من اگرچه تکراربودم اماتکراروفاداری وگدشت بودم
توگرچه تکراربودی اماتکرارتازگی توطراوت بودی
من خودم کردم ه لعنت یرخودم باد
بکسی دل دادم ک سلطان دل شکستن بود
تافهمیدعاشقشم ودوستش دارم خوردم کرد...
باران همیشه از سقف سست بداخل اتاق می چکد و شهوت از مغز پوک
شکست...
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:
بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن
گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق
گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن
گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن
گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن
گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد
گفتم زیبا ترین لحظه؟ گفت در کنار معشوق بودن
گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن
پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد
گفت: ( مرگ)
خیلی حیف شد عشق خوبم چرا پیش من نموندی چرا به
اینجا رسوندی ی دفه شدی غریبه من تلاشم موندنت بود.بروعشقم به سلامت
اینجا نشستم درانتظار با صدای تیک تیک ساعت ی حسی
میگه گذشته ازمن توهم برو راحت.
بدون توخوشی محال توفانوس شبای تنهاییم باش تاشبم
باتو روشن بشه فکر روزای باتوبودن گذشته دیگه منو راحت نمیزاره
توی دنیای بی کسی وناامیدی فقط ی نور امید هست که
ازاوج7 اسمون نشونه میده هرچه نگریدم هرچه جوییدم ز این نورنفهمیدم که چه نور
میدهد ز دیدو وانم اری همان نور تنها امیدجاودانه است همان خدای 7اسمان وزمین است
ز دشتی تنها نشستم بر زیر درختی تکیه کردم بر درخت
گفتم خدایا شکر که ی تکیه گاه برام گذاشتی .
عشق گناه نیست حسی است که هر بنی بشری روزی به این
حس دچار میشود چه برده چه ثروتمند ولی قشنگی این حس ان است که ان کسی که در ارش
میجوید وان که درفرش هردو به یک نقطه مینشینن این حس تورا به جاده ای میکشاند که
پرپیچو خم است که نباید بشکنی پراز پستی وبلندی است که نباید توشون گرفتاربشی
بایدعشق روبا منطق همراه کنی نه باچشمان بسته به روی حوس .عشق پاک است ومقدس باید
با خدا دل راهمراه کنی نه بامالوثروت .زرقوبرق دنیا عشق نمیاره بلکه حس کندن میاره
.فاصله عشقو نفرت یک قدم است تواین راه پا کج بزاری زمین میخوری ولی اگه پا صاف
بزاری به راه مستقیم مسیربازمیکنی.
هرمدت ی بار
باخودت خلوت کن ببین کجای راه زندگیی در حرکت به کدوم مسیری چی توکولبارت داری چی
میخوای بدست بیاری باهدف زندگی کن طوری تومسیر حرکت کن که حسرت جایی از زندگیت
رونخوری ودراخر توخلوت خودبنگر ببین همسفرداری یانه
گفتم ز او
میمانم تا نوربیکران زمن گفت نمان پایم چون من نمیمانم وگفتم من عاشقت هستم گفت
نخوان زعاشقان چون من عاشق نیستم گفتم نزار تنهایم نمیتونم تنها بمانم گفت تنهایی
ادمی قشنگترین است چشم بازکردم ودیدم این خود من بودم که باخود خلوت کرده بودم
واین صدا صدای سخنان قلبم بودو من تنها ی تنها بودم...
به من میگفت
تنهایم نزار چون بودنت برام امنیت نبودنت فاجعه است گفتم خاطر جمع باش تنها
نمیزارمت مدتی گذشت .... گفت ازبودن باتو
خسته وسیرم نمیتونم باهات بمونم تنهام بزار نمی تونم دیگه باهات باشم گفتم خاطرجمع
باش که تنهات میزارم و میرم. فاصله عشقو نفرت یک قدم است هم عشق دوطرفس هم نفرت
ودر اخر به این میرسی: که این نیز بگذرد.........
همه میگن
عاشق هم عاشقی شیرین و فرهاد .لیلی ومجنون .... اما نسل امروز فهمیدن عاشق های
داستان های ما عاشق نبودن بلکه چشم بسته به روی حوس های خود بودن که فقط بخاطر
شکست غرور خودوبه تن خریدن زلالت های دنیوی معروف شدن وبخاطر کارهای خود ورسیدن به
حوس نام پاک عاشق گرفتن ولی....نه عاشق با منطق میشود همراه با نور خدا میشود به
فکر اینده وساختن زندگی برای 2 نفر میشون پس عاشق واقعی دانا باخرد میشود نه
مجنونو دیوانه .در هرجا که هستی باهر که هستی زندگی را عاشقونه بساز
وعاااااااشششششققق باش .
الان وقتی
به گذشته مینگرم میبینم دنیام خیلی وقت ازپیشم رفته و من هنوز دل سوخته ز عشقم اری
او عشق اول است میرود خودش ولی هرگز نمیرود یادوخاطرش .عشق همان عشق اول است و بس.
وقتی از
پایین به ادما نگاه میکنی همه ادماروتو ی سطح میبینی وچون خودتم پایینی هیچ قصه ای
نداری و با اطرافیان خودت با یک دید برخورد داری ولی وقتی بالا میری واز بالا به
مردم نگاه میکنی همیشه به مردم پاین طراز خودت بادیدحقارت میبینی اونی که اون بالا هست روزی میرسه ک از پایین
دیدن خسته میشه ودیگه نگاه نمیکنه ولی ی چیز روباید بدونیم که زندگی یک دایره است
که ماباید در هرنقطش امتحان پس بدیم تا اون بالا بالایی قبولمون کنه همیشه توچرخو
فلک زندگی از پایین بالا روببینی وقتی هم رفتی بالا پایین روببینی تا این دوقطب
زندگی روفراموش نکنی و بدونی ریشت کجاستو سرت کجا ...
خدایا تو
زندگی برام اونی که میدونی دوستش دارمو دوستم داره رو برام نگهش دار چون تو دنیات
نه مال و ثروت میمونه نه ادماش فقط عشقش قشنگه و میمونه چون بعد ازادماش هنوز اون
عشقه میمونه میشه تجربه برای ادمای دور بعد.پس خدایا وجود حس قشنگ عاشقیتوبا دلی
که برای عشق ساختی صدهزارمرتبه شکر شکرشکر.
زندگی لحظه
ایست که خدا بهت هدیه داده اما مثل ی لیوان خالیه میتونی با ی شربت شیرین پرش کنی
هم میتونی پراززهرش کنی . لیوان عاشق موفق میشه شربت شیرینو پرمیشه زندگی عاشق
شکست خورده وناموفق میشه پراز زهروپرمیشه .ولی زندگی اون کسی که توزندگیش اصلا
عاشق نشده پرمیشهاز اب بی مزه وبدون ثمر پس یادمون باشه که لحظه لحظه زندگی
روبسادگی نگذرونین قشنگ میشه.
ی چیزوسرمشق
ندگیت کن تو اول هرکاری اول دل بده به اوستا کریم بعد پابزارتواون کارچون اگه
اوستاتو صدانزنی که حواسش بهت نباشه اول همون کارشروع میکنی به ریپ زدن پس اول
هرکاری اول اوستاتو صدابزن بعدبگوبسم الله
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند
گفته بودم مردم اینجا بدند
دیدی ای دل ساقه جانت شکست
ان عزیزت عهد و پیمانت شکست
دیدی ای دل درجهان یک یار نیست
هیچ کس در زندگی غمخوار نیست
دیدی ای دل حرف من بیجانبود
از برای عشق اینجا جا نبود
ای دلم دیدی که ماتت کردو رفت؟
خنده ای بر خاطراتت کردو رفت؟
من که گفتم ای بهار افسردنیست
من که گفتم ای پرستو رفتنیست
من که گفتم ای دل بی بندو بار
عشق یعنی درد یعنی انتظار
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد دل ببار باران که دلتنگم....
مثال مرده بی رنگم
ببار باران کمی آرام....
که پاییز هم صدایم شد
که دلتنگی و تنهایی رفیق با وفایم شد
ببار باران بزن بر شیشه قلبم....
بکوب این شیشه را بشکن
که درد کمتری دارد اگر با دست تو باشد
ببار باران که تا اوج نخفتن ها
مدام باریدم از یادش ببار باران
درخت و برگ خوابیدن
اقاقی....یاس وحشی....
کوچه ها روزهاست خشکیدن
ببار باران جماعت عشق را کشتن
کلاغا بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردن
ولی باران ، تو با من بی وفایی
توهم تا خانه ی همسایه می باری
و تا من می شوی یک ابر تو خالی
ببار بارانببار باران.......که تنهایم
سراب رد پای توکجای جاده پیدا شد
کجا دستاتوگم کردم که پایان من اینجا شد
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
که هر شب حرم دستاتوبه آغوشم بدهکارم
تو بادلتنگی های من توبا این جاده همدستی
تظاهر کن ازم دوری تظاهر میکنم هستی
تو آهنگ سکوت توبه دنبال یه تسکینم
صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر میبینم
یه حسی ازتو در من هست که میدونم تورو دارم
واسه برگشتنت هرشب درارو باز میذارم
میفهمم چی نوشتی...
ولی میدونی، بعضیا هم هستن که انگار مسئول تازه نگهداشتن زخمی هستن که توی دلت ایجاد کردن، هر چند وقت یه بار برمیگردن و نمک میپاشن روش باز دوباره میرن
میشه حلالم کنی...منوببخش
سلام اجی امیدوارم خوب باشی...
اجی جونم ببین هیچکی نمیتونه به ما خیانت کنه این
خودمونیم که با انتخاب اشتباهمون به خودمون
خیانت میکنیم اونقدر ارزش و بها بهش میدیم که یهو
به خودمون مییایم میبینیم دیگه اون ادم سابق نیست دیگه حتی دستمونم بش نمیرسه......هه این خودمونیم که
قبل از هر فکری و اشق میشیم دل میبندیم به کسی نه
میشناسیمش از درونش خبرم داریم.. فقط عاشق ظاهری
که ازش ساختیم میشم... امآ اون چی؟؟ تو فقط براش
یکی عین بقیه یه سرگرمی... برا گذروندن وقتش و وقتی دیگه براش تکراری شدی یکی دیگه جاتو میگیره....
هرچند تلخ ولی حقیقته به همین راحتی...