دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

حیف ازاین همه احساس

میدونی عزیزم من همیشه تابع احساساتم بودم امانفهمیدی چرامن اینقدربقول خودت

بااحساس بودم!یک دلیلش شایدبخاطراینکه چپ دست هستم وآدمهای چپ دست چون

دستشون به قلبشون نزدیکه ازقلبشون فرمان میگیرندنه ازمغز...

این دلیل وعلم به اثبات رسونده امادلیلی که توهیچ جایی به اثبات نرسیده توبودی توکه

سراسربی احساس بودی وشایدخواستم جای همه این کمبودهارویک تنه پرکنم نمیدونم ولی

میشدعزیزم کمی صداقت داشتی تااین شکاف بینمون ایجادنشه...حیف ازاین همه احساس


با توام غریبه ی آشنا !!!!
حاضرم سختی جدایی و تنهایی و نداشتنت رو به جون بخرم !

ولی .... سنگینی حقارت و آویزونی رو به دوش نکشم ... !!

نگاره: ‏ایـטּ هم از سیــــ ـگار اפֿـر
ایـטּ همـ اפֿریـטּ پک
سیگارم را زیــ ـر نوشته هایم בفـטּ میکنم
פֿ ـפּدم نیــز زیــر פֿروارهـا פֿـاڪســ ـتر
تا شایـد روزے برسـב که سیگارم را
... به عشق کسـﮯ روشـטּ کنم نهـ با یاב کسـﮯ‏


آدم که غمگین می شود
خودش را جدا می کند از جمع
که مبادا آسیبی به خوشی های دیگران بزند
مورد فراموشی قرار می گیرد
و تنها تر و تنها تر میشود
آنچنان در تنهایی خود غرق می شود
که دیگر با هیچ تلنگری بر نمی خزد
و این آغازی تلخ یک پایان است…


همــــه ماهــــر شــــده انــــد ...
یــــک نفــــر هــــزاران نفــــر را ,
بــــا هــــم دوســــت دارد ...!
امــــا مــــن !
نــــاشیانــــه بــــه یــــک نفــــر ,
دل میبنــــدم هـــــــــــــــزاران بــــار
نگاره: ‏همــــه ماهــــر شــــده انــــد ...
یــــک نفــــر هــــزاران نفــــر را ,
بــــا هــــم دوســــت دارد ...!
امــــا مــــن !
نــــاشیانــــه بــــه یــــک نفــــر ,
دل میبنــــدم هـــــــــــــــزاران بــــار‏

 

به هر موجودی هر چقدر وحشی عشق بدی عشق می گیری ...

بجز یه موجود ، اونم تویی که نمک میخوری نمک دون میشکنی

وقتی واقعیت ها , آدم را فریب بدهند چه کار می شود کرد ی روزگاریست که حقیقت هم لباسی از دروغ بر تن کرده است و راست راست توی خیابان راه می رود عشق نشسته است کنار خیابان , کلاهی کشیده بر سر و دارد گدای می کند و مرگ , در قالب دخترکی زیبا , گلهای رز زرد می فروشد ...


 

میدانید چرا اکثر مردم دنیا تنهایند؟ بله ، چون بجای ساختن پل ، دیوار میسازند .بیایید که پلی بسازیم..

.بنام خداوند زیباییها ،



اینکه یواشکی دلتنگش باشی
خیلی بهتر از اینه که
بهش بگی و هیچ جوابی نگیری.....



دلم واســه اون روزایی تنــگ شــده
که کســی رو دوســت نداشــتم
چه خــوب بود اون بــی خــیالی ها.....!



این بود دنیایی که برای آمدنش به شکم مادرم لگد میزدم؟؟ :|



وقتـ ـی آن اس ام اس "دوستـ ـت دارم"

به دستـ ـم رسـید

در جـ ـایی دور از ایـن اتـ ـاق...

این شـ ـهر...

این آسـ ـمان بـ ـودم . . .

درسـ ـت موقـ ــع نوشتـ ـن "من بیشتـ ــر"

پیـ ـامی دیگـ ـر آمد:

"اشـ ـتباهـی" !!



نگاره: ‏روزگار


میخندی؟


کمی حرمت نگه دار...


مگر نمی بینی سیاهپوش آرزوهایم هستم؟‏


صداقت؟.... یادش گرامى...

غیرت؟..... به احترامش یک لحظه سکوت...

معرفت؟..... یابنده پاداش میگیرد...

مرام؟..... قطعه ی شهدا ...

عشق؟ ..... از دم قسط...

واقـــعـــ ـا به کــــــجــ ـــــا چــــنــــ ـیـــــــن شـــــتـــ ــابـــــا ن؟؟؟


برای رسیدن به تو

پا پیش گذاشتم

خودم را قسمت کردم

تو را سهم تمام رویاهایم کردم

انصاف نبود

تو که میدانستی با چه اشتیاقی

خودم را قسمت میکنم

پس چرا

زود تر از تکه تکه شدنم

جوابم نکردی

برای خداحافظی ، خیلی دیر بود
خیلی دیر ... .
نگاره: ‏برای رسیدن به تو

پا پیش گذاشتم

خودم را قسمت کردم

تو را سهم تمام رویاهایم کردم

انصاف نبود

تو که میدانستی با چه اشتیاقی

خودم را قسمت میکنم

پس چرا

زود تر از تکه تکه شدنم

جوابم نکردی

برای خداحافظی  ، خیلی دیر بود
خیلی دیر ... .‏

همیشه کسی رو برای دوستی انتخاب کن که اونقدر دلش بزرگ باشه که نخوای برای برای جا شدن تو دلش خودتو
 کوچیک کنی.



من عاشقانه هایم را

روی همین دیوار مجازی می نویسم !

از لج تـو . . .


از لج خـودم . . .

که حاضر نبودیم یک بار

این ها را واقعی به هم بگوییم. . . !
نگاره: ‏من عاشقانه هایم را

روی همین دیوار مجازی می نویسم !

از لج تـو . . .


از لج خـودم . . .

که حاضر نبودیم یک بار

این ها را واقعی به هم بگوییم. . . !‏


تنهایی ام را کســی شریک نیست

مطمــــئن باش

دست احتــــیاج به سمت تــــو که هیـــچ

به سمت خودم هم دراز نخواهم کرد…

شایـــد کــه تنهایی هایم

از تنهایی دق کنــــد
نگاره: ‏تنهایی ام را کســی شریک نیست

مطمــــئن باش

دست احتــــیاج به سمت تــــو که هیـــچ

به سمت خودم هم دراز نخواهم کرد…

شایـــد کــه تنهایی هایم

از تنهایی دق کنــــد‏

یه وقتایی هست که هی بیدار میمونی با خودت میگی :
الانه که زنگ بزنه
الانه که اس بده
الانه که …
و همین روال ادامه پیدا میکنه تا زمانی که باورت میشه واقعا رفتــــه…
پس باید تنها بخوابی...
دیوونه میشی...

میکشید...به جای "درکَش" ، "ترکَش" کردی....
نگاره: ‏غیرتت کجاست..؟زمانی که معشوقه ات از تجاوزِ تنهایی رنج 

میکشید...به جای

بس کن ساعتً...

دیگه خسته شدمً آره من کم آوردمً!

خودم میدونم ک نیستً!

اینقدر با بودنت نبودنش رو ب رخم نکشً!
نگاره: ‏بس کن ساعتً...

دیگه خسته شدمً آره من کم آوردمً!

خودم میدونم ک نیستً!

اینقدر با بودنت نبودنش رو ب رخم نکشً!‏

میکوشم غم هایم را غرق کنم

امـــــــــــــــــــــــا

بی شرف ها یاد گرفته اند شنا کنند
نگاره: ‏میکوشم غم هایم را غرق کنم

امـــــــــــــــــــــــا

بی شرف ها یاد گرفته اند شنا کنند‏

حسود نیستم اما
خوش به حال خیابانها که قدمهای تو را روی چشمشان میگذارند ,
یا کوچه هایی که نمک گیر قدم های تواند ...
اسمش را حسادت نگذار اما
خوش به حال طبیعتی که تو در آن نفس می کشی
بهار , وام گیر نفس های توست
حسود نیستم اما
گاهی دروغ میگویم به همین راحتی ...!

نگاره: ‏آهای شماهایی که حرف از تک پری میزنید
شماهایی که جواب تلفن غریبه رو نمیدید
شمایی که شب تا با عشقتون حرف نزنید خوابتون نمیبره
شمایی که طاقت ناراحتیه عشقتون رو ندارید
شمایی که 2دقیقه بعد از دعوا به عشقتون مسج میدید:آشتی
...
...اره با شمام
با خود شمام
کارتون درسته :)‏
دیـوونـگـی یعنـی:
عکسشـو تـو گـوشیت هـی نیگـا کنـی..واسـه بـار هــزارم...انگـار تـا حـالا نـدیـدیـش...بگـی "خــو آخـه دلـم
 همـش یـه ذره میشـه بـرات" ... بغـض کنـی و زِرتـی اشکـات بـریـزه...
شمـارشو بـا ذوق بگیـری شـــــاید اینبـار جـوابتـو داد.....شـاید بـا مهـربـونـی بگـه: جـــــانم...
شــایـد ..شــایـد..شــایـد...
ای تـو روحـت بـا همیـن شـایـد گفتنـات... !
بـازم همیـن صـدای مسخـره تـو گـوشِـت بپیچـه:دستگاه مشتـرک مـورد نظـر خاموش میباشد...
لطفــا مجـددا بمیـریـد....
نگاره: ‏دیـوونـگـی یعنـی:
عکسشـو تـو گـوشیت هـی نیگـا کنـی..واسـه بـار هــزارم...انگـار تـا حـالا نـدیـدیـش...بگـی

سلام مــاه مـــن! دیشب دلتنگت شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری
از ماه نبود که نبود...!! گفتم بیایَم سراغ خودت... احوال مهتابیَت چطور است؟! چه
خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن؟! چه خبــر از تمام صبــرهایت در
برابر تمام ناملایمت های مــن؟! چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی
و من بی تو؟! هنوز از راه نرسیده انتظار خبــر دارم!!! چه کنم!دلم بــرای تمــام
مهــربانی هایت لک زده!! راستی...باز هم آســمانِ دلت ابری است یا...؟! می دانم
تحملم مشکل است ...اما خُب چه کنم؟! یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه
دیگری شوی... هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد!! تو فقط ماه من بمان و باش!!
فقط ماه من!! مراقب خاطراتمان،روزهای با هم بودنمان ... خلاصه کنم بهانه یٍ
ماندنم...مراقبٍ عشــقٍ من باش...!
دوست دارم لعنتتتتتتتتتتتتتتتتییی!!!!!



خانه ای خواهم ساخت
که در و پنجره اش قفل شود
تا کسی بی اذن من داخل خانه نشود
….
میهمانم قدمش بروی چشمم، لیکن
آنکه از خانه بخواهد دل بدزدد هرگز
من دگر پیر شدم
خسته…
زمین گیر شدم
پای رفتن به سراغ دل خود را هیچ ندارم، هرگز
با دلم بازی بس است
این چراغ آخر است
بگذارید تک و تنها به خودم فکر کنم
بنویسم و مرور فکر خویش
خاطرات تلخ و شیرین

دفتری با برگ کاهی از همه رنج دلم
دل خونین، بغض خسته، فکر رنجور ای خدا…
درد دارم بخدا…
از همه رهگذارن…
از همه آنان که با نامهربانی میروند…!

خانه ای خواهم ساخت
که در و پنجره اش قفل شود
تا کسی بی اذن من داخل خانه نشود
….
میهمانم قدمش بروی چشمم، لیکن
آنکه از خانه بخواهد دل بدزدد هرگز
من دگر پیر شدم
خسته…
زمین گیر شدم
پای رفتن به سراغ دل خود را هیچ ندارم، هرگز
با دلم بازی بس است
این چراغ آخر است
بگذارید تک و تنها به خودم فکر کنم
بنویسم و مرور فکر خویش
خاطرات تلخ و شیرین

دفتری با برگ کاهی از همه رنج دلم
دل خونین، بغض خسته، فکر رنجور ای خدا…
درد دارم بخدا…
از همه رهگذارن…
از همه آنان که با نامهربانی میروند…!.
.
نگاره: ‏خانه ای خواهم ساخت
که در و پنجره اش قفل شود
تا کسی بی اذن من داخل خانه نشود
….
میهمانم قدمش بروی چشمم، لیکن
آنکه از خانه بخواهد دل بدزدد هرگز
من دگر پیر شدم
خسته…
زمین گیر شدم
پای رفتن به سراغ دل خود را هیچ ندارم، هرگز
با دلم بازی بس است
این چراغ آخر است
بگذارید تک و تنها به خودم فکر کنم
بنویسم و مرور فکر خویش
خاطرات تلخ و شیرین

دفتری با برگ کاهی از همه رنج دلم
دل خونین، بغض خسته، فکر رنجور ای خدا…
درد دارم بخدا…
از همه رهگذارن…
از همه آنان که با نامهربانی میروند…!

خانه ای خواهم ساخت
که در و پنجره اش قفل شود
تا کسی بی اذن من داخل خانه نشود
….
میهمانم قدمش بروی چشمم، لیکن
آنکه از خانه بخواهد دل بدزدد هرگز
من دگر پیر شدم
خسته…
زمین گیر شدم
پای رفتن به سراغ دل خود را هیچ ندارم، هرگز
با دلم بازی بس است
این چراغ آخر است
بگذارید تک و تنها به خودم فکر کنم
بنویسم و مرور فکر خویش
خاطرات تلخ و شیرین

دفتری با برگ کاهی از همه رنج دلم
دل خونین، بغض خسته، فکر رنجور ای خدا…
درد دارم بخدا…
از همه رهگذارن…
از همه آنان که با نامهربانی میروند…!.
.‏

نظرات 4 + ارسال نظر
بهار یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:01 ق.ظ

سلام

فکر کنم دلت خیلی تنگه دوباره .... مناسبت خاصی یه یا کلا حالت خوش نیست؟

راستش یه مدتی فکر میکردم حالت بهتر داره میشه و خوشحال بودم برات. خب عادیش هم همینه، اخه الان حدود 4، 5 ماه گذشته و کم کم باید دیگه اوضاعت عادی بشه ...
ولی این اواخر دوباره یادش افتادی انگار!!!!

خوبی؟!

وقتی یکی بعد از 1 مدت بیخبری بهت s میده چطوری دلم برات تنگ شده
جوابش فقط یک جمله است:
نه عزیزم اشتباه نکن دلت تنگ نشده "یا حوصله ات سر رفته
یا ریده بهت طرف :)

بهار یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:25 ب.ظ

خواهش میکنم! خیلی خوبه که مینویسی همین خودش کلی کمک میکنه. اصلا هم رعایت من رو نکن. اتفاقا اگه بدونم در حالت کلی رو به بهبود هستی و فقط گاهی که دلتنگ میشی اینجا مینویسی خیالم راحت میشه که نمی ریزی تو خودت

اینکه سرت رو شلوغ کردی خوبه ولی حواست باشه که همیشگی نشه و خودت رو فراموش نکنی!

اینکه دیر میام یا چیزی نمی نویسم اینجا معنیش این نیست که به یادت نیستم. اتفاقا همیشه به فکرت هستم و خیلی هم جدیت می گیرم چون ارزشش رو داری

مرســـــیییی و مواظب خودت باش

روز گار عجیبی ست
آدمها
وقتی میخواهند به تو نزدیک شوند
دروغ می گویند
وقتی میخواهی بمانند
راست میگویند
و هرگز به یاد نمی آورند
تمام بودنشان
همان دروغ بزرگ اولست
که تو به رویشان
نیاوردی.............

غزل چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:36 ب.ظ http://www.ghazal358.blogfa.com

عالییییییییییی بود...
با تبادل لینک موافق بودی خبرم کن...
مرسییییییییییییی

خواهش میکنم
درخدمتم دوست عزیز

سوگل سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 11:59 ب.ظ

خیلی عالی بود دوست عزیز
امیدوارم بتونی کسی رو که دوسش داشتی قبلا کمرنگش کنی تو زندگیت

سلام مرسی دوست خوبم ممنون ازاینکه سرزدی...نوشتن تنهاالتیام غمم بوداماالان دیگه آروم وآزادم ...موفق باشی ودرودبرتو.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد