وقتی باخودم فک میکنم چقدربی تفاوته نسبت به حال وروزم آتیش میگیرم!الان مدتیست که ازهم بیخبریم من که این آخرآهمش اس دادم امادیگه بایدمنتظربمونم که شایدازتوخبری برسه!حتماتوقع داری بهت تبریک بگم واسه ازدواجت ها!؟امانمیگم چون زجرکشیدم ازخیانتت چون اگه لااقل باهام روراست بودی وازاول بهم میگفتی شایدالان نفرینت نمیکردم.هرپیغامی که میاداول چشام ومیبندم ودعامیکنم توباشی امادریغ...آخه چطورمیشه یک دختراینقدرسنگدل باشه!!!