-
قدرهم وبدونیم...
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 20:23
فیلم هندی ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺯﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﮔﻔﺘﻦ ﻫﺮ ﺷﺐ ﭘﺴﺮﻩ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ .. ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎﺯﮐﻨﺪ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﻟﺶ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﺻﺒﺢ ﻭﻗﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮﻩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭﮔﻔﺖ: ﭘﺴﺮﻡ ﻣﺮﺩﻩ ... ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺷﻮﮐﻪ ﺷﺪ ﻭ ﭼﺸﻢ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺷﺐ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ .. ﭘﺴﺮﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : ﺗﺼﺎﺩﻑ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﻣﺸﮑﻞ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺭﺳﻮﻧﺪﻡ ﺩﻡ ﺩﺭ...
-
دل دله دیوونه
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 06:16
سخت است سکوت کردن وازتونگفتن ولی دلم خیلی هوات روکرده وبی اختیاروقتی بیادتومیوفتم اشک... عشق وتنفرم بتوبی اندازه هست آرزومیکنم کاش برگردیم به گذشته ومن جبران میکردم اشتباهاتم روکاری نمیکردم که دوستیمون مث دوستی خاله خرسه بشه...دیگه به اندازه بهت محبت میکردم نه بی اندازه میدونی من اهل انتقام نیستم امابخاطرشکستن دل...
-
عشق ...
جمعه 3 خردادماه سال 1392 15:06
این هفته هابارندگی زیادشده وحال وهوای منم بدجورشده دلتنگی هام بیشترازپیش شده هرچندکه بارون ودوست دارم امایادروزهای عاشقانه ای که داشتم میوفتم.دیشب هم بارون شدیدبودوساعت ۹شب بمدت ۲۰دقیقه زیربارون بودم خیس شده بودم وهمه ماشین هاردمیشدن وازداخل نیگاهی به من باتعجب میکردند،حس کردم میشه زیربارون گریه کردواشکام وکسی نبینه...
-
روزت مبارک پدر...
جمعه 3 خردادماه سال 1392 14:57
پدر لطف خدا برآدمیزاد, پدرکانون مهر و عشق و امداد' پدرمشگل گشای خانواده' پدر یک قهرمان فوق العاده پدر آموزگاری بی مواجب ' بدوشش کوله باری از مخارج' پدر سرخ میکند صورت به سیلی'رخ فرزندنگردد زردو نیلی'پدریک داستان نانوشته'پدرهمراه مادر دربهشته' خوشا آنان پدردرخانه دارند درون خانه یک پروانه دارندهدیه به روح پدرهایی که...
-
هچنان باران میبارد...
پنجشنبه 2 خردادماه سال 1392 18:30
همچنان باران میباردوهمچنان من زندانی خاطرات تودراتاق تنهایی ام هستم همه رفتندومن نمیدانم چرامانده ام پای تو...نمیدانم امامیمانم تاابداین دست من نیست تقدیر من نیست این قولیست که من به دل شکسته وصبورم دادم قصه ای برایم گفت ومرامجاب به بودن کردگفت میمانی؟گفتم هستم هرچه باداباد...شاهنامه قصه ماآخرش دیدنیست منی که بعدجدایی...
-
زندگی خیلی کوتاه است...بهار
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 21:44
چ ند یست در نبودنت به ساعت شنی می نگرم ، یک صحرا گذشته است ! . . ت وآب شدی از خجالت و من آب شدم از ندیدنت حالا دو اسکلت کنار هم روی دکل های برق به علامت: خطر مرگ . . در مرکز برج اخلاق بمب کار گذاشته اند وجدان انسانی میتواند خنثایش کند که هفت کفن پوسانده است... نمیدونم کجایی ودرچه حالی اماامیدوارم مث این فرشته آروم وبی...
-
فایده ای نداره...
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 21:29
دیروزعصربارون شدیدی میومدومن زیربارون خیس شده بودم وبه گذشته هافکرمیکردم هواکه تاریک شدتوپارک راهنمایی رفتم کلی اشک ریختم بیادخاطراتم وقرارهامون توی این پارک!توباخودت حتمامیگی آخ چقدرضعیفه گریه میکنه امامن فقط بخاطر داغی که دیدم وعزادارم گریه میکنم جرم من عاشقی ودلدادگی بودتومیدونی احساسی ام وبقول تورومانتیک... اونچه...
-
عشق ابدی...
جمعه 27 اردیبهشتماه سال 1392 20:17
اولین و آخرین احساس قلبم نسبت به تو … دوستت دارم! تو نیز گفتی مرا دوست داری ، اما دوست داشتنت دو روز است ، دیروز گذشت و آخرش امروز است! این من هستم که وفادار خواهم ماند ، این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند! این من هستم که آخرش میسوزم ، این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم...
-
احساسم وبهم برگردون...
جمعه 27 اردیبهشتماه سال 1392 13:25
من چرا دل به تو دادم !تویی که دل می شکنی یا چه کردم که نگه باز به من نمی نکنی دل و جانم به تو مشغول ووجودم مال توبود اماتولت جای دیگربودکه محبت نمیکنی ... عاشقت بودم نامحدودمیخواستمت بی نهایت لگدبه خوشبختیمون زدی چرابیرحمی میکنی... کاش میشدتورودزدبخوانم یاشکارچی احساسم...!!!!! روزگاری به گفته تو من عاشقترین آدم این...
-
دنیای کثیف...
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1392 20:55
هرگزفکرنمیکردم دنیامون به این کثیفی باشه فک نمیکردم عشق ورزیدن به معشوق آخرحماقت شایدسادگی باشه!جواب خوبی بدی ودستم نمک نداشته باشه!رمزورازی نبودمن فقط عاشق شدم وابسته نگاهی معصوم، کی میدونست ازبی مهریش ناگاه خسته شدم!آخرین نوشته اش رادارم وقتی نوشت شکسته شدم بااینکه میگفت میخوادازدواج کنه ازدلش رفته شدم!غم من فقط...
-
به سلامتی تو...
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 22:15
تویی که میگی دیگه مثل من پیدا نمیکنی واقعا فکر میکنی بعد از تو دنبال یکی مثل تو میگردم ؟ ! در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند ، که امروز ، اینقدر دیوانه وار ، تشنه ی “بازی کردن” با آدم هایی ؟ ! با " یکی بود یکی نبود " شُروع می شود ایـن قصه با " یکی ماند ، یکی نماند " تمام !! یکی مـن بودم یا تو ،...
-
اگه تو دیپلم خیانت داری...
دوشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1392 16:02
این شعر و تصنیف زیبای اون رو همه ما حداقل یک بار خوندیم و شنیدیم شعری زیبا از مهرداد اوستا : وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم مرا نصیب غم...
-
تقدیم به فرشته بهاری...
شنبه 14 اردیبهشتماه سال 1392 17:15
فردی را مجسم کنید که از آغاز تولد بدون بازو و دست متولد شده است،بازوانی که اگر وجود داشتند او را قادر می ساخت چیزی یا عزیزی را در آغوش بگیرد و دستانی که اگر وجودداشت می توانست لمس کردن را تجربه نماید و یا بتواند دستی دیگر را بفشارد . آבما گاهے اوقات گریـﮧ مے کننـב نـﮧ بـﮧ פֿـاطراین ڪـﮧ ضعیف هستنـב نـﮧ .... بـﮧ פֿـاطر...
-
به نام او که همه هستیم از اوست...
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 23:52
روزی آمد که دل بستم به تو،از سادگی خویش دل بستم به قلب بی وفای تو روزها میگذشت و بیشتر عاشقت میشدم، یک لحظه صدایت را نمیشنیدم غرق در گریه میشدم روزی تو را نمیدیدم از این رو به آن رو میشدم! گفتی آنچه که میخواهم باش ، از آنچه که میخواستی بهتر شدم گفتی تنها برای من باش ، از همه گذشتم و تنها مال تو شدم روزی آمد که من مال...
-
فارغ از عشق...
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 19:27
اگه فاصله افتاده اگه من با خودم سردم تو کاری با دلم کردی که فکرشم نمیکردم چه آسون دل بریدی از دلی که پای تو گیره که از این بدترم باشی واسه تو نفسش میره نمی ترسم اگه گاهی دعامون بی اثر میشه همیشه لحظه ی آخر خدا نزدیکتر میشه تو رو دست خودش دادم که از حالم خبر داره کنار تو چشماشو یه لحظه برنمیداره تو امید منی اما داری از...
-
زنگ تفریح مغز...
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 20:46
مواظب جان کنار دستیتان باشید... اگر این متن راقبلاً خوا . نده اید،لطفاً باز هم بخوانید . چهارمین نشانه سکته نیز مشخص شد: زبان هیچ گاه این سه حرف را فراموش نکنید: لحد خواندن این متن تنها یک دقیقه از زمان شما را خواهد گرفت... نشانه های سکته: فریدون در جشن کباب پزی سکندری خورد و به زمین افتاد. اما به دوستانش که پیشنهاد...
-
تولدت مبارک...سنجاب توچولو
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1392 15:02
میگن امروزتومتولدمیشی!...........................واقعا!!! خب خودت میدونی روزتولدت یکروزخاص بودواسم همیشه میگفتم ای جان صدای گریه هات وقت تولدچجوری بوده اونقه اونقه میکردی وچقدرمعصوم بودی...الانم معصومی اماکمی نامردوخیانت کار...اگه عاشقت نبودم روزگارم این نمیشد... بهرحال من نیمه خالی لیوان ونمیخوام ببینم خوبی...
-
وقتی که نبود...
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1392 16:42
سالها میگذرد از شب تلخ وداع از همان شب که تو رفتی و به چشمان پر از حسرت من خندیدی تو نمیدانستی تو نمی فهمیدی که چه رنجی دارد با دل سوخته ای سر کردن رفتی و از دل من روشنایی ها رفت لیک بعد از ان شب ... سالها میگذرد از شب تلخ وداع از همان شب که تو رفتی و به چشمان پر از حسرت من خندیدی تو نمیدانستی تو نمی فهمیدی که چه رنجی...
-
بخشش...هرگز
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1392 17:40
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم ویا ازروی خود خواهی فقط خود راپسندیدم اگر ازدست من در خلوت خود گریه میکردی اگر بد بودم وهرگز به روی خود نیاوردی اگر تو مهربان بودی ومن نامهربان بودم برای دیگران سبز وبرای تو خزان بودم اگر زخمی چشیدی گاه گاهی اززبان من اگررنجیده خاطر شدنگاهت ازنگاه من گناهم را ببخش... بجای توباخودم...
-
گاهی اوقات مجبوریم بپذیریم
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1392 17:29
" آدمهایی که ما را ترک میکنند سه دسته اند یک گروه آنهایی که بر میگردند گرچه نه آنها دیگر همان آدمهای سابق هستند و نه ما گروه دوم کسانی هستند که هرگز بر نمیگردند چه آنهایی که نمیخواهند ، چه آنهایی که نمیتوانند گروه آخر آنهایی هستند که باید دعا کنیم آنچنان پلهای پشت سرشان را خراب کنند که اگر هم بخواند ، نتوانند...
-
غریبه آشنادوستت دارم بیا...
شنبه 7 اردیبهشتماه سال 1392 20:10
خواستــم درباره خود چیزی گویم!! دیدم نگفتن بهتــر است!! آنکه با من نمیماند همان بهتر که نشناسد مرا... آنکس که میماند خود خواهــد شناخت باور کن خیلی حرف است وفادار دست هایی باشی که یکبار هم لمسشان نکرده ای ــــلاک کوچـــه ، حـــتــــی آدرس خانـــــه ام را عـــــوض کــرده ام چه فایــــده ، یــــاد تــــــــــــــو در...
-
خط به خط خوندمت ب ه ا ر...
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392 17:31
وقتی هوامث الان بارونسیت بدجوردلم میگیره[:S001:][:S001:] سلامتیه کسی که وقتی توی آغوش میگیریمش همه ی وجودم میلرزه، نه از ترس یا عشق بازی، واسه وحشت از فردای بدون اون تنهایی عار نیست اتمام حجت است با آغوشهای بی در و پیکری که جز به وقت بی کسی به رویت گشوده نمی شوند ... دلم میگیره چون من همیشه عاشق بارون بودم وهستم...
-
خیلی وقته دیگه بارون نزده...
چهارشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1392 21:36
امروزبارون شدیدی میباریدومن رفتم بیرون واسه خودم خرید...نامردهرجامیرفتم ازت خاطره دارم حالم بدترمیشه وقتی بیرونم لعنت به این بارون یاده آهنگی که زیربارون باهات خوندم افتادم... ومن به خاطراتمون بیشتراندیشیدم... باهم شرکت اولی که کارمیکردیم شرکت بسیاربزرگی بوداماتوواسه رابطمون حساس نبودی اماازوقتی که کارت روعوض کردی...
-
بهار و این همه دلگیری ؟؟...
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 21:57
بهارواین همه دلگیری!کسی فصلهاروجابجاکرده است...؟ امدنت را خوب یادم نیست بی صدا امدی بی انکه من بدانم و بی اجازه ماندی بی انکه من بخواهم اما اکنون که با ذره ذره وجودم ماندنت را تمنا می کنم قصد سفر داری؟ ای مهمان ناخوانده قلبم بمان بمان که به ماندنت سخت محتاجم. لاکـــــــ غلطــ گیر بر میــ دارمـــــ و تو را از...
-
هرگزنیا
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 19:34
سخته میدونی شایدبه عشقت نرسی امانتونی حتی یک ساعت ازش دورباشی سخته دل ببندی به کسی که مث آب خوردن دلت ومیشکنه سخته کنارآدمی باشی که به احساست بخنده وقتی که توسرشارازاحساس وعشق باشی حتی بگه باورنمیکنه عشق حقیقت باشه وکسی باشه بااحساس وگرم... سوال اینه چرابدبین چرااحترام نمیذاری بخواسته دل توحتی بخودت هم احترام نگذاشتی...
-
بیابهاری باشیم...
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 18:02
ادما خنده هاشون همیشه از دلخوشی نیست... گاهی شکستن یه دل کمتر از ادم کشی نیست آدما باید یکیو داشته باشن که هر وقت ... پـــکر و داغون عصبی و مریض بودی ازت نــپــرسه : چرا ؟ فقط دستت رو بگیره و بگه : بلند شو بریم بیرون دوست ندارم این شکلی ببینمت ! ! ! شش سال اول زندگی: گریه نکن ، شیطونی نکن ، دست تو دماغت نکن ،مامانت رو...
-
حالم خوبه اماتوباورنکن...
جمعه 30 فروردینماه سال 1392 10:33
هرچی شعرعاشقانست من برای تونوشتم توجهنم میسوختم مینوشتم توبهشتم دردوبلا... بعضی هابخوره توسربعضی ها... من بزرگ شدم ؟دنیا کوچیک شده ؟ تو کجایی؟درآغوش که هستی... خانه ای می خواهم بی در بی دیوار بی پنجره بگدارهمه آوارگی ام راببینند... حال من خوب است اما تو باور نکن هرچندکه واست مهم نیست... گفتی عروسکت بگم مترسکم زیادیته...
-
شکسته ام...
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 23:38
حالم اصلاخوش نیست روبه راه نیستم دل سنگین شده احساس میکنم روسینه ام نشستی وداری خفه ام میکنی ومن هیچ تلاشی واسه نجات خودم نمیکنم... شایدفکرکنی راضی هستم به این وضعیت!امانه میخوام زنده بمونم نفس بکشم میخوام یک بارهم شده مرحم بودی به قلب خستم به دل شکستم به بغض توگلوماندم به اینکه هرچی بیشترمیگذره عشق وتنفرم باهم پیش...
-
ماه حسرت...
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 00:56
چه تلخ محاکمه میشوند پائیز و زمستان که برای جان دادن به درخت جان میدهند وچه ناعادلانه کمی آنطرفتر همه چیز به اسم بهار تمام میشود. اولین ماه حسرت من سپری شد ! ماهی پر از درد و تنهایی . نبایدهای بسیاری هنوز باید اند و خواستن های من دچار اجاقی سرد با ظروفی جرم بسته .. .. ... اولین ماه حسرت من سپری شد ! ماهی پر از درد و...
-
*..*..*زخمی تر از همیشه*..*..*
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 00:14
خاک مرا با لباس عشق در خاک گذارید تا بفهمد تا آخرین لحظه زندگی رنگ عشق او به تن داشتم . چشمان مرا باز گذاریدتا در یابدچشم در راه نگاه زیبای او بود تا لحظه مرگ . دستان مرا باز گذارید تا ببیند تا آخرین نفس تشنه آ غوش گرم او بودم . تنهام گذاشت رفت(روحت شاد... حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرف...