دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

باهات کمی حرف دارم...


اومدم امروزازدورببینمت اون حس قوی همیشگی رونداشتم دیدنت برایم عذابم رابیشترکردامالااقل فهمیدم بظاهرخوبی همین واسم بس بود.تغییرنکرده بودی فقط دیگه نمیتونستم مث گذشته بدوم پیشت وخوشحالی کنم،لبخندی دیگردرکارنبودغم بودوکمی پشیمانی برای نداشتنت برای اینکه یعنی بایدصبوری میکردم بازهم توهرشرایطی بایدازرتبه عشق به رتبه دوست وبعدبرادری تنزل میکردم یعنی ممکن بود!؟من بایدهمیشه کنارت میبودم ومراقبت ازت میکردم بازهم قبول امامیشدکمی هم دلخوش باشم که توهم قدربدونی وگاهی دستم وبگیری ولااقل به راه رفتنی وتفریحی دعوت کنی!وقتی همه چی یکطرفه شده بودبایدچه میکردم

میدونی که خاصیت عشق اینه نازکنی گاهی هم قهرفقط بخاطربهترشدن شرایط این واسه کوچکترین یابزرگترین انسان ازلحاظ سنی هم صدق میکنه،شایدتواهل عاشقی ومحبت ونازکشیدن نبودی امامیتونستی باهام لااقل صادق باشی وخیانت نمیکردی!کاش نمک نشناس نبودی دستانم نمک نداشتن باشه بازهم اشکالی نداره.من قهرکردم وسکوت چون فهمیدم که چقدرباهام بازی شد،میدونم بازهم آدم بده منم حق باتوست این مشکل منه که نمیتونستم هرگزازخودم دفاع کنم همیشه توبرنده بودی ومن بازنده آره بازنده بودم چون عاشقت بودم خب همین هم لذب بخش بودوقتی میدم

دیگه هیچی مث قبل نیست دیگه احساساتم نمیتونن هرلحظه به مغزم فرمان بدهنداین روازضربان منظم نبضم میفهمم!من معنی حرفهات ورفتارای سردت وقتی فهمیدم که گفتی داری ازدواج میکنی!!من قادربه درک دوری کردنهات وسردشدن لحظه به لحظت نبودم ومث این احمقهاتلاش میکردم اگه عیبی دارم رفع کنم ورابطمون روگرم نگه دارم چه میدونستم دلت جای من نیست وداره به یکی دیگه وابسته میشه من ساده بودم چون باورت داشتم حتی ازچشمام بیشتر...ولی حقیقت ووقتی گفتی که من به این دروآن درمیزدم تاایرادم روبفهمم دنبال دلیل نبودم چون فکرمیکردم مشکل ازمنه

یادته روزی که گفتم دارن انتقالی میدن ومیخوام برم نمایندگی سرکارباهم گریه کردیم ومن رفتم وبرگشتم فقط بخاطرتوبود،یادت میادوقتی تواشک میریختی منم هم پات بودم توگریه!یادته چه وقتهایی به هم زنگ میزدیم وبی وقفه باخبرازحال هم بودیم این یعنی عشق وقتی ماهمه چیزمون وبرای هم تقسیم میکردیم وقتی مابودیم ومن نبودیم!!!دوست داشتن من عشق وعلاقه من بتوچیزی شبیه جنون بودوقتی که مابودیم وبرای هم تب میکردیم.طعم شیرینی هات ودوست داشتم وقتی اینقدرعلاقه به پختن کیک داشتی لذت میبردم حتی اگربرای من نمیپختی وبرای دیگران بودبازهم خوشحال بودم که خوشحالی وداری کیف میکنی!اعتراف میکنم حسادت میکردم وقتی میدیدم وقتت وبرای همه میذاری وقتی کارات تموم میشدتازه یادی زمن چشم براهت میکردی

حسادت میکردم به اونایی که کنارت بودن ومن باید...این من بودم که ازهمه چی وهمه کس گذشتم تاکنارتوباشم ازتفریحم ازمسافرتم ازجونم ازوقتم از... برای تووبخاطرتوتاشایدلحظه ای احساس نکنی تنهات گذاشتم وبفکرت نبودم...دوستت دارم ونگرانت هستم امادیگرچه سودوچه حاصل ازعشق وچه ثمرازبامن بودن...دل من زبامت پرکشیداماروی هیچ بامی نخواهدنشست...تاابد...

امروزهمه میپرسیدن چی شده خرابی پریشونی منم میگفتم گرمه حال ندارم اماکسی ازدلم خبرنداره که چی میکشم!دلم میخواست قدرت داشتم ومیومدم امروزسرراهت امادیگه تحمل بی تفاوتی توروکم توجهی تورونداشتم میترسم بدترازگذشته باشی


چشمانت رابروی عشقم واحساسم همیشه بستی وجون دادنم وندیدی...

(باخوندن این متن گریستم...آه ه ه ه ه

 تنهایی یعنی...عاشقشی ولی حق نداری بهش زنگ بزنی...چون اون دیگه تنها نیست...

 کــــــاش مـخــــــابـــرات
یـــه روز صـبــــح بـهـــت اس ام اس مـیــــداد:
مشترک محترم و عزیز ما،
شما قبلا در طول روز فلان شماره رو دویست بار میگرفتی
اس ام اس که حرفش رو نزن،
اینقدر زیاد بود که ما حساب کتابش از دستمون در میرفت
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود
که برا خودمون سیوش میکردیم
حتی یه شب، ( پاییز بود فکر کنم)،
اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین و ما هم هی گوش میدادیم
که پای تلفن خوابمون برد،
یادمون رفت بقیه پول تلفن شما رو حساب کتاب کنیم
حالا مشترک
حالا مشترک محترم و عزیز،
چی شده که این روزا دیگه خبری ازت نیست؟
چیزی شده؟
چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری؟
یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی
منِ مخابرات، اون دوره رو باهاتون زندگی کردم، حقمه که بدونم
تو هم اس ام اس بدی بگی:بیخیال رفیق،این روا هم میگذره...

مــــی‌ گــــویــنــد ســـــاده ام.... مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک جمـــــلـــه یـــک لبـــــخـنـــد بــه بــازی‌ میـــــگیــــری مــــــی‌‌گـــــوینــــد تـــرفنــد‌هـــایت، شـــیطنـــت هــــایت و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم مــــــی‌‌گویند ســــاده‌ام.... اما تـــــو این را باور نکن‌ مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم، همیـــــــــن!!!! و آنــــها ایــــن را نمـــــــی‌‌فــــهمنــــد...



گاهی باید بی رحم بود.
نه با دوست نه با دشمن
بلکه با خودت
وچه بزرگت میکند آن سیلی که خودت به صورتت می زنی.

ﺍﻣﺸَــﺐ ... !●●
●● ﮔﺮﯾـﮧ می ﮐـُﻨﻢ ... ●●
●● ﺑـﮧ ﯾــﺂﺩ ِ ﺗـَﻤــﺂﻡ ِ آن چیزی ﮐـﮧ خواستی ﻭ ﺑـُﻮﺩﻡ ...
●●
●● ﮐـﮧ ﺧﻮﺁﺳﺘـَﻢ ﻭ ﻧـَﺒﻮﺩﮮ ... ●●
... ●● ﺍﻣﺸـَـﺐ !... ●●
●● ﺑـﮧ ﭘــﺂﺱ ِ ﺗـَﻤــﺂﻡ ِ ﺗـَﺤﻘﯿﺮﻫــﺂﯾﮯ ﮐـﮧ ●●
●● ﺑـﮧ ﺧــﺂﻃﺮﺕ ﺷـِﻨﯿﺪﻡ ﻭ ﻫـَﻨﻮﺯ ●●
●● ﺷـِﮑﺴﺖ ﻧـَﺨﻮﺭﺩﻡ ... ●●
●● ﺍﻣﺸـَـﺐ !... ●●
●● ﺑـﮧ ﯾــﺂﺩ ِ ﺗــُ ـ ـ ـﻮ ... ●●
●● ﺑـﮧ ﯾــﺂﺩ ِ دل ِ ﻋــﺂﺷﻘَﻢ ... ●●
●● ﺑـﮧ ﯾــﺂﺩ ِ ﻃـَﻌﻢ ِ ﺗـَﻠﺦ ِ دوست ﺩﺁﺷﺘـَن ... ●●
●● ﺍﻣﺸـَـﺐ !... ●●
●● ﮔﺮﯾـﮧ می ﮐـُﻨﻢ ... ●



بـرای کشیـدنِ رنـج،
نیـازی بـه قلمـو هـایـی کـه بـا حسـرت،
بـه مـوهــایشـان نـگاه مـی کنـی نــداری،

تــو رنــج مــی کشــی،
بـــا دســت هــای خـالـی،

مــی دانـــم زنــدگی اتــــــ ،
پُـــر از مچــالـه هـایِ رنـج هـاییست،
کــه بـا رنگـی بـالاتـر از سیـاهـی،
کشیـده ای،

دســت هــای خــالـی ات را بــردار،
بـگذار اینبــار بــا هـــم،
روی بــومِ چهـره ات،
طرحِ یــک لبخنــد بکشیـــم،

بــگذار ایــن لبخنــد در امیــدت،
ریشـــه کنـــد،

بیــا یک قــول بهـم بدهیــم،
تــو لبخنـدت را مچــالــه نکـن و
دور نینـداز،

مـن هـم از لبخنـدت قــول مـی گیـرم،
ریشـه هایـش کــه در امیـدت،
قـرص و محکــم شــد،
شکوفه هایی از مـوهایـی،
بــه رنـگی بــالاتــر از سیـاهـــی،
بــه تــو هـدیــه کنــد،

دستـــــ هـــای خــالــی ات را بـــردار..



نگاره: ‏یه روز


یه روز "دروغ" به "حقیقت" گفت:میای شنا کنیم?
حقیقت صادقانه گفت: آره
حقیقت لباساشو در آورد و رفت تو آب دروغ هم لباس هاشو دزدید

از اون به بعد شد که "حقیقت" عریان و زشت است و "دروغ" در لباس "حقیقت"زیباست


نگاره: ‏‎ՏԹℬԹ 
• • • We Select The Best Thing • • •‎‏


از دست بعضی ها نباید ناراحت شد!
چون نه تنها هیچی تو دلشون نیست
بلکه تو مغزشون هم نیست!

متاسفانه در دنیایی زندگی میکنم که

به آدم عاشق میگن کودن و احمق

ولی به آدم هفت خط میگن مرد زندگی . . .


عمیقترین درد زندگی ،
دلبستن به کسی است که بدانی به تو تعلق ندارد...


مقصر خود ماییم !
عشق را به کسانی ارزانی می کنیم ؛
که از زندگی جز آب و علف روزانه ،
نه میفهمند نه می خواهند ... !!!

گذشـــت دیشـــب .
بدون تو یک شب دیگر هم گذشت , ولی این بار ســـر بغضم فریـــاد زدم که خفـــه شو ! خفـــه شو , خفـــه شد , فقـــط بدون صدا اشـــک ریخت
منم گفتم به درکـــــــــــــــــ و اجازه دادم بالـــش زیر ســـرم بیشتر خیس بشه . راستی از تو چه خبر؟!!!
بالش زیر ســـرت خیس است یا. . .......... معشوقه ات !!!!!!!!!!!

راستی من خوبم , از این به بعد از دور مـــرا بنگـــر که دیگر هیـــچ کـــس برایت من نمیشـــوم ...!
نگاره: ‏از وقتی که تــو رفتی، آینده هیچ وقت نیامد که هیچ , گذشته هم هیچ وقت نگذشت !!!‏

خیلی سخته , فراموش کردن کسی که باهاش , همه چیز و همه کَس و فراموش می کردم !!!
نگاره: ‏خیلی سخته , فراموش کردن کسی که باهاش , همه چیز و همه کَس و فراموش می کردم !!!‏

نامم را پاک کردی ، یادم را چه می کنی؟
یادم را پاک کنی ، عشقم را چه می کنی؟
اصلا همه را پاک کن , هر آنچه از من داری , از من که چیزی کم نمی
شود .
فقط بگو با وجدانت چه می کنی؟
نکند آن را هم پاک کرده ای ؟
... نـــــــــــــــــــــــــه
شدنی نیست...
نمی توانی آنچه رانداشتی پاک کنی عزیزم !!!
نگاره: ‏نامم را پاک کردی ، یادم را چه می کنی؟
یادم را پاک کنی ، عشقم را چه می کنی؟
اصلا همه را پاک کن , هر آنچه از من داری , از من که چیزی کم نمی
شود .
فقط بگو با وجدانت چه می کنی؟ 
نکند آن را هم پاک کرده ای ؟
... نـــــــــــــــــــــــــه
شدنی نیست...
نمی توانی آنچه رانداشتی پاک کنی عزیزم !!!
like & share please‏

شما یادتون نمیاد . . .
یه زمانی دلش واسم تنگ می شد .
یه زمانی اگه یک ثانیه ازم خبر نداشت زمین و زمان و بهم می دوخت .
راحت بگم . . .
یه زمانی عزیز دل کَسی بودم . . . . ولـــــــــــــی . . .
نگاره: ‏شما یادتون نمیاد . . .
یه زمانی دلش واسم تنگ می شد .
یه زمانی اگه یک ثانیه ازم خبر نداشت زمین و زمان و بهم می دوخت .
راحت بگم . . .
یه زمانی عزیز دل کَسی بودم . . . . ولـــــــــــــی . . .‏


هی رفیق . . .
زیادى خوبى نکن !!!
انسان است، فراموشکار است !!!
از تنهایى اش که در بیاید تنهایى ات را دور میزند !!!
پشت مى کند به تو , به گذشته اش !!!
حتی روزى میرسد که به تو میگوید: شما...؟!!!



همین خوبه که غیر از تو همه از خاطرم می رن
هنوز گاهی سراغت رو از این دیوونه می گیرن
به جز تو همه میدونن واست این مرد می میره
واسه همین جدایی تو کسی جدی نمی گیره
همین خوبه …

همین خوبه که با اینکه چشاتو روی من بستی
تو چند تا خاطره با من هنوزم مشترک هستی
همین خوبه که آرومی و حس می کنی آزادی
که دست کم تو عکسامون هنوزم پیشم ایستادی
واسه من کافیه اینکه تو از من خاطره داری
به یادشون که میفتی واسه من وقت می ذاری
همین خوبه …

همین خوبه که با اینکه سراغ از من نمی گیری
ولی تا حرف من می شه یه لحظه تو خودت می ری
به جز تو همه میدونن واست این مرد می میره
واسه همین جدایی تو کسی جدی نمی گیره
همین خوبه …
نگاره: ‏همین خوبه که غیر از تو همه از خاطرم می رن
هنوز گاهی سراغت رو از این دیوونه می گیرن
به جز تو همه میدونن واست این مرد می میره
واسه همین جدایی تو کسی جدی نمی گیره
همین خوبه …

همین خوبه که با اینکه چشاتو روی من بستی
تو چند تا خاطره با من هنوزم مشترک هستی
همین خوبه که آرومی و حس می کنی آزادی
که دست کم تو عکسامون هنوزم پیشم ایستادی
واسه من کافیه اینکه تو از من خاطره داری
به یادشون که میفتی واسه من وقت می ذاری
همین خوبه …

همین خوبه که با اینکه سراغ از من نمی گیری
ولی تا حرف من می شه یه لحظه تو خودت می ری
به جز تو همه میدونن واست این مرد می میره
واسه همین جدایی تو کسی جدی نمی گیره
همین خوبه …‏

کمی عوض شدم .
دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم .به کسی تکیه نمیکنم . از کسی انتظار محبت ندارم .خودم بوسه میزنم بر دستانم .سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم .


نگران خودم میشوم . برای خودم هدیه میخرم . با خودم ساعت ها حرف میزنم .در دنیای خودم .کسی حق ورود ندارد جز خودم
♥bahar♥
نگاره: ‏برنگرد !!!

کمی عوض شدم .
دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم .به کسی تکیه نمیکنم . از کسی انتظار محبت ندارم .خودم بوسه میزنم بر دستانم .سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم .

نگران خودم میشوم . برای خودم هدیه میخرم . با خودم ساعت ها حرف میزنم .در دنیای خودم .کسی حق ورود ندارد جز خودم ♥
♥A♥‏

خیالت راحت
شکسته ها نفرین هم بکنند گیرا نیست .
نفرین ته دل می خواهد.
دل شکسته هم که دیگر سر و ته ندارد !!!

نگاره: ‏حرفهای ما هنوز ناتمام...

تا نگاه می کنی

وقت رفتن است

بازهم همان حکایت همیشگی !

پیش از آنکه با خبر شوی

لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود

ای دریغ و حسرت همیشگی ...

ناگهان

چقدر زود

دیر می شود!‏
بـــــــــــــر و!!!!
ترس از هیچ چیز ندارم .. وقتـی یقین دارم بیشتر از من کسی دوستت نخـــــــواهد داشت .. بیشتر از من کسی طاقت کم محلی هایت را ندارد.
بــــــــــــرو !!!!
ترس برای چه؟؟
وقتی می دانم یکــ روز تُف می اندازی به روی تمام آن هایی که به خاطرشــــان من را از دست دادی ........!

ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﭘﺎﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻓﺖ ، ﻣﻌﻠﻢ
ﮔﻔﺖ: ﺷﻌﺮ ﺑﻨﻲ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ، ﺩﺍﻧﺶ
ﺁﻣﻮﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ:

ﺑﻨﻲ ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ
ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺯ ﻳﻚ ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ
ﭼﻮ ﻋﻀﻮﻱ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ
ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ
ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ ،

ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻘﻴﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ!
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ
ﮔﻔﺖ: ﻳﺎﺩﻡ ﻧﻤﻲ ﺁﻳﺪ ،
ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﻳﻌﻨﻲ
ﭼﻲ ؟ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻲ
ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻲ؟!
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ:ﺁﺧﺮ
ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﻳﺾ ﺍﺳﺖ ﻭ
ﮔﻮﺷﻪ ﻱ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ،ﭘﺪﺭﻡ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ
ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ، ﻣﻦ
ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﻢ ﻭ
ﻫﻮﺍﻱ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ،

ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ
ﻫﻤﻴﻦ؟!ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﺑﺎﻳﺪ
ﺷﻌﺮ ﺭﻭ ﺣﻔﻆ ﻣﻴﻜﺮﺩﻱ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺗﻮ ﺑﻪ
ﻣﻦ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﻧﻤﻴﺸﻪ!ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺶ
ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ:
ﺗﻮ ﻛﺰ ﻣﺤﻨﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﻲ ﻏﻤﻲ
ﻧﺸﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ ﺁﺩﻣﻲ.




ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم
نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده..
ماها آدمای بی احساسی نیستیم
ماها بی معرفت و نا مرد نیستیم
یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن
که یه سری بــــاورامون و از بین بـــردن!!



مرا قضاوت نکــن رفیق !!!
تو فقط چهره ام را می بینی،نه سرگـــذشتم را !!!



مثل زیرسیگاری هرکسی آمد ته‌سیگارهایش را خاموش کــــرد و رفت !!!

سوختم و دم نزدم...

پر شدم از درد و حرف نزدم...

فقط...هر چند وقت خودم را خالی می‌کنم . . .

من خاکستر گریه میکنم!!!
نگاره: ‏مثل زیرسیگاری هرکسی آمد ته‌سیگارهایش را خاموش کــــرد و رفت !!!

سوختم و دم نزدم...

پر شدم از درد و حرف نزدم...

فقط...هر چند وقت خودم را خالی می‌کنم . . .

من خاکستر گریه میکنم!!!‏



نگاره: ‏همه افراد خوشبخت خدا را در دل دارند ، پس تو را جه غم که اینقدر احساس تنهایی میکنی ؟
بدان در تنهاترین لحظات و در هر شرایط خداوند با توست‏




می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه :
دوستت دارم ...
نگاره: ‏می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه :
دوستت دارم ...‏
♥به یاد داشته باش ...
چشم ها فراموش می کنند آنچه را که دیدند ، ولی !!! قلبها هرگز فراموش نمی کنند
"آن چه را که دوست دارند"




عشق های واقعی وفادارند...

اونا وقت ندارن دنبال کسی دیگر بگردن،

چون مشغول پیدا کردن راه های جدیدی
برای دوست داشتن شریک زندگی خودشان هستند... ♥♥♥
نگاره: ‏عشق های واقعی وفادارند...

اونا وقت ندارن دنبال کسی دیگر بگردن،

چون مشغول پیدا کردن راه های جدیدی
برای دوست داشتن شریک زندگی خودشان هستند... ♥♥♥‏

تنــها یک عاشــق میفهمـد
تفـــاوت میــانِ
آغــوش نـرم و آغــوش اَمــن را..
✔روزگار سرد
نگاره: ‏تنــها یک عاشــق میفهمـد
تفـــاوت میــانِ
آغــوش نـرم و آغــوش اَمــن را..
✔روزگار سرد‏
از شما چه پنهون . . . کسی که من بزرگش کردم بد جوری کوچیکم کرد

نظرات 1 + ارسال نظر
بهار دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:53 ب.ظ

آدم‌هایی‌ را که زیاد دوستت دارند ، بیشتر دوست داشته باش
و آنهایی را که زود ترکت میکنند ، زودتر فراموش کن

زندگی‌ همین است

... تعادل میان عشق و نفرت
تعادل میان بودن‌ها و نبودن ها
تعادل میان آمدن‌ها و رفتن ها

زندگی‌ مرزی ‌ست که میگذاری تا کسی‌ هستی‌ تو را نیست نکند
مرزی برای آنهایی که می‌گویند
" دوستت دارم " و " همیشه با تو خواهم ماند

رفت؟ به سلامت! منکه خدا نیستم بگویم صدبار اگر توبه شکست باز آید
آنکه رفت به حرمت آنچه با خود میبرد حق بازگشت ندارد!
خط زدن برمن پایان من نیست آغاز بی لیاقتی اوست.
آنان که عوض شدنشان بعید است عوضی شدنشان قطعی است!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد