دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

السلام ای بعدماآیندگان رفتنی برشماخوش باشداین غمخانه ناماندی

نمیدونم چطورمیشه یک انسان...!!!آره فکرکنم یک انسان!!!!!!اییییییییییییییینقدربیتفاوت نسبت به احساس کسی که باتمام وجودش دوستش داره باشه؟وقتی اس میدادم اونم اس های عاشقانه یاحتی غمگین وازروی گلایه هرگزج نمیدادی...بهترین تفریح تودادن جک بودوخییییییلی خودت کیف میکردی دنیاروبهت میدادن اگه جک واست میگفتن!فقط حال خودت واست مهم بودگاهی چنان قرق دیگران بودی که منوفراموش میکردی ومن احمق چنان درفکرتوکه خدارا...خدارافراموش میکردم(ببخش خداغلط کردم و...)

حالاکه خوشی وزمن بیخبرخوش باش بروومراازیادببر.بارهادلم شکست وهربارصبرکردم به امیدی که خوب بشی خواستم باسرنوشت بجنگم کم نیاوردم بااینکه داغون بودم امادل که یک بارشکست دیگه مث اول نمیشه هرگز...ببین قلب من چندبار...

دل که رنجیدازکسی خرسندکردنش مشکل است

شیشه بشکسته راپیونددادن مشکل است

بارحمالان رابردوش کشیدن ننگ نیست

زیربارمنت نامردرفتن مشکل است...


جملات زیرحرفهای بودمیان هزاران حرف بی جوابت تقدیم به...

همیشه به یادت هستم،اماشاهدی ندارم،بجزکلاغ بام خانه مان،که او هم حقیقت رابه تکه پنیرى میفروشد!!!



آدم ها باید توی زندگیشان پای خیلی چیزها بایستند.

پای حرف هایی که می زنند، قول هایی که می دهند،

اشتباهاتی که می کنند،

احساساتی که بروز می دهند،

نگاه هایی که از عمق جان می کنند،

... نوازش هایی که با سرانگشتانشان می کنند،

دوستت دارم هایی که می گویند،

زندگی هایی که می بخشند،

عشق هایی که نثار می کنند.

آدم ها باید توی زندگیشان پای انتخاب هایشان بایستند.

زندگی مواجهه ی ابدی آدم هاست با انتخاب هایشان.... ♥♥(خودت میدونی من پای همه چی بودم اماتو...بچه بودی...خاین)


تنها بنایی که هرچی بیشتر بلرزه محکمتر میشه

"دله"


من گفتم خاکی ام...!

ولی نباید آسفالتم کنی که...!!!

نمیدونم چم شده...

کاملا سالمم...دستام کار میکنه...پاهام راه میره...غذا میخورم...چشام هم میبینه

اما نمیخندم...گریه هم نمیکنم

خوشحال نمیشم...ناراحتم نمیشم

اگه بمیرم هم توقع کمک ندارم...

اگه بمیری هم کمکت نمیکنم...

روزا میخوابم...شبا هم با چشای باز...خوابم

فک کنم یه عروسک شدم که یه قطعه اش سوخته...

دماغش...تهش...قلبش...احساسش...غذاش...گلوش...سیگارش و لبخندش...

هیچ فرقی نداره دیگه چی میشه...

بذار حداقل یه عده با این عروسک بازی کنن و شاد شن...هر چند کوتاه

من که تهش جام تو سطل آشغاله.............


عجیب است دریا ، همین که غرقش میشوی پس میزند تو را ، مثل تو !


هنوزهم ازبازی کلاغ پر می ترسم!

می ترسم بگویم تو

وآرام بگویی: پر


دوستت دارم به اندازه ی پلک هایی که در زمان خیال پردازی هایم زدم و چه بسیار خیالاتی که در ذهن پروراندم…


مـ ـن رفـتـنـی نـبـودم . . .

تـ ـو بـنـد کـفـش هـایـم را مُـحـکـم کـردی !


مـــــــــــــرد است دیگر...

گاهی تنــــــد میشود گاهی عاشقانه میگوید!!

غرورش آسمان و دلش دریاست...

تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد!!

تو چه میدانی که شایــــــد چشمانت دنیای او شده..

تو چه میدانی از هق هق شبانه او

که فقط خودش خبــــــــــردارد و بالشش!!!!

مـــــــــــــرد را فقط مـــــــــــــرد میفهمد و مـــــــــــــرد :


درگلستان خیالم جستجویت میکنم!

نرگس عشق منی هرلحظه بویت می کنم

من تمام غصه هارا در دلم جاداده ام

ناز دنیا را فدای تار مویت می کنم.


گفتم نرو پر پر میشم ...گفتی میخوام رها باشم

گفتم آخه عاشق شدم ... گفتی میخوام تنها باشم

گفتم دلم گفتی بسوز ... گفتم یه عمری باز هنوز

گفتم پس عمرم چی میشه ... گفتی حدر شد شب و روز

گفتم آخه داغون میشم ... گفتی به من خوش میگزره

گفتم بیا چشمام به تو ... گفتی آخه کی میخره

گفتم منو جسم میدیدی ... گفتی آره بی قیمتی

گفتم یه روز کسی بودم ... با من نکن بی حرمتی

گفتم صدام میمیره باز ... گفتی به درد بسوز بساز

گفتم حالا که پیر شدم ... گفتی که از تو سیر شدم

گفتم تمنّا میکنم ... گفتی میخوام خوردت کنم

گفتم بیا بشکن تنو ... گفتی فرمواش کن منو


وقتی عشقت رو از دست دادی دیگه سعی نکن به دستش

بیاری چون اون درست مثل چینی شکسته می مونه که حتی

اگه بندش هم بزنی دیگه به زیبایی گذشته نیست . . .


وقتی خواستم زندگی کنم،

راهم را بستند.

وقتی خواستم ستایش کنم،

گفتند

خرافات است.

وقتی خواستم عاشق شوم گفتند

دروغ است.

وقتی خواستم

گریستن، گفتند دروغ است.

وقتی خواستم خندیدن،

گفتند دیوانه است.

دنیا را نگه دارید،

میخواهم پیاده شوم

(دکتر علی شریعتی)


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند. و تو از او رسم محبت بیاموزی


چقدر دلم تنگ است برای با تو بودن برای از تو نوشتن

ولی واژه ها همه تکرای اند من در نوشتن لنگ می زنم

انگار

هیچ جمله ای به ذهنم نمی رسد

نمی دانم چرا

شاید بی حضور چشمانت چقدر سخته از نبودنت نوشتن

نمی دانی که چقدر برای دیدنت دلتنگم

نمی دانی چه سخت است بی تو گذشتن

از روزهای قشنگ خاطراتمان

دلتنگی های من دلداری های تو

اینکه تو همیشه سنگ صبورم بودی


چنین گفت زرتشت:…عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار. از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز، با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش


یه روزی گله کردم من از عالم مستی

تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی

من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید

تو قهر کردی قهرت مصیبت شدو بارید

پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم

آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم


حضرت علی (ع) میفرماید: بیچاره ترین آدم کسی هست که دوستی ندارد

و بیچاره تر از آن کسی هست که دوستی را که دارد به رایگان از دست بدهد.


عاشقی که برای رسیدن به تو لحظه شماری می کند .

به عشق این لحظه های انتظار * دوستت دارم * .

به اندازه ی تمام لحظات زندگیم تا آخر عمر عاشقتم ...

به عشق اینکه تو را تا آخرین نفس دارم * دوستت دارم * .

به عشق تو به آسمان پر ستاره خیره می شوم .

به اندازه ی تمام ستاره های آسمان * دوستت دارم * .

به عشق دیدنت بی قرارم . حالا که تو را دارم هیچ غمی جز غم دلتنگی ات در دل ندارم .

به اندازه ی تمام لحظات بی قراری و دلتنگی * دوستت دارم * . . .

من که عاشق چشم هایت هستم . عاشق گرفتن دست های مهربانت

به عشق آن چشم های زیبایت * دوستت دارم * .

لحظه های عاشقی با تو چقدر شیرین است .

آن گاه که با تو هستم یک لحظه تنها ماندن نفس گیر است ...

به شیرینی لحظه های عاشقی * دوستت دارم * .


من که تنها تو را دارم . از تمام دار دنیا فقط تو را می خواهم . تو تنها آرزویم هستی ...

به اندازه ی تمام آرزو هایم که تنها تویی .

به اندازه ی دنیا که می خواهم دنیا نباشد و تنها تو برای من باشی

به اندازه ی همان تنهایی که یا تنها با تو هستم و یا تنها به یاد تو هستم . ای عشق من ...

ای بهترینم ... به عشق تمام این عشق ها * دوستت دارم * .

پرسیدم : جواب سوالم راندادی عاشقم دیگرنمیشی گفت...وبازهم دوستت دارم



من و تــــــــو

برای رسیدن به هم

هیچ چیز کم نداریم به غیر از یک معجزه ...!!!


چه قشنگه ترسم از وقتی که...من نباشمُ به دیگری تکیه کنه...

چه قشنگه ترسم از وقتی که...تو سرمای این خیابونا،کنار این گرگای تشنه،داره دنبالم میگرده...

نه خدا.!

اینو نمیخوام...نمیخوام تنها بمونه...نمیخوام به دیگری تکیه کنه....نمیخوام غصه هاش غیر از خودم با کس دیگه ای بگه...

من براش هیچی نبودم ولی لااقل تمومه غصه هاش مال خودم بود...


یک دختروپسرباهم آشنامیشن...بعدمدتی...

خلاصه باهم دوس میشن و این دوستی می کشه تا یک سال ، دوسال ، سه سال ، چهار و پنج... همینطوری باهم بزرگ میشن...

خلاصه بعد از این همه سال که با هم دوست بودن ، پسره به دختره میگه : چقدردوستم داری؟

دختره با مکث زیاد میگه : فکرنکنم اندازه ای داشته باشه!

پسره میگه : مگه میشه آدم هیچ عشقشو دوس نداشته باشه؟

دختره میگه : نه...نه اینکه دوستت ندارم ، اندازه نداره...

دختره از پسره می پرسه : توچی؟تو چقدر منو دوس داری؟

پسره هم مکث زیاد میکنه ، میگه... میگه : خیلی دوستت دارم...بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی...

روزها میگذره...شب ها می گذره...پسره یه فکری به نظرش میرسه...میگه : میخوام این فکر رو عملی کنم...



دلمم خوش بود به اینکه لااقل،حتی اگه دوسم نداره،غصه های قلب مهربونشُ بهم میگه...شاید آرومتر بشه...

واسه این بود که تموم این مدت،دلواپسش بودم...میترسیدم دلش سنگ صبوری بهتر از من پیدا کنه و دیگه سراغمُ نگیره...

من میرم، اما نذاری بدونه کجا رفتم!چرا رفتم!چطور رفتم!شاید دلش به حال من بسوزه!اما دستش که بهم نمیرسه...

نمیدونم شایدم بشه نرم!شایدم بازم بمونم با تموم خوبی و بدیش بسازم.

چه قشنگه اگه بازم بمونم...با دلم بازی کنه...پا روش بذاره...دوباره قهر کنه...

چه قشنگه بمونم.!باز دوباره مثه قدیم بگم چقد دوسش دارم...بگم هنوز عزیزمه...هنوز مهمه اون برام...

چه قشنگه اگه بازم بمونم...تا بخوام یه لحظه آروم بگیرم سر برسه...دوباره تمومه آرامشمُ خط بزنه...بازم بره...

چه قشنگه اگه بازم بمونم...باز با هم تو کوچه خاطره مون،کنار هم حرف بزنیم عاشق بشیم ...بگیمُ بخندیمُ حس بکنم دنیا بازم مال منه...

نمیخوام بگم که قدر یه دنیا دوستت دارم...

چون دنیا یه روز تموم میشه...

نمیخوام بگم که مثل گلی...

چون گل هم یه روز پژمرده میشه...

نمیخوام بگم که سیاهی چشمات مثل شبهای پر ستاره اس...

چون شب هم بالاخره تموم میشه...

نمیخوام بگم که مثل اب پاک و زلالی...

چون اب که همیشه پاک نمیمونه...

نمیخوام بگم که دوستت دارم...

چون منکه اصلا دوستت ندارم...

بلکه من عاشقتم...

چقدر سخته هر لحظه با تو بودن اما از تو دور بودن



شجاعت مـے خواهد

وفادار احساسـے باشـے

کــ ِ میدانـے

شکست مـے دهد

روزے نفس ـهاے دلت را...



بوسمت نفس نفس ، سینه به سینه ، دم به دم

از دل صبح تا قلب شب ، می بوسمت قدم قدم

تو سینه ، تا دل می زنه ، با هر تپش می بوسمت

این اول راه منه ، تا آخرش می بوسمت

می بوسمت تو بارون ها ، دریا به دریا ، پل به پل

می بوسمت هوا هوا ، دره به دره ، گل به گل

تو باد و بارون و تگرگ ، می گیرم و می بوسمت

اونم اگه تموم بشه ، می میرم و می بوسمت، می بوسمت عزیزم ، می بوسمت عزیزم


عشق من....

شبیه باران نیست که گاهى بیاید و گاهى نه،

عشق من....

... شبیه هواست،

ساکت،

اما همیشه در اطراف تو...

برای متعهد بودن مهم نیست یه حلقه فلزی توی دستت باشه

مهم اینه یه حلقه از عشق دور قلبت باشه...


سرم درد میکند برای دردسر !!

و تو میدانی آنقدر دوستت دارم که

حــــتی اگر سرم به سنگ بخورد...

یا سنگ به سرم ..

از این دوســــــــــتت دارم ..

دست بر نخواهم داشت ♥


به ســــــــــلامتی اونایی که..

یه موی گندیده عشقشون رو

به کــل دنیـــــــــــــــا نمیدن !!!


عاشـــــــــــق شدن چیز ســـــــــاده ایست ….

آنقــــــــــدر که همه ی انسانهــــــــــا

تـــــــــوان تجربه کردن اون رو دارنــــــــــد !

مهم عاشــــــــق ماندن است ؛

بی انتــــــــــها بی زوال

تا ابــــــد ؛ بی منـــــت … !!!


یه روزایی یه شبایی به یه ادمای خاصی خیلی احتیاج داری گوشیتو بر میداری شمارشو بگیری اما میدونی بی فایدس اینقدر دلگیر و دلتنگی که یهو بخودت میای میبینی خیره شدی به یه صفحه ی خالی بیجواب اشکات سرازیر میشن بعد با خودت فقط یه جمله میگی

اونکه اونهمه دوسم داشت!!!!

آخرش چرا اینطوری شد . . .


سلامتی دختری که عاشق پاهای پیاده عشقش بود چون ماشین نداشت

سلامتی دختری که با عشقش رفت رستوران دونگه غذا شو داد تا جیب عشقش خالی نشه

سلامتی دختری که اگه هر جا بدونه عشقش رفت جای خالیشو کنارش حس کرد

سلامتی دختری که دنباله ماشین ، ملک پدری و قیافه عشقش نبود

سلامتی دختری که در هر شرایطی عشقشو تنها نذاشت...

... و مهمتر از همه

سلامتی پسری که این دختر رو پیدا کرده



یادت باشه وقتی واسه کسی همه کس شدی ..

اون کس بعد از تو خیلی بی کسه

یا برای کسی همه کس نشو یا اگه شدی به فکر بی کسی هاش هم باش... ! ♥♥


آدم وقتی یه حس تکرار نشدنی رو با یکی تجربه میکنه دیگه اون حس رو با کس دیگه ای نمیتونه تجربه کنه...

بعضی حس ها خاص و ناب هستند مثل بعضی آدمها


رسیدن هم مثل نرسیدن سخت است..

رسیدن آداب دارد.. وقتی رسیدی باید بمانی.. باید مدام یادت باشد که چه قدر زجر کشیدی تا رسیدی.. که آرزویت بوده برسی... وقتی رسیدی باید حواست باشد تمام نشوی!!!


اونی که واقعا دوستت داشته باشه

شاید اذیتت هم بکنه..

ولی هیچ وقت عذابت نمیده..

شاید چند روزی هم حالتو نپرسه ..

ولی همه حواسش پیشه توئه..

... شاید باهات قهر هم بکنه ..

ولی هیچ وقت راحت ازت دل نمی کنه !!!


دختری به کوروش کبیر گفت: من عاشقت هستم . کوروش گفت: لیاقت شما برادرم است که ازمن زیباتر است و پشت سر شما ایستاده ، دخترک برگشت و دید کسی نیست . کوروش گفت : اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمیکردى


دستانت را دور گردنم حلقه کن محبوبم ...این دوست داشتنی ترین شالگردن شب های سرد من است، باور کن...


"پشت هرکوه بلند،

سبزه زاریست پر از یاد خدا.

و در آن باغ کسی میخواند،

که خدا هست،دگر غصه چرا؟!"

"آرزو دارم:

خورشید رهایت نکند،

غم صدایت نکند،

ظلمت شام،سیاهت نکند،

و تو را از دل آنکس که دلت درتن اوست حضرت دوست جدایت نکند.


از آزمایشگاه عشق می آیم گروه خونی ام (تو ی) مثبت است!

تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته

نبودنت فاجعه بودنت امنیته تو از کدوم سرزمین تو از کدوم هوایی

که از قبیله ی من یه آسمون جدایی اهل هر جا که باشی قاصد شکفتنی

توی بهت و دغدغه ناجی قلب منی پاکی آبی یا ابر نه خدایا شبنمی

قد آغوش منی نه زیادی نه کمی منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من

خواستنی هر چی که هست تو بخوای من قانعم

ای بوی تو گرفته تن پوش کهنه ی من

چه خوبه با تو رفتن رفتن همیشه رفتن

چه خوبه مثل سایه همسفر تو بودن هم قدم جاده ها تن به سفر سپردن

چی می شد شعر سفر بیت آخرین نداشت

عمر پوچ من و تو دم واپسین نداشت آخر شعر سفر آخر عمر منه

لحظه ی مردن من لحظه ی رسیدنهمنو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من

خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدمنو با خودت ببر


گاهی وقت ها آنچنان از زندگی سرد میشوم،که دلم میخواهد قبل از خواب،ساعتم را روی هیچوقت کوک کنم...


تاتوهستی وغزل هست دلم تنهانیست*محرمی چون توهنوزم به چنین دنیانیست*شب که ارام ترازپلک تورامی بینم* دردلم طاقت دیدارتو تافردانیست


تا تو هستی که دستانم را بگیری، آرزو میکنم هر روز زمین بخورم! کاش تابستانها هم برفی بود...


خدانگهدار عزیزم اما نمیشه باورم

توی چشام نگاه نکن این لحظه های آخرم

آخه چطور دلم بیاد چشماتو گریون ببینم

میرم ولی اینو بدون چشم انتظارت میشینم

میرم ولی گریه نکن نذار از عشقت بمیرم

شاید تو اوج بی کسیم با عکسات آروم بگیرم

میرم ولی بدون یکی خیلی تورو دوست داره

یکی که از دوری تو سر به بیایون میذاره

خدانگهدار عزیزم


بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود

چه بیقرار بودی زودتر بروی

از دلی که روزی

بی اجازه وارد آن شده بودی…

من سوگوار نبودنت نیستم!!!

من شرمسار این همه

تحملم …


اون لحظه که گفتی: یکی بهتر از تورو پیدا کردم

یاد اون روزایی افتادم که به ۱۰۰ تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم!


قابل توجه!

بسیاری از «من هم دوستت دارم» ها

نتیجه رودربایستی ای هستند که «دوستت دارم» ها

ایجاد می کنند ، جدی نگیرید!


به خودم قول میدهم تورا فراموش کنم

به خودم قول میدهم نگاه معصومانه ات را فراموش کنم

به خودم قول میدهم لبخندهای شیرینت را فراموش کنم

به خودم قول میدهم تصویر زیبای چهره ات را ازذهنم پاک کنم

به خودم قول میدهم دیگر قلبم به عشق تو نتپد

به خودم قول میدهم دیگر درلحظه های تنهاییم به توفکر نکنم

به خودم قول میدهم اگر باز تورا دیدم به چشمهایت نگاه نکنم

به خودم قول میدهم اگر باز تورا دیدم دلم هوایی نشود

به خودم قول میدهم کسی اشکم را نبیند

به خودم قول میدهم کسی از دل شکسته ام باخبر نشود

به خودم قول میدهم بخاطر ازدست دادنت از خدا گلایه نکنم

اما...

نمیدانم آیا میتوانم به قولهایم عمل کنم؟

تو اوج بی کسی


وقتی نیست نباید اشک بریزی باید بگذاری بغض ها

روی هم جمع شوند و جمع شوند ….

تا کوه شوند ، تا سخت شوند ،

همین ها تو را میسازد… سنگت می کند

درست مثل خودش !

باید یادت باشد حالا که نیست

اشکهایت را ندهی هرکسی پاک کند …

میدانی؟ آخر هرکسی لیاقت تو و اشکهایت را ندارد.…


محبت زیادی همیشه آدمها را خراب می کند ؛

گاهی آدمها می رون نه برای اینکه

دلیلی برای ماندن ندارند ،

بلکه آنقدر کوچکند که تحمل حجم بالای محبت تو را

ندارند ... !!!


فقط یک لحظه باور کن فقط یک بار و یک لحظه

نگاه کن دستای سردم چه طوری بی تو می لرزه

واسه یکبار شده عشقم تو با چشمای من سر کن

نمی گم همه روزات یه امروز منو باور کن

چرا از من بدت میاد چرا اینقدر بی احساسی

یه عمری خون و دل خوردم یه لحظه منو بشناسی

همش می گی دروغه و همش می گی یه اشتباس

تنفر تو از چشمام عزیزم تا ابد پیداس


رفیق من سنگ صبور غمهام به دیـدنم بـیا که خیلی تنهام

هیچکی نمیفهمه چه حالی دارم چــــه دنــیـای رو بــه زوالـــی دارم

مجنـونـم و دلـزده از لیلـیاخیلی دلم گرفته از خیلیا

نمـونده از جـوونیام نشـونی پیر شدم ، پیر تو ای جوونی

تنـهای بـی سنـگ صـبـورخونه سرد و سـوت و کـور

توی شبات ستاره نیست مـوندی و راه چاره نیـست

اگرچه هیچکس نیومد سری به تنهاییت نزد

امـا تـو کوه درد بـاش طـاقت بیار و مرد باش

اگر بیـای همونجوری که بودی کم میارن حسودا از حسودی

صــدای دوستت دارم بهارهـمـه جـا پر شده هر کی شنیده از خودش بیخوده

امـــا خـودم پـر شــدم از گـلایـه هیچی ازم نمونده جز یه سایه

سایه ای که خالی از عشق و امیدهمیـشه مـحـتاجـه به نور خورشید


چرا اینقدر تو بی رحمی؟دوست دارم نمیفهمی؟

نمیفهمی دلم خسته اس ؟!به تو بد جوری وابسته اس؟

چرا اینقدر دلت سنگه؟نمیبینی دلم تنگه؟

دارم بی تو میشم تنها میشم اواره رسوا

چرا اینقدر بی احساسی برا من که گل یاسی

بذار عاشق تو باشم بهاربشو بالم برا پروازچرا اینقدر تو خاموشی

بدم دست فراموشی؟فقط هستی تو تو یادم

کنار تو باشم شادمچرا اینقدر تو نامردی؟تو با من خب چرا سردی؟

بدون جون از تو میگیرم ندیدی بی تو میمیرم؟

چرا اینقدر بداخلاقی؟بگو اصلا تو تو باغی؟

نمیبینی تو اشکامو؟نداری باور حرفامو؟


سراغی از ما نگیری نپرسی که چه حالیم

عیبی نداره میدونم باعث این جدایی ام

رفتم شاید که رفتنم فکرتو کمتر بکنه

نبودنم کنار تو حالتو بهتر بکنه

لج کردم با خودم آخه حست به من عالی نبود

احساس من فرق داشت با تو دوست داشتن خالی نبود

بازم دلم گرفته تو این نم نم بارون

چشام خیره به نورچراغ تو خیابون

خاطرات گذشته منو میکشه آروم

چه حالی دارم امشب به یاد تو زیر بارون

باختن تو این بازی واسم از قبل مسلم شده بود

سخت شده بود تحملت عشقت به من کم شده بود

رفتم ولی قلبم هنوز هواتو داره شب و روز

من هنوزم عاشقتم به دل میگم بساز بسوز


مواظب خودت باش خیلی غریبه دنیا

شاید به حکم تقدیر بی من بمونی تنها

شاید واسه همیشه تنها بشی عزیزم

یا اینکه دل خسته از دنیا بشی عزیزم

بی من و با من اما مواظب خودت باش

نشکنه بغض چشمات نزار بریزه اشکاش

شاید دیگه نتونی تکیه کنی به شونم

شاید دیگه نتونم کنار تو بمونم

بی من و با من اما مواظب خودت باش

نشکنه بغض چشمات نزار بریزه اشکاش


میبینی باهام چیکار کردی؟خوشحالی آره؟

کاش میدونستی چقد دوستت دارم

کاش احساسم و درک میکردی

دلم برات تنـگ شــده به خدا دوستت دارم

دارم آتیش میگیرم نمیتونم فراموشت کنم

کاش میدونستی عاشقی چه دردیه

به همه عاشقا حسودیم میشه

هرجا دونفر و میبینم که عاشق همن حسودیم میشه

میدونی چقد سخته حرفات بغض بشن بمونن تو گلوت؟؟؟

میدونی چقد سخته ببینمت و هیچ نگم؟

یه بارم بزار حرف من باشه وای خدا نمیدونم دیگه چیکار کنم

دیگه طاقت هیچ چیزیو ندارم نامرد دوستـــت دارمـ

میفهمی یعنی چی؟؟؟یعنی قلبم فقط با وجود تو کار میکنه

یعنی زندگیم شدی یعنی هر لحظه و هر ثانیه به تو فک میکنم


کاش هیچ وقت نمیدیدمت کاش عاشق نمیشدم

سختمه بدون تو زندگی اشکای لعنتی اجازه بدین

دارم با عشقم حرف میزنم الان میره

توروخدا نذار بدون تو بمیرم توروخدا تنهام نذار

خیلی نامردی خداااااااااااااااااااااااااااااااااا

بسه دیگه تا کی میخوای عذابم بدی؟

تا کی باید به عاشقا حسودیم شه؟؟؟

بسه دیگه یا عشقم بهم برسون یا من و ببر پیش خودت

میبینی که داغون شدم قلبم طاقت نداره داره میمیره

خدااا

کسی را دوست دارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید وهیچ گاه نمیتوانم دستانش را بفشارم

یکی را برای همیشه دوست دارم کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا، کسی که هرگز اشکهایم را ندیدو ندید که

چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم



نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو!

« دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس!

« دوستت دارم » را با من بسیار بگو!

فریدون مشیری


“من” آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم ، “تو” آنقدر نخواستی که هیچ چیز از “من” را ندیدی !


گنجشکی بر جنازه گربه ای میگریست ک اینک،با این همه زندگی چ کنم...؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد