ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
*♥♥♥خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند . . . ♥♥♥*
*♥♥♥وقتی دلتنگی هایش را مینویسد وقت میگذارد برایم . . .♥♥♥*
*♥♥♥وقت میگذارم برایش . . . نگرانش میشوم . . .دلتنگش میشوم . . .♥♥♥*
*♥♥♥وقتی در صحبت هایم ، به عنوان دوست یاد میشود . . .♥♥♥*
*♥♥♥مطمئن میشوم که حقیقی ست ، هر چند کنار هم نباشیم . . .♥♥♥
*♥♥♥من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هر کجا که باشد . . .♥♥♥*
یه روز بهم گفت:می خوام باهات دوست بشم ، آخه می دونی من خیلی تنهام....بهش لبخند زدم و گفتم آره می دونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام.....یه روز دیگه بهم گفت:می خوام تا ابد باهات بمونم،آخه می دونی من خیلی تنهام.....بهش لبخند زدم گفتم :آره می دونم منم خیلی تنهام..........یه روز دیگه بهم گفت می خوام برم یه جای دور ،جایی که هیچ مزاحمی نباشه وقتی همه چی حل شد تو هم بیا اونجا ،آخه می دونی من اونجا خیلی تنها می شم.........بهش لبخند زدم و گفتم:آره می دونم منم خیلی تنهام.........یه روز تو نامه برام نوشت:من اینجا یه دوست پیدا کردم،آخه می دونی من اینجا خیلی تنهام......منم به لبخند زیرش کشیدم و نوشتم :آره می دونم منم خیلی تنهام .............یه روز دیگه تو نامه برام نوشت:من قراره با این دوستم تا ابد زندگی کنم، آخه می دونی من اینجا خیلی تنهام....منم یه لبخند زیرش کشیدم و نوشتم :آره می دونم منم خیلی تنهام.........حالا دیگه اون تنها نیست و از بابت خوشحالم و چیزی که بیشتر از همه خوشحالم می کنه اینه که هنوز نمی دونه که من خییییییییییییلی تنهام!
منم اون عاشق دلشکسته ...منم اون خسته ی خسته..
منم اینجا تک و تنها..واسه من تویی همه ی زنده بودنم..کاش بشه هر جه زود تر من بیام بیش خودت
کاش می شد یه نردبون ساخت واسه اسمونا ...تا که بریم بالای بالا...
توی اسمونا خونه بسازیم .،واسه ی هم تا اخرش هم بمونیم...باشیم عاشق..
باشیم صاف و ساده...
دلم میخواد ایینه باشم واسه زمین تا که بهش بکم کی یه...بکم جی یه...
نشون بدم بهش اون دلشکسته ها رو که شدن حالا غبارای ای دنیای کثیف..
میخوام بکم بهش دل جند تا عابرو ساکت شکوند...
ولی اینجام ...من با خیالم زنده ام...توی رویا میبینم من و تو رو...شاید ما رو...
وقتی حتی تو خیالم دستاتو میکیرم...اشک عشق رو کونه هام جاری میشه...ولی خدا کنه این قصه
دیکه تکراری نباشه...
با جدایی هیج راهی واسه هیج عاشقی باز نباشه...
ناممو نوشتم توی قلبم...کاش خدایم نسیمی وزد و ببردش بیش ......اسمانی ام!...باز هم تولدی دوباره و بازهم سالی دیگه از
زندگیم داره شروع میشه...
کاش این این شروع دوباره ی زندگی با همه
سال های دیگر زندگی ام فرق کنه.
شروع این با شروع بندگی خداست شاید این
راهی برای آدم شدنه و شایدم ...
خدا یا دیگر خسته ام از این همه گناه کاش می شد
این بار بدون گناه تولدی دیگه پیدا کنم و این بار متفاوت با دیگر سال ها...
همیشه این منم که گناه هامو توجه می کنم و این
تویی که چشمهاتو می بندی:
تقدیم به عزیزترینم
کسیکه بهانه ای شد برای گفتن
برای گفتن هرشعر وهرحرف وهرآهنگی
به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست
به سلامتی اونایی که تو سختی ها به جای اینکه تَرکمون کنن درکمون می کنن
به سلامتی اونایی که درد دل همه رو گوش میدن اما معلوم نیس کجا درد دل میکنن
به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه
به سلامتی مادر وقتی غذا سر سفره کم بیاد کسی که غذا دوس نداره خودشه
به سلامتی همه اونایی که خطشون اعتباریه ( ایرانسل ) ولی معرفتشون دائمیه
به سلامتی مادر که بخاطر ما هیکلش به هم خورد
به سلامتی حلقه های زنجیر که زیر برف می مونن زنگ میزنن ولی هم رو ول نمیکنن
به سلامتی با ارزش ترین پول دنیا تومن ،چون هم تو هستی توش، هم من
به سلامتی اونایی که صد لایه ایزوگامشون هم بکنن بازم معرفت ازشون چیکه میکنه
به سلامتی نوشابه که خانواده داره و خیلی ها همینش هم ندارن
به سلامتی سرنوشت که نمیشه اونو از سر نوشت
به سلامتی همه ی اونایی که مارو همین جوری که هستیم دوست دارن
کسی چه میداند...
بهار...
تواین سالها...
چندبار فرو ریخت...
چندبار دلتنگ شد...
از دیدن کسی که...
فقط پیراهنش شبیه ... بود. ..
نبودنتـــــ برامـ عادتـــــــ میشـﮧ ، درستـــــــ مثل بودنتــــــ !
احساست ومیفهمم
خیلی خیلی ببخشید ولی من دوست دارم فکر کنم منظورت از اون فرشته مجازی منم! بعدش هم از خوشی ذوق مرگ شم
مرسییییی
این شعر عالیییییییه! معرکه ست ... عاشق این متنم
کسی چه میداند...
بهار...
تواین سالها...
چندبار فرو ریخت...
چندبار دلتنگ شد...
از دیدن کسی که...
فقط پیراهنش شبیه ... بود
توببخش اگه حرفی نوشتم که باعث بشه ناراحت بشی امامن واقعانوشتم فرشته چون تنهالحظات ناراحتیم ودلتنگیم وناامیدیم خداتورورسوندکه باحرفهات وتجربه های تلخت ویادآوری دردهات منوآرومم کنی غافل ازاینه زخمهات دوباره تازه میشن اما...هرچی که هست خوشحالم برگشتی
خواستم شعری وحرفی درخورتوبنویسم وبذارم تابدونی منم ازدل مهربونت باخبرم
من اسمت گذاشتم فرشته مجازی اگه اسمی بهتربه ذهنم رسیدمیگم...
صبوری تومث خودمه ومنم ازت میخوام مث همیشه خوب ومهربون باشی زمین خالیست ازفرشته هایی چون تو...
دوباره مرسی و از اینکه کسی من و احساسم رو میفهمه هم خوشحالم هم ناراحت!
خوشحالم بالاخره یکی هست که درد من رو میفهمه ، کارهام رو درک میکنه
ناراحتم خیلی، چون نمیخوام سختی ها و دردهایی که کشیدم رو هیچ کس دیگه ای تجربه کنه! بخصوص آدم با احساس و مهربونی مثل تو ...
کاش میتونستم کمکی بهت بکنم
وقتی میگم احساست ومیفهمم بخداحقیقت وگفتم امانمیدونم چرانمیتونم
تشریح کنم احساساتت رووحرفی بزنم که بدردتوبخوره ماشا...توخودت زیباسخن میگی امامنم مخم به گل نشته مرسسی بخاطراینکه برگشتی
تقدیم بتو...
مردها در چهارچوب عشق، به وسعت غیرقابل انکاری نامردند.
برای اثبات کمال نامردی آنان تنها همین بس که در مقابل قلب ساده و
فریب خورده ی یک زن، احساس می کنند مردند. تا وقتی قلب زن عاشق
نشده، پست تر از یک سگ ولگرد ، عاجزتر از یک فقیر و گداتر از گدایان
سامره ، پوزه بر خاک و دست تمنا به پیشش گدایی می کنند
اما وقتی خیالشان از بابت قلب زن راحت شد، به یکباره یادشان می افتد
خدا مردشان آفریده و آنگاه کمال مردانگی را در نهایت نامردی
جست و جو می کنند.
امیدارم دلت هرگزنشکنه...
مرررسییی از اینهمه لطفی که بهم داری
میدونی اولاش که گذاشت رفت، همش فکر میکردم مگه من چمه؟ چی کم دارم؟ چه کار اشتباهی کردم؟ چرا؟ و...
بعدش که حالم بهتر شده بود فهمیدم من چیزیم نبود! این اون بود که مشکل داشت
الان برای تو هم دارم می بینم که اون بوده که لیاقت تو و اینهمه مهربونی ت رو نداشته. اینو بدون که توی هر چیزی یه حکمتی ست و حتما خدا برات کسی که قدرت رو بدونه در نظر گرفته
دوستی
دوستی جریانی است که در خاطر ما ... به سرا سیمگی قاصدک می ماند
دوستی دفترشعری است. ...... که در متن شقایق جاری است
دوستی ساز تمنای دلی است .. که سکوتش جریا نی است ز آرامش ماه
دوستی واژه گر می است که عشق ... خون ایمان به رگش می ریزد
ساز خوش نغمه احساس گلی است.. که به سجاده باد قاصدک می بندد
دوستی چشمه پر مهر دلی است.. که به دریای صداقت جاری است
سرخی گونه زیبای گلی است..... که به حوض شبنم دست و رو می شوید
دوستی شاخه گلی است که به دست من و توست......
باید اکنون او را به در خانه یاران ببریم.........
تا مبادا فردا.......
سیلی سرد خیانت......بخورد بر رخ این نوگل ما
باید اکنون به موازات زمان رفت جلو....
به در خانه دوست... وگلی داد به او...
وبه او گفت به گرمی و به ناز..
دوست من سلام