتباه میکنی یکم احترام به ارزشهاوخواسته هاازتوچیزی کم نمیکرد

متاسفانه شعورخریدنی نبودوگرنه برات میخریدم



 

ادامه مطلب ...

زندگی برای تویک شوخی بزرگ بود!!!


شـهـامـت مـی خــواهــد "بــدون اشـک"

خــاطــرات ات را مــــرور کــــردن . .


قراراست بنویسم تابازگوکنم خاطرات تلخ وشیرینم رامیخوام خودم راخالی کنم ازهرچی دلبستگی ودلداگی نسبت

به انسان فانی!!انسانی که روزی قدیسه من بودومن به خدایش کافرشده بودم واوقبله گاه من شده بود...شایدزیبانبودشاید

درحدنرمال بودونکته های مثبت نسبت به من کم داشت امامن کورررربودم وکررررر...خب این خاصیت عشقه کورکورانه است ومن دچارش شدم

تب میکردم امااودرپی بازی های کودکانه خودبودوعشق رااحساس راگریستن رانوازش رادلبستگی ووفاداری راپوچ میدانست وبحال زارم میخندیدکه میلرزیدم ودرحالی که بااشک میخواستم حرفها وکارهایی روکه باعث دل شکستنم وهق هقم شده رابهش بفهمونم گوشی رابروی تمام احساسم خاموش میکردومن دوباره میشکستم وداغون ...میدونم احمق بودم اماخواستم باسرنوشت بجنگم خواستم پاپس نکشم وبراحتی ازدستش ندم ولی خوب منی که ثانیه به ثانیه کنارش وباخبرازاحوالش میشدم کم کم به هفته هاکشیدوصحبت نمیکردم دیگه ناتوان شده بودم علتش رانمیدانستم چراهرچه تلاش میکنم دورترازقبل میشم!!!!!!!!!!!

شایداگرازهمون روزی که دل به کسی بست میگفت دلیلش راواین موش گربه بازی هارودرنمی آوردکاربه اینجاهانمیکشید

این همان رودیواسی ماایرانی هاست این همان کاریست که نمیتوانیم رک وپوسکنده دلیل رفتارمان رابگوییم که کاربه اینجانکشد!!!مث من مث خیلی های دیگراینجوری به بازی گرفته نمیشدیم

شایدمن بانوشتن حرفهایم رابتوزده باشم امالحظه شنیدنش اززبانم خیلی متفاوت برایت خواهدبودزیراخواهی فهمیدبخششی وجودنداردودلم تورانفرین ابدی کرده است این منم آره این منی هستم که کینه ای ازکسی تودلم راه نمیدادم

اماروزگارم این چنین شدکه عزیزترین شخص وجودم حالادشمن جونی من شد.

شنیدین میگن یه جاهایی بایدسکوت کردخداخودش جواب سکوتت رومیده من که میذارم این پروسه طی بشه تابه وقتش

دیگه وانمودنمیکنم واسم سخت نیست نه دیگه قابل تحمل شده جدایی ازتوببین اگه روزی لبخندمیزدم که روبه تلخی بوداماحالاجدی ترازهروقتی لبخندمیزنم که رسیدم به دنیای فراموشی ها


یکی گفت روزاول سال روباحالتی بهترازگذشته روزگارش راآغازکردوبهترقبل تونسته به زندگی برگرده ومن خوشحالم برایش که هم دردهایم روزگاررابهترازآن کسی که نامردی کرده میگذرونندومن مطمئنم کسب که بدی کرده بهتون آرامش نخواهدداشت واین ازدعای خیردوستان بوده که حال منووتوخوب است ...آره دوست من همه نامرداشبیه هم هستندفقط بادرچه کم وزیاددرشدت خیانت ونامردی ومنم باتوموافقم

وقتی نوشتی دوست گلم جایی بودی که چیزی رودیدی که باعث ناراحتیت شداین هم برای من بارهاپیش اومده شایدنه به شکل موردنظرت اماگاهی خاطره ای شباهتی واتفاقی منوناراحت میکردم امازودگذربودوبازبخودم میومدم واینکه تنهانقطه ضعف من همین مرورگذشته هاست وچیزایی که ازدست دادم وافسوس میخورم افسوس عشق اون نه افسوس کسایی که درگذشته درکنارم بودندوالان نیستندمثلایادخاطرات پدرم تومسافرت بابلسرافتادم که چقدرخانواده روبه اینجامیاورد!آره حالافهمیدم چیزهای مهمتری ازاحساس شکسته خودم وجودداره که من کمتردرکشون میکردم.

حرف آخراین است که من سرم روبالامیگیرم به کسی باختم که بانامردی خیانت ازمن برد...

ودیگرعشق راگدایی نمیکنم زیراهرگزبه گداچیزخوبی داده نخواهدشد


گاهی تنها ماندن

بهای آدم ماندن است . . . !

 

ادامه مطلب ...

نیاباران زمین جای قشنگی نیست


برگشتم

با یه دنیا حرف

اول از همه

سلام
سلامی تازه
پر از حرف های تازه
پر از نگاههای تازه
پر از حس های تازه
اومدم که بمونم
دیگه نمیرم
بر میگردم به این محیط ارام بخش گذشته ام
برگشتم که بمونم
اسمون دلم رو صاف کردم
و اومدم
..
اومدم که اگر دلم از این چرخ روزگار گرفت
بازم بیام اینجا درددل کنم
اومدم
با یه دنیا تجربه تازه
با یه نگاه تازه به اسمون دلم
پر از نور و زیبایی

سال نوروبهتون تبریک میگم امیدوارم همتون به آرزوهاتون برسید

سال وفال ومال وحال واصل ونسل وتخت وبخت         بادت اندر شهریاری   برقرار    و  بردوام   

سال خرم   فال نیکو    مال وافر    حال خوش           اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام

عزیزم ...عیدت مبارک میتونه هرکسی باشه شایدم همتون من ارادت دارم به همه دوستان پس اسم خودتون روجای نفطه چین بذارید.

تو رفاقت از همه چیزمون گذشتیم,اونقدر گذشتیم که حالا فقط شدیم گذشته دیگرون...!
تو رفاقت همه چیز گذاشتیم,انقد گذاشتیم تا گذاشتنمون کنار..!

سلامتی همتون که بامرام وعاشق ووفادارید

میخوام ازحال وهوای اون روزابگم ومقایسه کنم باامروزم.

توی این چندسال که درگیرعشق بی هوده بودم هرگزمسافرت نرفتم بخاطراینکه عشقم حس نکنه به فکرتفریح خودمم وهمیشه خودم ومحدودش کردم هرچندکه اون مث من نبودوبه همه عشق وحالش میرسیدومن فقط یه چشم انتظاراحمق!!

اماالان دیگه خودمم وخودم وبی خیال همه چی وای که راحت شدم اززندان عشق  یکطرفه ام نسبت یه تو

روزاول فروردین رفتم لب ساحل وواسه همتون دعاکردم واسه اینکه هرچی تلخی دارین دریابشوره وباخودش ببره که بارون هم شروع به بارش کردومن زیربارون خیس شدم ازفراموشی های کودکانه عشقی نافرجام وفهمیدم هرگزکسی بهترازمن نمیتونه

اینقدراحمق باشه به کسی دل ببنده که روزی اگه همه دنیامیومدندومیگفتن بده باورنمی کرد...

خودم بزرگش کردم وخودم پروبالش دادم امادوستی انسان وگرگ تقریبامحال است ومن خواستم تورارام کنم امانشد...

لب ساحل وقتی به پرنده هاغذامیدادم یادتوافتادم که آنان هم مث توتاوقتی بطرفشون دست درازمیکنی که مقداری غذادهی میخورندامادریک قدمی ات شخص دیگری بازدست درازکردوپرنده هابطرفش رفتندوبازآنطرف وآنطرف ... جالبیش این است که پرندهای مهاجربودندوآزادبه هیج جایی تعلق نداشتندووابسته کسی یاچیزی نبودند...

شکست عشقی ممکن است برای من تلخ وویران کننده بودامادنیای من ادامه داره من به بی توبودن عادت دیرینه کردم به اینکه نباشی به اینکه گاهی به توفکرنمیکنم هم عادت کردم واصلابهت فکرنمی کنم مگرلحظاتی خاص...

روز3نوروزبه من اس ام اس تبریک عیدرودادی امامن جوابت راندادم.ندادم نه اینکه غروری دارم نه فقط بخاطراینکه بفهمی برای من دیگه وجودنداری ومن خوشحالم ازاینکه این قدرت ودارم ومیتونم مقاومت کنم ومیدونم میتونم که تنفرم روبهت علنی کنم

خنده ام میگیردازاینکه بی آنکه بفهمی وبدانی وبپرسی که چه برسردل داغونم آوردی مینویسی خوبی هایت رافراموش نمیکنم مینویسی به فکرمیکنی!!!همه اش ارزانی خودت من تویی که زحالم بی خبری رانمیخواهم!تویامرابه بازی گرفته ای ویامعنی واژه ات رانمی فهمی...همیشه همینطوربودی ومن ازت متنفرم متنفر

Havooooosh tocholo

مترسک چه زیبا میگوید:وقتی نمیشود رفت ، همین یک پا هم اضافیست!!!


قلب عشاق راخدابه نفس خودپاک میکند ...خداجون این هفت سین امسال منوبهاروشیواست آرزومیکنم بهمون ایناروعنایت کنی...

دوست  خوب ومهربانم حرفهات آنقدرزیباوازدل می باشدکه من می پندارم توهمزادمنی که اینگونه ازدل من سخن میگویی آنقدرقرق حرفهایت شدم که بی اختیارقطره اشکی برگونه ام چکیده شدوباخودگفتم مرگ برکسی که بادل عاشق چنین کردلعنت به کسی که بادل پاک ومهربانت چنان کرد...باخودم می اندیشم یک انسان چگونه می توانداینقدرنامردونمک نشناس باشدجواب مهربونی هایت راجواب بی تابی هایت وفاداری هایت شب گریه هایت سوختن هاوساختن هامراقبت هاوتب داری هاوپرستاری هادعاکردن هاو...همه آنچه که درحقش کردی جوابش بجای سجده ات وتشکربابی مهری پاسخ دهد
آخرنمیدانست این قلب برتارمویی استواراست نمیدانست زندگی یک عاشق بااندک نسیمی طوفانی ترین هواخواهدشد
نمیدانستیم گفتن بعضی حرفهاگوش شنواودیدن مهربانی چشم دل میخواهدکه بعضی هاندارند

اولش ازرفتنش ناراحت میشیم امابعدهاباخودمون میگیم بدرک که رفت اصلابهترکه رفت بره که دیگه برنگرده ایشالله

این قلب مهربون ووفادارخیلی راحت بارهابدستت شکسته شدمیدونم دیگه مث قدیماچینی روبندنمیزننداماهرباربخودم گفتم درست میشه چه شبهاتوسکوت کوچه هاازدست نامردی های توگریه کنان درپی خاطراتم طی مسیرمیکردم حتی وقتی بالشتم تنهاشاهدهق هقم بودنمتونستم ازدست جوروجفای توفریادبزنم فقط دستم وجلوی دهانم میگرفتم تاکسی باخبرازحال زارم نشه ومن اینجایی که بتواحتیاج داشتم تودرحال دلبری با...وقتی می اندیشم به همه آنچه که باعث شدازهمه چی وازهمه کس ازهمه تفریحات وجونیم بخاطرش گذشتم واون حتی یک لحظه ایناروندیدوبه عشق وحالش میرسیدومث من خودش ومحدودنکردازخودم بیزارمیشم

دیگه ازسرگردونی خسته شدم میخوام بفکرخودم باشم نشدراحت باشم کنارتوحتی برادقایقی اگه اماکوربودم وندیدم... یک زمانی بودمیگفتم حالاکه تونیستی همه نیستندامااکنون همه رابانبودنت پیداکردم خدای من توهمه چیزمنی ...فرداشب میخوام لب ساحل برم وفریادبزنم وتوروازروحم پاک کنم میدونم دیگه بازگشت ب روزای باتوبودن محاله پس بروبسلامت ای یادگارخامی های من ای اشتباه آخرمن

میخوام دردمنودوستان خودم روفریادبزنم وازخدایم برایشان آرامش بخواهم وفراموشی



رفتی ...

درست زمانی که ؛
دوست داشتنت را اعتراف کردم ...
و هنوز مانده ام چرا همه معشوق ها ،

به این اعتراف حساسیت دارند ...!

  

ادامه مطلب ...

به <نسیمی> رفت..! آنکه بخاطرش به <طوفان> زده بودم...عیددومم مبارک

عاشقانه هایم درگذرزمان کمرنگ ترمیگرددوقتی عشق خداراتوی سینه ام می نشانم ودگرنشانی ازتودرونم رانمی لرزاند

میدونم اگرزمانه به من بی وفایی کرداگریارم به من خیانت کردعلتش این بودکه خداروفراموش کردم وقتی غرق خوشی وعشق باتوبودم دیگه یادم رفت برای خدایم دلبری کنم ای وای برمن ...

ترکم کردواین تدبیرخدایم بوداینک عیددومم رابدون توجشن میگرم اماباخوشحالی نبودنت ...خداجون شرمنده ات هستم

یکجورمست ومدهوش خواسته های خودم بودم نفهمیدم که آنچه که خدایم برمن ارزانی کرده راروزی ازمن خواهدگرفت

اگرلایق عنایتش نباشم اگرشاکرنعمتهایش نباشم

حالاکه یکسال ازجدایی مون میگذره ازخدامیخوام منوبخاطرهمه کاستی هایم ببخشه اگه کاری کردم ازمن غمگین بشه

توبه میکنم .ازش میخوام سال جدیدروباعشق بی نهایت بهش آغازکنم وازش میخوام ترکم نکنه من بهت خدایم بیمارم و

محتاج تنهایم نگذارکه من بی توسرگردانم

خدا یا زمان در گذر است و مخلوقات در تغییر و سال جدید در شرف حلول و به ناچار 
تغییر تغییر تغییر
پس برایت ارزومندم که زندگیت به بهترینها تغییر کند

خدایامی خواهم خانواده ام ودوستان مرادرسایه سارالتاف الهی ات قراردهی وبهشون سلامتی اعطاوآرزوهاشون روبراورده کنی وبرای بهارم که مدتی ازش بی خبرم همیشه  برایت

آرزویم این است :
نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه ...

پروردگارا در این روزهای پایانی سال به خواب عزیزانم آرامش ، به بیداریشان آسایش ، به زندگیشان عافیت ، به عشقشان ثبات ، به مهرشان وفا ، به عمرشان عزت ، به رزقشان برکت و به وجودشان صحت عطا بفرما .

 

چندروزی روبااجازه دوستان میرم شمال خوشحال میشم اگه بدونم شوماهم مسافرت بریدتاحال وهواعوض کنید

دلم براتون تنگ میشه مراقب خودتون باشیدسال خوبی روداشته باشیدوخوش بگذرونید

ادامه مطلب ...

فلسفه عشق

عشق چیست و ماهیت آن را چگونه می‌شود دریافت؟ دربارۀ معنا و ماهیت عشق رویکردهای بسیاری وجوددارد. برخی از متفکران معتقدند که برای این کلمه هیچ معنای به‌خصوص و واقعی وجودندارد، اما در واقع همه‌چیز هم هست. برخی دیگر از متفکران بر این باورند که عشق معنای وابسته به‌وجود ما دارد و تا ما وجود داریم او نیز همراه ما خواهدبود و بالاًخره ما یک‌بار آن را در طول زندگی لمس خواهیم کرد. به هرحال این دو نگاه به عشق که یکی آن را غیرقابل توصیف و دیگری آن را واکاوی می‌کند؛ همیشه در مقابل یکدیگر و تواًمان وجود داشته‌اند.  ادامه مطلب ...

اشتباهم رانمیدانم تقاصم راکمترکن

تصمیم گرفتم دیگر در لیست دوستانم کسانی ثبت کنم که به حق ..دوست واقعی

من باشن نه یه دکور...نه یه اسم فقط....بلکه واقعا دوستان خوب باشیم...تووبهاربهترین دوستان من هستید

ومن هرگزدوستانم راغمگین وناراحت نمیتوانم ببینم شومابه معنای واقعی دوستان من تاابددراین دنیای مجازی هستید

میدانی غصه دارم برای توکه ازمن غصه داری بی قرارم برای توکه حسم رامیدانی وامابدنتیجه گیری کردی من چرابایدتورابرنجانم؟دلم صندوقچه اسرارتوست دمی آرام باش وبه من مجال دفاع ازخودبده...

درپست قبلی من ناخواسته باعث رنجش کسی شدم که مدتهاحرفهایش باعث آرامشم میشدو احساس میکردم که همدردی دارم واوهم چون من می فهمدحرفهای دلم رواوهم میداندجنس عاشقانه هایم را

هرگزدرگفتارش تردیدی نداشتم که اوهم فرشته مهربون دیگریست که اسیرنامردی مردمان زمینی شده

نتونستم حرفی بزنم که بتونه اون روهم آرام کنه نشدهم پای دل زیبایش بنویسم وازنگارش آنچه اوهنرمندانه نگاشت

زبانم کوتاه وتسلیم قلم شیوایش شدم امابرسم محبت وسپاس خواستم پست قبلی راتقدیمش کنم امانفمیدم ممکنه محتویات جمله هاومطالبش رابه خودربط دهدوغمگین شود!!!

من اکنون غصه دارم چراآنچه که جهت تقدیم به خوبی هایش بودباعث رنجشش شداماقرارگذاشتم جبران کنم واین پست رابادقت ووسواس به اوتقدیم کنم...


 

ادامه مطلب ...

توی جدایی ها همیشه اونی که کمتر عاشقه بهتر حرف میزنه....

 نمیدونم چرا!!!؟
  ﮔﺎﻫﯽﺑﺮﺧﯽ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﮑﻨﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍﺩﻭﺳﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ

ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﮔﺮ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻧﮑﻨﯿﺪﺩﻭﺳﺘﺘﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ! 
یااینکه... 
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﺸﻨﮓ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻦ ،

ﻗﺸﻨﮓ ﻫﻢ ﮔﻮﻝ ﻣﯿﺰﻧﻦ . . !!!


 

کشتگاه غریبی‌ست نفرت می‌کارند و کینه برداشت می‌کنند

پاسخ اعتمادت را با خیانت می‌دهند در شب مهربانی‌هایت توطئه می‌چینند

عاشقانه‌هایت را سلاخی می‌کنند تا تو سکوت کنی و در خود دیوانه شوی


 
  سیکتر کردنِ بَعضیا تو زِندگیم ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﯿﻦِ ﺳُﻔﺮِﻩ ﻋﯿﺪِ ﺍِﻣﺴﺎﻝِ مَنه
 
زنـدگــی انـگــار تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن !!

هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام هـول میزنــد

بـــرای ضـربــه بـعــد …. !

کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی …

خـیــالـت راحـت !!….

خـسـتـگــی ِ مــن بـه ایـن زودی هــا دَر نـمـی شـود …

   
ادامه مطلب ...

زنگ تفریح 3

دراین پست چندمطلب فقط جهت زنگ تفریح میگذارم هرچندکه میدونم همه استادن تواین موارد


1-روانشناسی دست خط

احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستندو به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند

  ادامه مطلب ...

خدایا !!!!!من که ایوب نیستم!!!


خیلی وقته که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشم نه کسی از کنارم بره ...نه حوصله دارم نازشو بخرم که برگرده.. آدم بی احساسی نیستم بی معرفت و نا مرد نیستم یه زمانی یه کسایی وارد زندگیم شدن که یه سری باورامو از بین بردن!!

لعنت بهشون لعنت به همه نامردای دنیا...وقتی حس میکنی باکسی که سالهاخندیده ای اکنون بایدنفرینش کنی یک حس بدی بهت دست میده امادیگه مهم نیست اماحالا

چقدرخوبه صبح که ازخونه میام بیرون کسی نیست که ببینم کسی نیست که بگه کجامیری کسی منتظرت نیست دل کسی برات تنگ نشه کسی نخوادت تاگرفتارووابسته نشی بری وبری تاسرت به سنگ بخوره وبفهمی زندگی چقدربی ارزشه جایی که بخاطرفرارازهمه این دلتنگی هابخاطرهمون شکست عشقی مسیرزندگیت عوض میشه ویه آدم دیگه ای میشیی

 وچه احساس پوچی که همه موقعیت های زندگیت ویکی یکی بخاطریه بی وفای نامردازدست بدی...

ازت متنفرم بخاطرنابودکردن باورهام


شاید چون.......

شاید.......
تو بگو دلیلشو
دلیلی داری برای گفتن؟
برای رفتن . برای شکستن یه احساس . یه باوری که ترک برداشت.....
شاید ندونستن دلیلش برام بهتر باشه

هرگزتوجیهی رونمی پذیرم

هرگزنمی بخشمت تادم مرگ

توخودشیطانی!!!
ادامه مطلب ...

یکسال گذشت!!!

"آشنایی یک حادثه است و جدایی یک قانون". هر چند که نمی خواستم قبول کنم ولی مجبورم واقعیت را بپذیرم. هر چند که خیلی سخته. اینجا با "نبودن" شروع شد و با "جدایی" تموم شد.آری بانبودنت شروع کردم تابه جدایی کامل دارم میرسم چه قدر بین این دوتا فرق است. در حد یک آغاز و پایان...

من همون صمیمی همیشه بااحساس بودم که خودتوازاین همه احساسم بارهامتعجب بودی من همون مجنون کوچه پس کوچه ای

عاشقی توهم همان لیلی دروغین رویاهای من بودی

دارم جای خالی حرف هام روباجمله ای مناسب پرمیکنم

جمله ای برای رفتن برای خداحافظی ازتوامانمیدونم چطوری وچی بگم که اینقدرروی تواثرکنه که تاآخرعمرت باعذاب

نامردیت بی وفاسرکنی

میخوام آخرین حرف هابزنم بهش اگه که بشه امانمیدونم چی بگم که یکسال سکوتم هدرنشه آره به همین راحتی یکسال ازقتل من به دست اون نامردداره میگذره!اگه بگم گوربه گورشدم اگه بگم عذاب شب اول قبرکه هیچ ۵ماه اول دفن قلبمم خاطرات توازنکیرومنکرترسناک تربودند! نمیخوام بگم چقدرصبوری کردم نمیتونم بگم زجرنکشیدم یاگاهی کم نیاوردم،چرادروغ آوردم کشیدم سوختم شکستم امادیگه پیش نمیاداین اتفاقاتموم شددوران عشق وعاشقی های پوچ وناپایدار... یاداون روزای اول جدایی که سوارماشینم صدای آهنگ وزیادمیکردم بلندبلندگریه میکردم هی بدوبیراه به زمین وزمان میگفتم وپاهام روی پدال گازفشارمیدادم هی توجاده ماشین ودیوانه وارمیروندم!احمق بودم بخودم وبه جونم به مالم خسارت

زدم به عمرم به احساسم به قلبم وبه خانواده ام!!!اماهیچ چیزی منوآروم نکردازدرون سوختم چون تازه فهمیدم راهم اشتباه رفتم کوربودم چشمم روهمه چی وهمه کس بسته بودم

ازدوستی سخنی یادگرفتم که گفت به اون نامردی که بازیش داده گفته چنان غمی گذاشتی روی سینه ام که باهیچ چیزپاک نمیشه...ومن هم درجستجوی چنین جمله هایی که بتونم بگم بهش وتمومش کنم اماکمی مرددم که اصلا حرف دلم روبگم یا...!!!؟

اینکه بایدیکباردیگه ببینمش اجتناب ناپذیره بخاطریک موردخاص اماسعی خواهم کرددیگه باهاش رودرونشم 

دیگه فکرنمیکنم که الان ممکنه باکی باشه یاباکی ازدواج کرده اولاچرایکمی زجرآوربودکه حس کنم باکسی باشه اماکم کم

بی تفاوت شدم فقط گاهی دلتنگ میشم اونم نه بخاطراون بلکه دلتنگ روزای خوبم که هدرشدن

خواسته من ازتواینه که حتی اگه مردم سرجنازه من نیای بگذارآرامش داشته باشم

اینکه آرزویی جزخوشبختی واست بکنم تومرام یک عاشق نیست امامن هرگزواست هیچ آرزویی نمیکنم نه خوشبختی نه بدبختی میدونم سختی هاکشیدی میدونم داشت ازوقت ازدواجت میگذشت ومن خودخواه نبودم که تورواجباربه موندن کنم شایددنبال هوای تازه بودی شایدم...اصلامهم نیست هرجورکه میخوای باش اماچرامنوالاف خودت کردی منوبازی دادی!؟

میدونم بیهوده تلاش میکنم حرف بزنم تاازحیثیت عشق دفاع بکنم دیگه تغییری دراصل ماجرانمیکنه دیگه توچیزی رونمیخوای ونمی تونی درک کنی آخه آدم آهنی روچه به درک واحساس! بی رگ ترین موجوددنیاکه بجای یه عاشق دنبال دلقک سیرک میگشت که بتونه فقط سرگرمش کنه نه دلگرمش

کاش میفهمیدم عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن آدم را پخته می کند ،

هر داغی روزی سرد می شود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شوداماافسوس!!!

تقریبا355روز گذشت...

ازروزواقعه ازروزحادثه وازشروع وبلاگ

بعضی ها دلشان شکست
بعضی ها دل شکستند
خیلی ها عاشق شدند و خیلی ها تنها
خیلی ها از بین ما رفتند...
خیلی ها به جمع ما اضافه شدند
گریه کردیم، خندیدیم
گاهی زندگی بر خلاف آرزوهایمان گذشت
و...اماهیچ فرقی نکرددنیاوادامه داشت

واینکه آخرش زندگی ادامه داره

پس بگذار

من برای عزیزانم آرامش آرزومیکنم
 

ادامه مطلب ...