آخرین بهار...

چقد تلخه به همه آرامش بدی ...                              

                                                              سنگ صبور همه باشی ....

پای حرفا و درد و دل های همه بشینی و به حرفاشون گوش بدی ...!!

ولی وقتی خودت یه شونه گرم واسه دلتنگیات نیاز داری ...

هیچکـــــــــــــــ س ...                    

                                                                           کنارت نباشه  که آرومت کنه ....!!!

تو رفتی...

امّا یادت رفت خنده هایت را ببری

و تصویر ِ چشمان ِ زیبایت را از پشت ِ پلک هایم پاک کنی

کوچه های ِ پائیز، یکی یکی تمام شُد

فصل ِ آخر رسیده استُ

تو کجایی؟

تو کجایی، که فصل ِ آخر ِ قصه را با تو تمام کنم

آهای، آشنا با راز ِ دلم

بیا، که فصل ِ آخر، بی حضور ِ تو، ناتمام می ماند

عشق توتموم دنیام بودعشق توداروندارقلبم بودکی اومددنیام وباخودش بردوعشقم ازم دزدید!کاش میمردم... میخوام نباشم میخوام گم بشم وپیدانباشم منی که ستارم گم شده جایی تودلت دیگه نداشتم بایدچه میکردم بهت میگفتم عاشقتم میخندیدی به حرفهام...پرندت بودم وپروندیم ازبامت،همیشه بودم پابه پات.این روزهاهرزنگی یاپیامی که میاداول دعامیکنم وازخدامیخوام توباشی اماخیلی زودنامیدمیشم آخه تونیستی!دیوووونه شدم همش فک میکنم وقتی ازخونه بیرون میام توچشات دنبالمه ومراقبمی ونگرانم،توهرماشینی که ردمیشه توهرمغازه وهرجایی که فکرکنی نیگامیکنم شایدتوروببینم اما...به بی کسی ام دیگه سرنزدی شبهابیدارم وفکرمیکنم ازنبودنت گاهی دق میکنم نمیدونم کجاخیره شدی به کجارسیدی وکی بهترازمن سرت وگرم کرده که دیگه ازیادبردی منو!؟دوستت دارم هات ودیدم این بودمعنیش...توروبیشترازخودم ازهمه میخواستم توهم منوبعدخودت وخانوادت و...میخواستی بخداراضی بودم اگه عقده بی مهریت وبدلم نمیگذاشتی اگه صداقت داشتی وپاروقلبم نمیگذاشتی!مگه نازت ونمیکشیدم مگه غصه واست نمیخوردم مگربقول خودت تاج سرت نبودم سایه سارغمخوارهم پاهمسفرنبودم،یادته حتی همسرت شدم بودم یانبودم؟مجنونت نبودم؟اون جوری که من میخواستمت کسی نمیشدبپام برسه اشکات ودردت مال من دردت بجونم حتی حاضربودم اعضای بدنم برم بنامت کنن که روزی اهدابشه بهت جان ناقابلم فدات بود،نبود؟همه وقتم مال توبودنبود؟داروندارم بودی

کاش میتونستم ناراحتیم وبروزبدم امانمیتونم وخودخوری میکنم میدونم توالان خوشی وخوشبخت خواهی شد،منم باتمام این بلاهاهرگزمزاحم زندگی تونمیشم وآرامش توروبرهم نمیزنم شادباش سوزاندی وشکستی ام چنان له شدم که ساختنم کارکسی نیست.میدونم فک میکنی هیچ بدی نکردی درحقم اماجای هرقاضی بریم تاییدمیکنه شکستن دل بیتفاوتی به مهرومحبت یاردروغ گوبودن وخیانت بازی کردن بااحساسات پنهون کاری عذاب دادن گریاندن عشق وتحمل نکردن اشکاش ورفتن وبی توجهی سردبودن جواب ندادن حرفهای احساسی وعاشقانه سواستفاده ازسادگی وچندین فقره جرم دیگه محکومی!جنایت یعنی تشنه ای رومحروم زآب کردن توشمری جرم من محبت کردن وعشق ورزیدن بودکه جنبه نداشتی.نمک خوردی ونمکدون وشکستی حلالت نمیکنم چه برسرم آوردی احساسم واعتمادم کشتی!یادته آخرین روزابهت اس دادم بعدقهرم وتواس دادی یعنی چی خودت قهرمیکنی وخودت آشتی دیگه حرفی ندارم وحوصله کل کل ندارم!اون لحظه خواستم فقط پیش قدم بشم ونذارم بیشترطول بکشه قهرمون گفتم شایدآشتی کنم خوشحال بشی اماوقتی اون حرف وزدی چنان عصبانی بودم که تامحل کارت میدویدم تابیام ازاونجابکشمت بیرون بذارهمه بفهمن اماآروم شدم وخودم وکنترل کردم آخه بهم خیلی برخورده بودمن اومدطرفت واسه صلح وآشتی اماتو...بخداظالمی ومن خشمم ونمیتونم پنهان کنم.حق من این نبود

مراقب قلب ها باشیم
وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم
پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم
وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم
و همچنان تنها می مانیم
هیچ چیز آسان تر از قلب نمی شکند....

ببین تمام من شدی....

اوج صدای من شدی

بت منی ...شکستمت وقتی خدای من شدی....

ببین به یک نگاه تو......تمام من خراب شد

چه کردی با سراب من که قطره قطره آب شد؟؟؟؟

به ماه بوسه میزنم...به کوه تکیه میکنم

به من نگاه کن و ببین ...به عشق تو چه میکنم!!!!

من و به دست من بکش....به نام من گناه کن

اگه من اشتباهتم ..همیشه اشتباه کن.


نگو به من گناه تو به پای من حساب نیست

که از تو آرزوی من بجز همین عذاب نیست

هنوز میپرستمت...هنوز ماه من تویی

هنوز مومنم ببین....تنها گناه من تویی.....

.

.

.

..........هنوز میپرستمت.......هنوز ماه من تویی......

---

   بی خوابــــی شبانه ام را به چه تعبیـــــر کنم که شب آرامش نگاه تــــو را می خوانــــد ..!

                                          تو آرام بخواب ....

                      که من بیقــــــــــــــــرار و منتظــــــــــــــــر بیدارم .

اینقدرواسش اشک ریختم که خشک شدچشمه اشکام
الان فقط سربه دیورمیکوبم شایدازسرم بره
هوای تو

اشک

می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟

چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی

اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش