-
بی وجدان...رفتم دلت تنگ بشه سنگ شد
یکشنبه 13 مردادماه سال 1392 15:30
ساعتهاروزهاوماههادرگذرندومن فقط یادی ازمعشوق بی وفایم رادرذهن دارم وزخمی ناسوربردل. آه که گذرزمان فقط برغمهایم می افزایدوچاره سازی برای فراموشی ام نیست،فراموشی که ملزم به صبرم و گذشتم سوختنم تنفرم میباشد،امامن گاهی مشتاق به عشق ومهربانی ات بردلم مرهم میشوم وامیدبازگشتت رامیدهم!آرزوی خوشبختی تراداشتم امانه به قیمت...
-
من فقط یه عاشقم همین...
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 15:36
سخته ببـازی همــه ی احساس پــاکتو، سخته.. ببازی غرورتو سخته .. ببازی تموومه زندگیتو...... بعد بگه:کی گفت عاشقم بشی من که ازاول گفتم عشقی نیس،من که عاشقت نیستم....!!! پیدا کــــــــردن کسی که بهت بگه دوسـت دارم سخت نیست پیدا کــــــــردن کسی که واقعا بهت ثابت کنه دوست داره سختــه...!!! من فقط یه عاشقم!هیچی نگودیگه...
-
خاطراتت آزارم میدهند...
شنبه 5 مردادماه سال 1392 18:39
وقتی نیستی خاطره ها آزارم میدهند ، کاش آنها به جای تو رفته بودندسخته من هرگوشه ازاین شهرکه میروم باخاطراتش اشک میریزم این ضعف من است که احساسی ام... این آخرین جملات منه میخوام تواین هفته دعوتت کنم به خوندن این وبلاگ...من دیگه خسته ام نمیدونم باخوندن این مطالب تغییری درتوایجادمیشه یانه نمیدونم چی میشه اما جسمم تورا...
-
تیشه به ریشه ام نزن...شهر بی تو مرا حبس می شود...
جمعه 4 مردادماه سال 1392 15:05
شبهای قدرنزدیکه وسرنوشت وتقدیرآدمهاتواین شبهانوشته وتاییدمیشه ولی من تواین شبهامیخوام شکایت دلم و ازتونزدخداببرم وازظلم توشکوه کنم از...توچه می فهمی چه برسرم آوردی من صدمه دیدم من رنج بردم گفتنی هاراگفتم شنیدنی هاراشنیدی اماصدایم راچون قلبم درگلوشکستی دیگردلم چگونه هوای توکند... یادت میاداون لحظاتی روکه من هروزگریه...
-
خیانت همیشه دراوج اعتمادشکل میگیرد...
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392 18:18
نمیدونم ازکجاشروع کنم حادثه دیدارراحادثه تکرارزجری تمام نشدنی...حرفهایم راباگریه مینویسم امابرای خودم اینبارگریه نمیکنم برای همه آدمهای عاشق گریستم برای توگریستم برای آدمهای بیتفاوت برای عشقهای یکطرفه...دیگه زورم نمیرسه نمیتونم نمیشه کسی روکه خودش وبخواب زده بیدارکنم... امروزازسرکاررفتم واون چیزی که میخواست بهش دادم...
-
اومدی سراغم جانم ...
سهشنبه 1 مردادماه سال 1392 22:59
در طول زندگیم خیلی پیش بینی های اشتباه کردم اما احمقانه ترینش این بود که خیال می کردم روزی متوجه میشوی که چقدر در حقم بدی کرده ای ..... عجب طعم عجیبی دارد دوست داشتن تو ... دوست داشتن ، بدون انتظار ِ داشتن ... گلایه ای کوچک گوشه ی دلم ، سنگینی میکند ... بگذار تا بگویم که از رفتنت گله ای نیست ... رفتن ، " حقت...
-
رفتنت...نبودنت نیست...
یکشنبه 30 تیرماه سال 1392 03:56
حق الناس تنهاچیزیست که درقیامت باشفاعت هم حل نمیشود.آنچه من ازتوبردل دارم نه پولیست نه مالی،بلکه آنچیزیست که برروزگارم برجانم بردل شکسته ام آورده ای دانسته یاندانسته ،در ماه خدا،به بزرگواری عشقی که حرمتش راشکستی به حقیقت دلی ساده که باآن بازی شدخیانت شدشکسته شد!به اندوه چشمانی که ازاشک هرشب قرق خون شد!به نگاه منتظری...
-
درونم چه میگذرد!!!؟
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1392 00:42
مرابخوان منی که جامانده ام درمیان یادتو...منی که هرلحظه تورانفس میکشم منی که ازخواسته های دلم گذشتم تاتوراحت باشی توزندگیت تاتوراحت دل بکنی ازمنویادم تامن سخت ترین تصمیم عمرم رابگیرم وبیخبرازتوسرکنم باقی عمرم را...مراباورکن...باتوتکمیل میشدم باتوبه آغازوانتهارسیدم انتهایی که من باختم وته قصه بازخمی درسینه به آخرنرسیدم...
-
حتما حکمتی داره
یکشنبه 23 تیرماه سال 1392 04:43
گاهی سکوت میکنم گاهی بی اختیارباخودم حرف میزنم گاهی صدایش میکنم نفرینش میکنم دوستش دارم دلتنگ یاتنفر...البته گاهی اماهمیشه دردی همراه منه ومیسوزم اونم نه اینکه قلبی روبارهاشکست یابهش خیانت کردفک نکن ازاینهامیگذرم نه دردم اینه که هنوزهم سرنمازم واسه سلامتیت دعامیکنم هنوزتودلم شب بروصب بخیروگاهی هم خسته نباشیدمیگم...
-
مـی نـویسم فـقط بـرای تـو . ..
پنجشنبه 20 تیرماه سال 1392 09:41
توزندگی جدیدی رواحتمالابدون من شروع کردی امامن به سرنوشتی که توبرایم رقم زدی اعتمادندارم چون به تواعتمادندارم من به مبارزه باسرنوشت اعتقاددارم وبتویی که ریشه این اعتمادواعتقادوسست کردی نفرین میفرستم ...سرگذشت شیرین ماتلخ خواهدشدروزحساب روزجزا...این سرنوشتی است که من رقم خواهم زد...وماهم راملاقات خواهیم کرد......
-
اگه حسی به نام دلتنگی وجود نداشت..هرگز مزاحمت نمیشدم..هرگز.
دوشنبه 17 تیرماه سال 1392 00:27
دیروزهم دوباره خوأبت ودیدم وتکرارسریال دلتنگی هام،عزیزم چه کنم بادلتنگیام؟؟؟ گفتم بیتومیمیرم اماهنوزهم زنده ام زنده ای شبیه مرده هادیدی بهت بازم دروغ نگفتم مگه حتمابایدخاکم کنن تاباورت بشه!!!همین که خیانت کردی بسه من مردم ...حوصله نوشتن ندارن بذارباهمین دردبمیرم اگـر مــی بـیـنـی هــنـوز تـنـهــام ... بــه خـاطــر...
-
حیف ازاین همه احساس
شنبه 15 تیرماه سال 1392 12:09
میدونی عزیزم من همیشه تابع احساساتم بودم امانفهمیدی چرامن اینقدربقول خودت بااحساس بودم!یک دلیلش شایدبخاطراینکه چ پ دست هستم وآدمهای چپ دست چون دستشون به قلبشون نزدیکه ازقلبشون فرمان میگیرندنه ازمغز... این دلیل وعلم به اثبات رسونده امادلیلی که توهیچ جایی به اثبات نرسیده توبودی توکه سراسربی احساس بودی وشایدخواستم جای...
-
دنیایِ نامحدود
جمعه 14 تیرماه سال 1392 11:47
با دوستم رفته بودم رستوان…. روبروی میز ما یه دختر پسر نشسته بودن که پسره پشتش به میز ما بود،معلوم بود با هم دوست هستند،اتفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد…. قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست،دختره شروع کرد به آمار دادن،سرمو انداختم پایین….دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم. خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم،با...
-
صبرم تموم شده بود...
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 11:02
بــزرگـتَـــرین خَـطـــایَـش ایــن بــود کـــه مـی پـنــداشــتــــ مَـــن بَــــرای هَـمـیـشـــه صَـبـــور خـــواهَـــم مـــانـــد . . . کاش بعدازآن همه محبت ووفاوعشق ودوستی چندساله جدایی نبود...که جانم ازاین همه جدایی ودوری میسوزد وبغض حرفهای ناگفته وعشقی که دروجودم رهاشده وکمبودمهربانیت عقده ای بردل نشانده وخیانتت...
-
عجله نکن زنگ تفریحه...
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 04:01
ﺑﻪ ﮐﺎﻓﻪ ﭼﻲ ﮔﻔﺘﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ . . . ﻧﮕﺎﻩ ﺳﻨﮕﻴﻨﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭﮔﻔﺖ : ﺯﺭ ﻧﺰﻥ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﻳﻨﺠﺎ 1 ﻫﻔﺘﺲ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﺷﺪﻩ رد پــای خــــدا =ஜ۩۞۩ஜ= یک شب مردی خواب عجیبی دید.او خواب دید دارد در کنار ساحل همراه با خدا قدم میزند. روی اسمان صحنه هایی از زندگی او صف کشیده بودند. در همه ان صحنه ها دو ردیف رد پا روی شن ها دیده می شد که...
-
کلبه عشق
شنبه 8 تیرماه سال 1392 00:02
به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست . . . دردناکترین قسمت یه رابطه عاشقانه اونجاست که یه روز بفهمی تو فقط گزینه ی روز مباداشی ..... حکایت آغوشی که سرد شد؛ لبخندی که خشک شد؛ و اشکی که فرو ریخت … حکایت دردهایی که به هیچکس نباید در موردشون چیزی گفت. حکایت چشمانی که همیشه خیس هستن و باید پنهونشون...
-
کاش حق انتخاب داشتم...
جمعه 7 تیرماه سال 1392 16:39
درد دارد " امروز " حرفی برای گفتن نداشته باشی با کسی که تا " دیروز " تمام حرف هایت را فقــط به او می گفتی ... !!! کاش قدرت انتخاب داشتم ومیتوانستم عشقی که وجودم ومحبتی که توقلبم بودولبریزشده بودازسرنزدن هایت به قلبم به آنکه لیاقتش راداشت هدیه میکردم کاش هدرنمیشداین همه احساس کاش سرزمین بکرعشقم...
-
فرشته نگهبان...
سهشنبه 4 تیرماه سال 1392 11:43
کدوم راه روبایدمیرفتم بخاطرداشتنت جنگیدم باهمه حتی بارفتارهای سردت این عشق بودکه عقب نشینی نکردم موندم وموندم وحالاهم بخاطرعشقی که داشتم ازخواسته خودم گدشتم تاتوراحت ترزندگی کنی وتسلیم دل خودم خواسته داشتن هم به هرصورت نشدم رفتم اماکاش بدون اینکه ازت متنفرباشم میرفتم کاش بدون نفرین واسک وگریه میرفتم اونی که میره تا...
-
باهات کمی حرف دارم...
یکشنبه 2 تیرماه سال 1392 12:26
اومدم امروزازدورببینمت اون حس قوی همیشگی رونداشتم دیدنت برایم عذابم رابیشترکردامالااقل فهمیدم بظاهرخوبی همین واسم بس بود.تغییرنکرده بودی فقط دیگه نمیتونستم مث گذشته بدوم پیشت وخوشحالی کنم،لبخندی دیگردرکارنبودغم بودوکمی پشیمانی برای نداشتنت برای اینکه یعنی بایدصبوری میکردم بازهم توهرشرایطی بایدازرتبه عشق به رتبه دوست...
-
هرگزنمیفهمی...
شنبه 1 تیرماه سال 1392 12:10
بیزار باش از معشوقی که اسم هرزگی هایش را "آزادی" بگذارد اسم نگرانی هایت را "گیردادن"بگذارد و برای بیتفاوتی هایش"اعتماد داشتن" به تورا بهانه کند " امروزبازهم خواب نورودیدم که برگشتی سرکارسابقت وبازباهم داریم کارمیکنیم اماباتمام وجودم که میدونم دوست داشتم امامحل بهت ندادم تحمل کردم فقط...
-
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ خیلی ام ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
جمعه 31 خردادماه سال 1392 06:55
آنقدر پیش این وآن از خوبیهایت گفته ام که وقتی سراغت را میگیرند شرم دارم بگویم تنهایم گذاشت... همه زندگیم درد است؛ درد.. نمی دانم عظمت این کلمه را درک می کنی یا نه؟! وقتی می گویم درد... تو به دردی فکر نکن که جسم انسان ممکن است از یک بیماری شدید بکشد! نه؛ روحم درد می کند!...
-
لیاقــــت داشتــــه بــــاش !!!
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 15:48
غروبا میون هفته بر سر قبر یه عاشق یه جوون میاد میزاره گلای سرخ شقایق بی صدا میشکنه بغضش روی سنگ قبر دلدار اشک میریزه از دو چـشمش مثل بارون وقت دیدار زیر لب با گریه میگه : مهربونم بی وفایی رفتی و نیستی بدونی چه جگر سوزه جدایی ! آخه من تو رو می خواستم ، اون نجیب خوب و پاک اون صدای مهربون ، نه سکوت سرد خاک تویی که نگاه...
-
از دل برود آنکه از دیده رود....(تقدیم به بهار)
جمعه 24 خردادماه سال 1392 14:16
خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ... خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ... خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد ! وقتی که تو نیستی من حزن هزار آسمان بی اردی بهشت را گریه میکنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اونی که رفت وقتی به اجبار برگشت دیگه نه خودش هست نه احساسش وجدانش رو آورده.....! «هرگز...
-
گاهی شادی گاهی غم...
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 20:01
اینکه مرتب خودتو به دیگری یادآوری کنی تا فراموش نشی ، عجیب غم انگیزه ! من که اینجوری بودم بایداززبونش حرف میکشیدم که دوستم داره بیادمه چی میخوادچی میخوام... درد دارد کـــسی تــــــــنهایــــتـــــــ بــــگذارد کــــــه بــه جــــــــرم با او بــــــــــودن .. هــــمه تـــــــــــنهایـــــــــتــــ ــــ گـــذاشـــتن !...
-
تلـــخ است...
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 07:00
صبر کردن دردناک است... و فراموش کردن دردناک تر ولی از این دو دردناک تر این است... که ندانی باید صبر کنی یا فراموش... تلـــخ است...(زازا) فـــرداهـــایــی را مــی گــویـــم؛ کــــه قــــــرار است؛ از تـــــو کــه همـــه دنیــــای منــــی؛ یک انســـان معمــولـی بســـازم. . . باز شبی دیگروتنهایی تکرار سوز سرماوهجومی...
-
تقدیم به بهارجون...
دوشنبه 20 خردادماه سال 1392 09:21
گفتی دهانت بوی شیر میدهد… و… رفتی … آهای عشق من … امشب به افتخار تو دهانم بوی مشروب، بوی سیگار، بوی دروغ میدهد … برمیگردی ؟؟ گــــ ـاهی وقتهــ ـا آدمهـــ ـا ، از یکـــ جایی به بعــــــد ، از یکـــ روزی به بعـــــــد ، از یکـــ (( نفــــــــــر )) به بعـــــد ، دیگــــــــر هیچ چیز برایشان معنی ندارد ... نه رنگـــ ها ،...
-
این رسمش نیس...
شنبه 18 خردادماه سال 1392 20:24
این رسمش نیست به خداااااا جعفر رضایی/متولد 1356/لیسانس اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی تهران/ سال 1380 عا...شق دختری بنام مریم شد/چون وضع مادی جعفر خوب نبود پدر مریم با ازدواجشان مخالفت کرد/پنج سال تمام جعفر و مریم برای رسیدن به هم تلاش کردن/سال 85 مریم خود کشی کرد/و جعفر دیوانه شد/ اکنون دو چشم جعفر کوره/به هر کی...
-
ویروس بی مهری...
جمعه 17 خردادماه سال 1392 06:57
دبروزخواب تورادیدم خوابی که حقیقی ترازهرلحطه بودحقیقی ترازوجودزنده وحاظرخودت...خواب دیدم که باکسی که تورامیشناخت وعضوخانواده ات بود صحبت ازتوودلتنگی هاوعلاقه ام بتوکردم وباهاش تانزدیک خونه شما آمدم وبعدرفتم تااینکه حس کردم بایدبه عقب برگردم به امیدی که ببینمت ونگاهی برای آخرین باربه خانه شمابیندازم که تورادیدم که...
-
دنیای فانتزی من...
شنبه 11 خردادماه سال 1392 17:23
ﻋﻠل ﻣﺮﮒ ﻭ ﻣﯿﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﻋﻠﺖ ﻣﺮﮒ ﻭ ﻣﯿﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺫﻭﻕ ﻣﺮﮒ - ﻋﻠﺖ : ﺭﻓﺎﻩ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺮﺍﻧﯿﻬﺎﯼ ﺍﺧﯿﺮ ﺯﺧﻢ ﺑﺴﺘﺮ - ﻋﻠﺖ : ﮐﻨﺪﯼ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﯼ ﭘﺎﺭﮔﯽ ﺭﻭﺩﻩ - ﻋﻠﺖ: ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﺳﯽ ﺳﮑﺘﻪ ﻣﻐﺰﯼ - ﻋﻠﺖ : ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﺍﺭﺯ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ قیمت بانک مرکزی 1226 تومان و ﻗﯿﻤﺖ ﺁﺯﺍﺩ ﺁﻥ ﺗﻮﻣﻮﺭ...
-
حکایت دوست
شنبه 11 خردادماه سال 1392 08:10
نیما یوشیج در جشن یک سالگی فرزندش نوشت: پسرم! یک بهار، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان را دیدی. از این پس همه چیز جهان تکراریست جز مهربانی... حکایت دوست حکایت همان کهنه شرابسیت که هرچه بیشتر بماند مستیش بیشتر میشود. تقدیم به کهنه ترین شراب از طرف مست ترین دوست .? به سلامتى بهروز وثوقی که گفت: رفیق آلوچه نیست بهش نمک...