میدونی چقدخوبه آدماتوزندگیشون وقتی دچارسختی میشن ودست تنهان یکی باشه که دستت
وبگیره یکی که بشه بهش اعتمادکنی وتکیه کنی،یکی که ممکنه اصلاکسی نبینش جلودست و
چشمت نباشه امابدونی همیشه هس مث یک فرشته پیدامیشه ونجاتت میده وگرفتاریت یادردت
روتسکین والتیام میده چیزی میدن اماطلب کارنمیشن وبی توقع برات خدمت میکنن.اینافرشته هایی
هستن توزندگی ماکه خدافرستادشون واسه اینکه خطانریم راه وبه هرکسی مجبورنشیم اعتمادکنیم
که دنیادنیای نامردیست که به این بهانه کسی ازماسواستفاده نکنه امابعضی هااین فرشته هارو
نمی بینن وتن به تن هرآدمی دل به دل هربی سروپایی میدهند!من دیدم چندتاازاین فرشته هاروحتی اگه
اون فرشته بخاطرعشق ودوست داشتن هم داره واسه یکی جون میده امابازم اون بعضی هااصلانمیفهمن.
وای که چه خوش شانس یاشایدم خدادوستش داره کسی که خدااین فرشته هاروسرراهمون قرارمیده
یکی ازاون فرشته هاتویی بهار...اماافسوس که این فرشته همیشه تنهان سنگ صبورمیشن
بلاگردون میشن ولی هرگزکسی براشون مرهم نمیشه یاحتی ازدردشون هیچکی درمان نمیشه...
دنیای غریبیست بهارم که خداهم فرشته هاش روهمیشه امتحان میکنه یکی نیس بگه خداجون تاکی......

بـــــعضـــــى وقـــــتـــــا...
بـــــه گذشـــــته که نگاه میکنـــــى و یه رابطه ى خـــــاص رو مرور میکنى،
تنـــــها ســـــوالى که تو ذهـــــنت میـــــاد ایـــــنه کـــــه..
"مگـــــه ممکـــــنه مــن انـــــقدر احـــــمـــــق بـــــوده باشـــــم ؟"

گاهى ارزش واقعى یک لحظه را تا..
زمانى که به یک خاطره تبدیل نشود را نمیفهمى ...
و چقدر دردناک است این جمله:
" یادش بخیر ...

و باز منم و حسرت اینکه دوباره تنهام
و از خدا حالا می خوام من دو بال پرواز
می دونی چند بار گفتم که تو مال من باش ؟
بگذریم دیگه ز دستم در رفته شمار دردام
تو که می دونستی من تکیه گاه محکمتم
بگو با من دیگه چرا آخه نوکرتم ؟
من که هر دقیقم وابسته به دقیقه تو بود
من که حتی لباس تنم به سلیقه تو بود
منی که دست هیچکسی رو با وجودم نمی گرفتم
تو باعث شدی که توی قلبم بمیره نفرت
رسیده وقت رفتن
هر چند من از دلت خیلی وقته رفتم ...
چرا عـکـساتـو میبـوسم؟
مـثـه بـاغی که خشکـیـده
دارم از ریـشـه میپـوسم
مـثـه دیـوونــههـا گـیجــم
همش بـیـهـوده میخـنـدم
دو تـا عـاشـق که میبینم
سـریع چـشـمـامو میبندم
خـودم داغـــم نمیفـهـمـم
زمان راحـت جـلـو میره
میخوام چـیـزی بگـم اما
گـلــومُ بـغــض میگـیـره
یعنی دیــوونـگــی ایـنــه؟
یعنی من دیگـه دیوونه َم؟
چـرا هـر روز سـاعتها
به عکست خیره میمونم؟
میخوام دیـوونه بـاشم تا
بـه ایـن دنـیـا بـفـهـمـونم
مـیـون ایـن هـمـه عـاقـل
فقط من گیج و دیوونـه َم
تـوُ ایـن روزای دلـتنگی
دارم هـر لحظه میبـارم
آخه دیوونگی چاره ست
واسه دردی که من دارم
جــواب ایـن چـراهــا رو
تـویی که خوب میدونی
نمیتــونــم ازت رد شــم
تـویی که خـوب میتونی

تا حالا شده...
دلت براش به حدی تنگ شه
که بی اختیار راه بی افتی و بری،
جاهایی که باهاش قدم می زدی،قدم بزنی...
فقط به این امید که شاید ببینیش...@
چـه کـــــــرده ای بــا مــن ..!!؟
کـه ایـن روزهــــــا ،
تــــو را
فـقــط بـه انـدازه ی یـک اشتبــاه مـی شنـاسـم ..!!!@
تو روزگاری که عمر دوستی ها چند دقیقه است.....!
تو روزگاری که عمر یک عشق بعد از یک هم آغوشی به سر می رسه.!
تو روزگاری که جواب دوستت دارمها مرسیه......!!
تو این روزگار باید تنها موند بی منت ....
بدون اینکه برای کسی بار اضافه باشی....!!!
دلخوشم به حضور خدا که عشق بی انتهاست.......
یکدیگر را گم کرده ایم
تا یکی دیگر را پیدا کنیم
به همین سادگی...
همه میگویند چشمانش سیاه است
اما من میگویم
چشمانش عسلیست
نه برای رنگش
برای اینکه شیرین ترین لحظاتم
در چشمان او خاطره شده اند ... .
من چیز زیادی از دست ندادم با رفتنت !
کمی دلم شکست ، شب ها گریه کردم . یادگارش سردرد هرشبم شد!
یکم از آرام زندگی کردن فاصله گرفتم!
چیز زیادی نشده باور کن !
تو بیشتر از من باختی !
تو عاشق ترین قلب دنیا را باختی !
ازجنس
نگاهم فهمیدی بهانه بودنمی؟نمیخام عشقمون یه لحظه امروزی باشه قول بده
مثل فیلمای قدیم غروبا چادرگلیتو سرکنی بااون نگاه عاشقت اون مرمر
زیرچادرت ازپیشم گذر کنی باعطرگلای چادرت منوسرمست کنی این عاشق مدهوشتو
بازبانگاه وعشوه ای عاشقتراز قبل کنی.......(قبل ازمصرف)
با موجودات عجیبی زندگی میکنیم
موجوداتی که تنها با “بی محلی” آدم می شوند ...

این روزها دلم برای این روزهامیگیرد...

تلاش بیهوده نکن!
چنان مرده ای در من
که مسیح هم اگر عبور کند از تو
بیدار نخواهی شد ...
لحظات بزرگ آن لحظاتی نیست که دیگران برایت هورا بکشند!!!
آن لحظاتی بزرگ است که تو تنها مانده ای و هیچ کس به تو اعتقادی ندارد...
و تو تصمیم گرفته ای پیشرفت کنی..........

هستند کسانی که از شدت دلتنگی به کما رفته اند
حرف نمیزنند
راه می روند
نفس میکشند
ولی چیزی حس نمیکنند !
فقط فکر میکنند و فکر میکنند و فکر میکنند …!@
گناهانم رابیشتراز کارهایی که کردم دوست دارم.. زیراآنهاواقعی ترین انتخاب های من هستند.
من مرد هستم
او زن!
من مردانگی کردم دستش را گرفتم
او زنانگی کرد دستم را تا ابد برای خودش نگه داشت
من کنارش خوابیدم
او در خوابم رویا شد
من سرم روی سینه اش گذاشتم
او به قلبش گفت به یاد من بزند
من هر روز دلم برای او تنگ میشود
او هر ثانیه با دلتنگی من زندگی میکند.@
درد یعنی...
مرور مسیج های که یه روزی باورشان داشتی...
و امروز به دروغ بودنشان...
ایمان اوردی...!!

ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻇﺎﻫﺮﻡ ﮔﻤﺮﺍﻫﺖ ﻧﮑﻨﺪ؛
ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻢ!
ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ!
ﻟﺞ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ!
ﺑﺪ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ!
ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ...
ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ!
ﺗﻮ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﻣﻦ ﺗﻠﺦ ﺷﻮﺩ!!!
به خدا بعضی " آه " ها را
هر چقدر هم که از ته دل بکشی
باز هم سینه ات خالی نمی شود..دلگیرم از دنیآ و روزگآرش

از بی کسی هآ و سکوت هآ!
این منم که اینگونه خسته ام
منی که همیشه خوب بودم و خندآن
منی که خنده هایم مثالی بود به مثال ضرب المثل
نمی توآنی بفهمی و البته عجیب هم نیست برایم
چون “تـو”، “من” نیستی!
پس لطفا قضآوتم نکن ...@
ﺑﺎﺧﺘﻢ ولی " ﻣﺴﻴﺮ " ﺭﺍ ﻳﺎﻓﺘﻢ !
ﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﺮﺍﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ، ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ " ﺭﺍﻫﺖ " " ﺭﺍﺣﺖ " ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ...
ﻫﺮ " ﭼﺎﻟﻪ ﺍﯼ " " ﭼﺎﺭﻩ ﺍﯼ " ﺑﻪ ﻣﻦ ﺁﻣﻮﺧﺖ ...
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﻜﺮ ﻛﻦ، ﻓﺮﺻﺖﻫﺎ " ﺩﻭﺑﺎﺭ " ﻧﻤﻴﺸﻮﻧﺪ ...
ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﯼ ﺍﺯ " ﭘﺲ ﺭﻓﺖ " ﭘﺲ، ﺑﺎﻳﺪ " ﺭﻓﺖ "...
ﭘﺲ...
" ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ " ﺭﺍ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﺑﻪ "ﺗﻦ ﻫﺎﯾﯽ " ﮐﻪ ﺭﻭﺣﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴت........!!!
چــه قانــون ناعــادلانــه ای !
بــرای شــروع یــک رابطــه ,
هــر دو طــرف بایــد بخواهنــد …
امــا …
بــرای تمــام شدنــش ,
همیــن کــه یــک نفــر بخواهــد کافیســت
منه ساده..
برای کناره تو بودن
به همه چیز تن دادم..
حتی به تن دادن......!!!
تصمیم سختی ست ،
اینکه من تو را بخواهم و تو نخواهی ،
و من هم بخواهم که تو را نخواهم ...
.
این تصمیم سختی ست ...
خوبی و مهربونی از خودته، دوست خوبم
و مطمئنم یه روزی کسی که قدرت رو بدونه و لیاقت عشق تو رو داشته باشه پیدا میکنی و متوجه میشی چرا خدا اینطوری امتحانت کرده
خیلی مراقب خودت و قلب مهربونت باش
سلام
وب قشنگی داشتی
یه سفره ی ساده نه آب پرتقال و نه نوشیدنی های بالا شهری که چایی خودمون ؛ رنگارنگی سفره مهم نیست ، مهم چندنفری هستن که دورش نشستن ، پر از عشق ، پر از محبت …
چایی تلخ رو که با عشق دم کنی ، شیرین ترین نوشیدنی دنیا میشه حتی بدون قند !
سلام مرسی دوست خوبم




متن زیبایی گذاشتی ممنون...
من بی قرارم !
شاخ و دُم اگر ندارد
بغض که دارد!
نه قهوه..نه چای...
نه شعرهایِ سهراب
هیچ کدام آرامم نمی کند!...
چیزی شبیه به بچه ای ه.ش.ت ماهه
در دلم
که نه وقتِ آمدنش رسیده
نه خیالِ آمدن دارد
تنها می پیچد در دل
و ناله سر می دهد مادر از درد..
چاره ای بی اندیش ...
پیش از آنکه روحم
سقط شود...
.
عادل دانتیسم