-
سنجاب جونم دلم خیلی برات تنگ شده...
چهارشنبه 7 فروردینماه سال 1392 12:21
دست خودم نیست اگر می بینی عاشق تو هستم ، دیوانه تو هستم ، و تمام فکر و زندگی من تو شده ای به خدا بدان که این دست خودم نیست! اگر میبینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم سرد است و اگر میبینی همه لحظه های دور از تو بودن اینهمه سخت و پر از غم و غصه است بدان که این دست خودم نیست! دست خودم نیست که همه لحظه ها تو را...
-
نمک خوردی ونمک دون شکستی
چهارشنبه 7 فروردینماه سال 1392 00:27
عزیزم تومنومیشناسی میدونی چقدربهت وابسته هستم. عزیزم تومنومیشناسی میدونی چقدربهت وابسته هستم.نمیدونم داری چیکارمیکنی الان امامن توروبهترازخودت میشناختم خط به خط نقطه به نقطه ولی چه احساسی الان داری رونمیدونم ونمیفهمم!تورامن چشم به راه میمانم گاهی چنان دوستت دارم که میخوام بیام وخبرازت بگیرم یااس بدم اماخودم روخییلی...
-
نفرین برتو...
سهشنبه 6 فروردینماه سال 1392 05:27
دیگه دلت یاهام نیست خیییییییییلی داغونم وشکستم... تا۲سال قبل واسم کادومیگرفتی گل میاوردی ولی یهوکات دادی ونه محبت ظاهریکردی ونه باطنی ومن کلافه بودم وعذاب کشیدم که چی شده دیگه تحویلم نمیگیره من گیج ومنگ بودم که چی شدتوعوض شدی!!!!!نمیدونستم واسه کسی دیگه دلت وکادودادی تولدش وولنتاینش وروزمردش رو...نفرین به همتون... همه...
-
بخاطرتو...
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1392 09:19
بــراے اینــ ـ کـه هنـ ـ ـوز بــ ـه تــ ـ ـو فکـر مےکنـم هنـ ـ ـوز نگـ ـ ـرانـتـ مےشـوم هنـ ـ ـوز دلتنگـت مےشـوم و هنـ ـ ـوز ♥دوسـتـتـ ـ ـ♥ دارم از خــ ـ ودم متـــنـفّـ ـ ـرم !! دست من نسیت فکرم سمتت میره وقتی نیستی دنیا دلگیره از تو میگیرم جون تو کنارم بمون امشب... دنیای من باتو مثل رویاست هرجا باشی زندگی اونجاست از...
-
اگه باکسی ببینمت...
شنبه 3 فروردینماه سال 1392 14:08
من خیلی "بااحــــــــــساسم"! ولی یادت نره "تنفــــــ٫ــــــ٫ـــــر"هم یه حسه. . .! سال جدیدآغازشدکینه وقهرباعث این همه بدبختی وآوارگی وکینه من که نبودم توبودی!باعث این همه تنهایی توبودی! لحظاتی هس وقتی که ازیادتوغافلم وخنده ام میگیره ازچیزی یاموضوعی سریع یادتومیفتم واخم میکنم آخه من پشت خنده هام...
-
کاش حرفاش وباورمیکردم...
شنبه 3 فروردینماه سال 1392 09:46
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم … دختر لبخندی زد و گفت ممنونم. تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد…حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من...
-
دستم رارهاکردی
شنبه 3 فروردینماه سال 1392 09:37
در زندگی هرکسی را که دوست بداری از او ضعیفتری زیرا برای راضی نگه داشتنش حاضری دست به هرکار اشتباهی بزنی… دستانت سردبودندمن بارهاگفتم من حس میکردم اتفاقی درتوافتاده اماجرات فکرکردن بهش رونداشتم!اعتمادوایمانم بتوبی نهایت بود من دست تورادرسخت ترین لحطات زندگیت گرفتم .تودرالتماسهای سقوطم رهایم کردی من بارهاگفتم به چه...
-
بی توهرگز!
جمعه 2 فروردینماه سال 1392 20:57
برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود… عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد هوای بودنت این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم ، نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام...
-
دلت جای دیگریست...
جمعه 2 فروردینماه سال 1392 10:41
زازاجون هرگزشک نکن به عشقم واحساسم خواستم بدونی چندساله من بهت وفدارموندم حالاهم قول میدم وفداربمونم نمیدونم چراهرکارمیکنم کینه ام رونسبت به خیانتت کناربگدارم نمیتونم آروم باشم نمیتونم اماقول دادم وفاداربمونم چون میخوام جای این زخم روکه توگداشتی نتونه کسی مرحم بشه جزتو!میخوام زخمم تازه بمونه تابانفرت ازکارات ورفتارات...
-
خاکستر
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1392 14:01
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو خداحافظ گل...
-
خبرآمداما...
چهارشنبه 30 اسفندماه سال 1391 16:05
سال نواومدوتوقبل ازتحویل سال وبعدش اس دادی امامن ج ندادم چون دلم ازتوپربودوسال جدیدروباکینه قهرادامه دادم شایدخودخواه باشم نمیدونم امامن پارواحساسم گذاشتم ونمیدونم تاکی دوام میارم!توبهترازهرکسی میدونی چقدرسخته واسم امابایدتحمل کنم شایدحرفی که منتظرشم بزنی!حرفایی که خیلی وقته نشنیدم هرچندکه کبوتردلم راپردادی اماهمیشه...
-
خدایامن بی اون میمیرم
چهارشنبه 30 اسفندماه سال 1391 13:22
یه روز خودمو دلم عاشق یکی و دلش شدیم اما اون خودمو دلمو از خودشو دلش روند، گذشت یه روز به دیدنم اومد با یه دسته گل با یه نگاهی مهربونتر نگاهی که سالها ازم دریغیش میکردگفت:عاشقمه، دوستم داره ودلش برام تنگ شده گریه کرد،من فقط نگاهش میکردم چون کاری ازدستم برنمیومد،رفت ومنو تنها گذاشت فقط قبل رفتنش قبرم از اشکش خیس شده...
-
سلام سنجاب
چهارشنبه 30 اسفندماه سال 1391 10:54
الان نزدیک به ۴ساعت تالحطه تحویل سال مونده.هرسال کم رنگ ترشدتبریک عیدات بهم!سال قبل که عیدخوبی نداشتین به منم خوش نگدشت وقتی توووغمگین دیدم. یادش بخیرلحطه های ناب عشقت به من هرچندمیدونم که قبول نمیکنی عاشق بودی اماحداقل واسه یک سال عاشق وبامحبت بودی وتوجه شدیدی بهم داشتی ...ادامه دارد
-
تقدیر
چهارشنبه 30 اسفندماه سال 1391 05:05
دلخورنشو ازمن ، از اینکه دلتنگم من باخودم قهرم.. باتو نمیجنگم از دست خودرفتم ، ازدست تو دورم دلخورنشو ازمن.. وقتی که مجبورم ... این قسمت من بود ، حرفاتو میفهمم فرصت بده کم کم از خاطرت کم شم از من به دل نگیر همدرد بی تقصیر باشه ، گناه تو ....پای منو تقدیر بخدا میسپارمت کجایی که تنهایی و بی کسی با من آشنا کرده حس غمو...
-
فقط بامن نبودی...
چهارشنبه 30 اسفندماه سال 1391 00:37
وقتی باخودم فک میکنم چقدربی تفاوته نسبت به حال وروزم آتیش میگیرم!الان مدتیست که ازهم بیخبریم من که این آخرآهمش اس دادم امادیگه بایدمنتظربمونم که شایدازتوخبری برسه!حتماتوقع داری بهت تبریک بگم واسه ازدواجت ها!؟امانمیگم چون زجرکشیدم ازخیانتت چون اگه لااقل باهام روراست بودی وازاول بهم میگفتی شایدالان نفرینت...
-
سنگدل
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1391 23:56
وقتی باخودم فک میکنم چقدربی تفاوته نسبت به حال وروزم آتیش میگیرم!الان مدتیست که ازهم بیخبریم من که این آخرآهمش اس دادم امادیگه بایدمنتظربمونم که شایدازتوخبری برسه!حتماتوقع داری بهت تبریک بگم واسه ازدواجت ها!؟امانمیگم چون زجرکشیدم ازخیانتت چون اگه لااقل باهام روراست بودی وازاول بهم میگفتی شایدالان نفرینت...
-
هرکاری کردم اصلابه چشمت نیومد
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1391 18:40
عزیزدل تورا باخویشتن یک دل نمیبینم بجزخون دل ازاین عشق بی حاصل نمی بینم هزاران جهدکردم تابه راهت آورم لیکن چه حاصل چه حاصل چون تورادرهم رهی مایل نمی بینم دوست داشتم فقل زبانم بازمیشد وبگویم که چقدر دوستت دارم/دوست داشتم روزی قلب آتش گرفته ام را لمس کنی تا بادستان تو به آرامش برسد/دلم میخواست فقط یک بار فقط یکبار، فقط...
-
دلت کجاگیربود!
دوشنبه 28 اسفندماه سال 1391 23:31
به خاطراتمون که می اندیشم آه وافسوس میخورم که چراآخرش بایداینطوری تموم میشد!حالاکه فکرمیکنم میفهمم چراکم کم ازم دوری کردی ومنه بیخبرازهمه جادرگیربودم باخودم که چی شده؟براستی ای سنگدل علامت سوال های زیادی واسم باقی گذاشتی وجای نقطه چینهاروپرنکردی،حالاکاری به بی توجهی هاوبیتفاوت بودن وبیخیال وشوت بودنت ندارم چون اون...
-
باجای خالیت چه کنم سنجاب کوچولو
دوشنبه 28 اسفندماه سال 1391 23:27
روزهای عمرم وبهترین سالهایش درکنارگذشت وبهت وابسته شدم اماحالادیگه جای خالیت وقتی که هستی وبامن نیستی بیشترازهروقتی احساس میشه جای حرفایی که نشدبهت بزنم وکارهیی که بعدازشکستن چندین باره دلم بایدمیکردم ونکردم کوروکربودم وحقایق رفتارهای سردگونه ات رانمیفهمیدم گویی احمق ترازمن تواین کهکشان نبود آنچه اکنون برمن میگذردیک...
-
آهسته ، قلبم شکسته
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 06:56
آهسته بیا ، باز هم که فراموش کرده ای کجا آمده ای اینجا قلب من است آهسته ، این قلب، شکسته… نگاهی کن ببین درهای قلبم بسته شاید باز هم بی وفایی مثل تو پشت دیوار قلبم نشسته ! آمده ای که بگویی پشیمانی؟ اما هنوز چند روزی بیش نیست که از آن روز گذشته آتش دلم همچنان در حال سوختن است ، بگذار خاکستر شود ، بعد بیا و دوباره دلم را...
-
امشب دلم گرفته
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 06:51
ای آسمون زیبا امشب دلم گرفته های و هوی دنیا امشب دلم گرفته یک سینه غزق مستی دارد هوای باران از این خراب رسوا امشب دلم گرفته امشب خیال دارم تا صبح گریه کنم شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته خون دل شکسته بر دیدگان تشنه باید شود هویدا امشب دلم گرفته ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته گفتی خیال...
-
تازه فهمیدم چراروزتولدم وروز مردواست مهم نبود!
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 06:42
برای روز میلاد تن من، نمی خوام پیرهن شادی بپوشی به رسم عادت دیرینه حتی، برایم جام سرمستی بنوشی برای روز میلادم اگر تو، به فکر هدیه ای ارزنده هستی منو با خود ببر تا اوج خواستن، بگو با من که با من زنده هستی که من بی تو نه آغازم نه پایانم، تویی آغاز روز بودن من نذار پایان این احساس شیرین، بشه بی تو غم فرسودن من نمی خوام...
-
ازت متنفرم...
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 20:43
دل من حالش خوش نیست همش میگیره وداره میمیره روزای سختی دارن برام سپری میشن روزایی که بافکرخودکشی وسرم بدست گذشتندروزایی روکه پیش رودارم بدون هیچ امیدی وپرزماتم میگذرند... یک داغی روگذاشتی رودلم که دیگه خاموش وسردنمیشه،خواستی خوشبخت بشی!!! باشه...امابهرقیمتی؟؟؟؟ اگه حیقیقت رولحظه اول میگفتی اینجورنمیشد!دنیام وخراب کردی...
-
کاش میدونستم اون کیه که دل بهش دادی!
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 20:32
14 سالگی : تا پارسال هر کس بهشون میگفت : چطوری ؟ میگفتن : خوبم مرسی... حالا میگن : مرسی خوبم !!! 15 سالگی : هر کی بهشون بگه سلام ، میگن: علیک سلام ! نقاشیشون بهتر میشه ! ( بتونه کاری و رنگ آمیزی و ... ) 16 سالگی : معنی یک عاشق واقعین ! .... فردا صبح هم میخوان خود کشی کنن ... شوخی هم ندارن 17 سالگی : نشستن و اشک میریزن...
-
بیوفادوستت دارم
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 20:30
میبینی باهام چیکار کردی؟خوشحالی آره؟ کاش میدونستی چقد دوستت دارم کاش احساسم و درک میکردی دلم برات تنـگ شـده به خدا دوستت دارم دارم آتیش میگیرم نمیتونم فراموشت کنم کاش میدونستی عاشقی چه دردیه به همه عاشقا حسودیم میشه هرجا دونفر و میبینم که عاشق همن حسودیم میشه میدونی چقد سخته حرفات بغض بشن بمونن تو گلوت؟؟؟ میدونی چقد...
-
چطوراونی که عاشقم بودبیوفاشد!؟
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 15:56
4بهاراست که منوهووووش توچلوباهم بودیم شایدهروزمداوم.اینقدربهم علاقه داشتیم که هرگزفکرنمیکردیم بهم خیانت کنیم من که بیشترازچشام بهش ایمان داشتم امااون چندین ماه باکسی درارتباط بودونن ساده بیخبر!میمیدم هرروزازاحساسش بهم کم میشه وسردشده بود. نمیفهمیدم چرابی احساس شده وبهم محبت نمیکنه!اون سردترمیشدومن گرمترچون حس میکردم...