تقدیربی تقصیرنیست...!!!

این روزهاپرازحرفم اماچیزی برای گفتن ندارم حتی جنس حوصله ام ازشمعی دربادست که هی روشن وخاموش میشودهی کبریت میزنم که دلگرم شوم اماامان ازبادی که میوزدو...چون یادتوکه می آیدودرهوایم درقلب وگوشم درنگاهم...می ماند.

دیگراشکهایم راخودم پاک میکنم میدانم همه رهگدرندومن هستم وروزگارم!من هستم حتی گاهی که بی تاب وبیمارم خب من ازپس خودم دیگربرمی آیم  خنجری که توبرمن زدی راحالاخودم طبق عادت برقلب خودم میزنم!!!میدانی نگرانت نمیکنم امامن ازخودم هم بیزارم!!!چون توکه ازقلبم بیزارشدی...

ﻣﯿﮕﻦ ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ ﮐﻞ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺑﺪﻧﺶ ﺍﺯ ﮐﻞ ﮐﺎﺭﺍﯼ ﺑﺪ ﺍﻭﻥ ﺁﺩﻡﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﺨﺺ !!!...
ﺣﺎﻻ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ازت دارم... ؟؟؟؟؟ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﯾﻦ ﺯﺑﻮﻥ ﻣﻦ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺣﺮﻓﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﻢ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﻧﮕﻔﺘﻢ !...؟

ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻮﻡ ﻣﯿﮕﻪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺷﮑﻢ ﺟﻠﻮﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﻣﺮﺩی وبی وفایت ﺩﺭ ﻧﯿﺎﺩ !.... ؟
ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﻣﯿﮕﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﺮﺩﺍ ﭼﻪ ﺷﺒﻬﺎﯾﯽ ﺗﺎ ﺻﺒﺢﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺶ ﻧﯿﻮﻣﺪﻩ !.... ؟
ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻻﻣﺼﺐ ﻣﯿﮕﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻫﺎ بهت محبت کرده واست جون داده ﺍﻣﺎ ﻣﺤﺒﺖﻧﺪﯾﺪﻩ !... ؟
ﺍﯾﻦ ﻣﻐﺰ ﻻﻣﺼﺐ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺸﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺧﯿﻠﯽﭼﯿﺰﺍ ﮔﺬﺷﺘﻪ !... ؟
ﺑﺒﯿﻨﻢ ﻣﯿﮕﻦ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﻮﻭﻧﯿﺸﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎﯼ ﺑﻬﺘﺮ ﮐﻪﺍﺻﻼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ !... ؟
ﺍﯾﻦ ﻻﻣﺼﺒﺎ ﻣﯿﮕﻦ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﯾﻪ ﻫﺎﺵ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﮐﻪ ﮐﻢﻟﻄﻔﯽ خودش روظلم این روزگاربه من رو ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻪ !...؟
ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﯾﻨﺎ ﻣﯿﮕﻦ ﮐﻪ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻭ ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻟﺬﺗﺶ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ
ﻋﺸﻘﺶ ﺧﻮﺭﺩﻩ !...؟

اگه عرضه خودکشی داشتم چی میگفتی...هرگزکسی دلیلش رانمیفمد...

دیگه نه بارون نه یک فنجان چای نه حتی یک موسیقی ملایم دردمن رادوانمیکند!توبایدباشی تامن دستانم رابرروی گلویت بفشارم وباگریه وفریادبگویم لعنتی چرا.........................!!!!!!؟؟؟؟

من قدرتمام لحظات جدایمان ازتونمیگذرم به اندازه قلب شکسته ام واشکهای دیده بخونم...


من قلبم روباتوتقسیم کردم وهرآنچه که میشدحتی جانم راامانمیدانستم بایدبرای آن چیزی که به توسپردم توضیحاتی دهم که بدانی این قلب ظریف ازست وشکننده زودمیشکندمراقبش باش تحقرش نکن بجرم عاشقی بخاطراینکه میلرزدوگریه میکند!متاعی بسیارباارزشی بوداماقدرش راندانستی ومن هرتکه ازاین قلب شکسته رادوباره جمع کرده اززیردست وپاهای رهگذارن وتورانفرین کردم بدلیل اینکه امانت دارخوبی نبودی...

حس وحالم رامیدانی وقتی دردمیکشم وسراغم رانمیگیری این ظالمانه هست


ازمنی که سکوت کرده ام بیشتربایدبترسی تامنی که باحرفهاوکارهایم بیایم وآزارت بدم وتهدیدت کنم بترسونمت...

اینجاست که سکوت من یعنی پایان همه چیزیعنی...

 


نمیدانم ,
مهربانیت دروغین بود,
یا دروغهایت مهربانی!؟
نمیدانم ,
زیبائیت دروغین بود,
یا دروغهایت زیبا!؟
تنها
میدانم
هر دو شکستند,
یکی غرورم
ودیگری,
دلم را...
 

تا زنده ای در برابر کسی که به خودت علاقه مندش کردی مسئولی!

تا زنده ای تا زنده ای تا زنده ای

روزی 3 بار به خودت بگو این جمله رو

تا یادت بمونه چه غلطی داری می کنی لا مصب


خیلی بد است وقتی کسی کارش با شما تمام می شود رفتارش تغییر کند ...

ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﻤﯿﺮﻥ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻧﻤﯿﺮﻥ ﺍﺯ ﺫﻫﻦ
ﻧﻤﯿﺮﻥ
ﻭﻟﯽ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﮑﻨﯽ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﺖ
ﻣﯿﺮﻥ...



توی جدایی ها همیشه اونی که کمتر عاشقه بهتر حرف میزنه

زنده یاد عسل بدیعی


انگاری من زیادی ام دیگه واسه تو عادی ام

دیگه منو دوست نداری بگو واسه تو من چی ام
چرا فرق نداره بود و نبود من برات
دیگه تمومه عشقمون حرفی نمونده تو چشات

می خوام برم از پیش تو ازم نمی خوای بمونم
دوستم نداری به خدا دوستم نداری می دونم

چرا برات فرق نداره بهم نمی گی که نرو
اونی که تنهات می ذاره هنوز دوستت داره تو رو

انگاری از گذشته مون از اون دل شکسته مون


چیزی یادت نمونده و دلت می خواد بگی برو


دیگه بازی بسه می رم بدونی عاشقم


دیگه تو راحتی گلم تمومه من دارم می رم


می خوام برم از پیش تو ازم نمی خوای بمونم


دوستم نداری به خدا دوستم نداری می دونم


چرا برات فرق نداره بهم نمی گی که نرو


اونی که تنهات می ذاره هنوز دوستت داره تو رو



هنوز درگیر چش*ماتم*با یک لبخند تو *کیشم*
چقد خوبه تو *شاهی* و دارم *سرباز* تو میشم
اگه قلبم پر از عشقه از اون چشمای شرجیته
همه احساسم معطوف به *عشق شطرنجیته*



ﺁﺭﺍﻡ ﺑﮕﯿــــــﺮ ﺩﻟــــــﻢ

ﺗﻨـــﮓ ﻧﺸـــﻮ ﺑﺮﺍﯾــــــﺶ

ﻣﮕـــﺮ ﻧﺸﻨﯿـــﺪﯼ ﺟﻤﻠـــﻪ ﯼ ﺁﺧـــﺮﺵ ﺭا

" ﭼﯿــــــﺰﯼ ﺑﯿﻨﻤــــــﺎﻥ ﻧﺒــــــﻮﺩﻩ "



گاهی انقدر دلتنگ کسی میشوی که اگر خودش بفهمد
از نبـــودن خودش ... خجالـــت میکشـــد ..


ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﻧﯿﺴﺘﯽ، ﻭﻟﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﺵ ﺑﺮﺍﺕ ﯾﮑﯿﻪ . ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻤــــــــــــــﻮﻡ . ﺣﺘﺎ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻨﻔﺮﻫﺴﺘﯽ ﻫﻢ ﺗﻤﻮﻡ ﺗﺮ



وقـتی از چـشمِ کـسی بیُــفتی ،

مثلِ یــک قـــطره اشک ..

دیگه فــرقـی نمیــکنه کجـــا بـــاشی !؟

...گوشه ی چشم ..

رویِ گونه ..

و یا ..

رویِ خــاک !

تـــو دیـگه چــکیــدی !!!



وقتی “دلبر” ﺩﺍﺭی ؛ ﺑﺎید ﺍﺯ بقیه “ﺩﻝ برﺩﺍﺭﯼ”




زندگی چیزی نیست جز :

یادت

نگاهت

بودنت

میان تمام لحظـــه هایم

یک حس خوب میان گذشته ، حـال و آینده ام

روزگارم بی تو لنگ می زند

زندگی بی تو زنگ می زند

اگر که نباشی نیستم

یا اگر که هستم ، آنگونه که باید نیستم !

یادت باشد ... بی تو من نباشم بهتـرم !


براى تو که فرقى ندارد...
بمانم!
بروم!
بمیرم!
مگر تا به حال
به چیز دیگرى جز خود اندیشیده اى؟
من که تمام بودنم را
براى گرفتن دستهایت
به آتش کشیده ام...
خاکسترم را به باد مى دهى؟
باشد میروم
کاش برایم دست تکان ندهى


ای کــاش یا بـــــــــــودی ، یـــــا از اول نبودی !!!
ایـــــن که هســـتی و کنــــارم نیســــتی …
“دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد “



روزگار غریبی است
نه به دوستت دارم امیدی هست
نه به بوسه های عاشقانه
نه به تکه تکه کردن عشق های آبکی
با واژه های بی ترکیب....

روزگار بی رحمی است
دیوارهای اعتماد پوسیده شده
تارهای ایمان گسسته شده
سقف های عشقمان سوراخ شده
و خیانت چکه می کند.....

روزگار پردردی است
تکیه گاهمان آوار شده
دشت آرزوها کویر شده
قرارهایمان سراب شده
و جاده ها بن بست شده....

خسته ترم از آنم
که با آوای زندگی برقصم
می خواهم تماشا کنم.....

سهم من از تو
عشق نیست..
ذوق نیست
اشتیاق نیست..
همان دلتنگی بی پایانی است ک روزها دیوانه ام میکند..
وشب ها بیخواب.....!



ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﺁﻣﺪﯼ
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﺪﺍﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭ، ﻣﺪﺍﺩ ﺳﯿﺎﻩ
ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻭﯼ ﭼﻬﺮﻩﺍﻡ ﺧﻂ ﺑﮑﺸﻢ
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﻧﯿﻔﺘﻢ
ﯾﮏ ﺿﺮﺑﺪﺭ ﻫﻢ ﺭﻭﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻫﻮﺱ ﻫﻢ ﻧﯿﻔﺘﻢ !
ﯾﮏ ﻣﺪﺍﺩ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﺑﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺤﻮ ﻟﺐﻫﺎ
ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺳﺮﺧﯿﺸﺎﻥ، ﺳﯿﺎﻫﻢ ﮐﻨﺪ !
ﯾﮏ ﺑﯿﻠﭽﻪ، ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻏﺮﺍﯾﺰ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭﺁﻭﺭﻡ
ﺷﺨﻢ ﺑﺰﻧﻢ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺭﺍ ...
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺭﺍﺣﺖﺗﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ
ﻣﯽﺭﻭﻡ ﮔﻮﯾﺎ !
ﯾﮏ ﺗﯿﻎ ﺑﺪﻩ، ﻣﻮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺑﺘﺮﺍﺷﻢ، ﺳﺮﻡ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺑﺨﻮﺭﺩ
ﻭ ﺑﯽﻭﺍﺳﻄﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﮐﻤﯽ ﺑﯿﺎﻧﺪﯾﺸﻢ !
ﻧﺦ ﻭ ﺳﻮﺯﻥ ﻫﻢ ﺑﺪﻩ، ﺑﺮﺍﯼ ﺯﺑﺎﻧﻢ
ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ... ﺑﺪﻭﺯﻣﺶ ﺑﻪ ﺳﻖ
ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩﻡ ﺑﯽ ﺻﺪﺍﺗﺮ ﺍﺳﺖ !
ﻗﯿﭽﯽ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺮﻭﺩ،
ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﻨﻢ !
ﭘﻮﺩﺭ ﺭﺧﺘﺸﻮﯾﯽ ﻫﻢ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺴﺘﺸﻮﯼ ﻣﻐﺰﯼ!
ﻣﻐﺰﻡ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﺴﺘﻢ، ﭘﻬﻦ ﮐﻨﻢ ﺭﻭﯼ ﺑﻨﺪ
ﺗﺎ ﺁﺭﻣﺎﻥﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺒﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻋﺮﺏ ﻧﯽ
ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ .
ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ؟ ﺑﺎﯾﺪ ﻭﺍﻗﻊﺑﯿﻦ ﺑﻮﺩ !
ﺻﺪﺍ ﺧﻔﻪ ‌ ﮐﻦ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﮔﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺑﮕﯿﺮ !
ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ،
ﺑﺮﭼﺴﺐ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻣﯽﺯﻧﻨﺪﻡ
ﺑﻐﻀﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﺧﻔﻪ ﮐﻨﻢ !
ﯾﮏ ﮐﭙﯽ ﺍﺯ ﻫﻮﯾﺘﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺩﯾﻨﯽ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺭﺷﺎﺩ،
ﻓﺤﺶ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﺗﻘﺪﯾﻤﻢ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ،
ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ ﮐﻪ ﮐﯿﺴﺘﻢ !
ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ... ﺍﮔﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﺣﻘﯽ ﻣﯽﻓﺮﻭﺧﺘﻨﺪ
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﺨﺮ ... ﺗﺎ ﺩﺭ ﻏﺬﺍ ﺑﺮﯾﺰﻡ
ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽﺩﻫﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺣﻘﻢ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﻡ !
ﺳﺮ ﺁﺧﺮ ﺍﮔﺮ ﭘﻮﻟﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﺎﻧﺪ
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﯾﮏ ﭘﻼﮐﺎﺭﺩ ﺑﺨﺮ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﮔﺮﺩﻧﺒﻨﺪ،
ﺑﯿﺎﻭﯾﺰﻡ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻧﻢ ...

ﺭﻭﯾﺶ ﺑﺎ ﺣﺮﻭﻑ ﺩﺭﺷﺖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ :
ﻣﻦ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻧﻢ
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻧﻢ
ﻣﻦ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻧﻢ



ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ
ﺣﻮﺍ ﺷﺪﻡ ﻭﻟﯽ
ﺁﺩﻡ ﻫﻤﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ !
ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ
ﺁﻥ ﺳﯿﺐ ﻟﻌﻨﺘﯽ
ﺁﻥ ﺳﯿﺐ ﺳﺮﺥ ﻧﺎﺏ
ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﮐﻤﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ !
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻗﺴﻢ ﺑﺨﻮﺭ
ﺟﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍ
ﯾﮏ ﮔﺎﺯ ﺑﺮ ﻫﻮﺱ
ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺩﯾﻦ ﻧﺒﻮﺩ!!



شاید از اول نباید عاشق هم می شدیم

این درست... اما جدایی اشتباهی دیگر است

در شب تلخ جدایی عشق را نفرین مکن

این قضاوت... انتقام از بی گناهی دیگر است



وفا نکردی و کردم
خطا ندیدی و دیدم
رمیدی و نرمیدم
بریدی و نبریدم
اگر ز جمله ملامت
شنیدم از تو شنیدم
وگر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم
گذشتی و نگذشتم
شکستی و نشکستم
گسستی و نگسستم
اگر که خانه به دوشم
اگر که باده پرستم
کجا که با تو نبودم
کجا که بی تو نشستم
شکوه دارم شکوه دارم
با دل بی غمگسارم
مردم ای مهتاب بسوزی
همچو شمعی بر مزارم
بعد از این یا گردبادم
یا در این صحرا غبارم
تا رسم در رهگذارت
یا رسی در رهگذارم



برای معنی دلتنگی احتیاج به این همه کلمه نیست

دلتنگی یعنی تو نیستی !

دلم تنگ است ، تو بیا بشکاف و دوباره کوک بزن !

دلتنگی یعنی تو و تو یعنی تمام دنیا …

دلتنگ که باشی از آسمان سنگ هم ببارد باز هم جایت خالیست ...

باران که جای خود دارد !

دلتنگم مثل ماه که بدون نیمه اش هر شب لاغرتر می شود !


ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ
دﯾﮕﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺯﻧﮓ ﯾﺎ SMS ﮐﺴﯽ ﻧﺒﺎﺷﯽ !
ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ
ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻧﮓ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ !
ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ
ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺍﺯ ﺭﮒ ﮔﺮﺩﻥ ﻫﻢ ﺑﻬﺖ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺑﻮﺩ
ﺗﺎ ﯾﻪ ﻭﻗﺖ SMS ﺍﻭﻥ ﺑﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﯾﺎ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﺩﯾﺮ ﻧﺸﻪ
ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﯽ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ !
ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ
انباکس مسیجت پر از SMS تبلیغاتی !
از یه جایی به بعد
برات مهم نیست چقدر شارژ داری !
از یه جایی به بعد
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﮏ SMS ﺍﺯ ﺍﻭﻥ .!
ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ
ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺻﺪﺍﺵ ﻣﯿﺸﻪ ﺁﺭﺯﻭﺕ !
ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ
ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﻫﺎﺳﺖ
ﺑﻪ ﮔـــﻮﺭ ﺧـﺎﻃﺮﺍﺗﺶ ﺭفتی



بعضی آدمها ناخواسته همیشه متهم اند ...!
به خاطر سکوت شان ، کاری به کار کسی نداشتن شان ، خلوت شان ، اتاق شان، استراحتشان ، روی پای خود ایستادن شان ، دوست داشتن شان !
گویی جان میدهند برای اتهام بستن و از همه بدتر این که :
زود فراموش می شود خوبی هایشان


لعنـــت به تو که به من گفتی تو سخت ترین لحظه ها کنارتـــم
و
دریغ از اینکه...

سخت ترین لحظه هارو خودت برایـــم رقم زدی . . .++



در خاطری که ” تویـــی ” دیگران فراموشند ،
بگذار در گوشت بگویم
” میـــخواهــمــــــــت ” …
این خلاصه ی ،
تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست …!


خیلی سخته به کسی فکر کنی که داره به کس دیگه ای فکر میکنه...
تو توی خیالت داری با اون زندگی میکنی
ولی اون توی واقعیت با یکی دیگه


ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ...
ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ
ﺩﻟﺶ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ...
ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻫﻢ ﺑﺎﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ...~


با یه بازی ساده...
ممکنه تنها کسی رو که دارین...
برای همیشه از دست بدین...


ﻫـﯽ ﻓﻼﻧـﯽ !
ﻫـﺮﺍﺯﮔﺎﻫــﯽ ﺯﻧﮕـﯽ ﺑـﺰﻥ ...
ﺳﺮﺍﻏـﯽ ﺑـﮕﻴﺮ ...
ﭘـﻴﺎﻣﯽ ﺑـﺪﻩ ...
ﺍﺣــﻮﺍﻟﯽ ﺑـﭙﺮﺱ ...
ﺧﻴﻠــﯽ ﻧـﮕﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﻳـﯽ ﮐﻪ "ﻧـﻔﺴﺖ " ﺑــﻮﺩﻡ.


گاهی چقدربی ارزش میشوی....

گاهی چقدردردسترس همه قرارمیگیری...

گاهی چقدرقدرت رانمیدانند...

گاهی چقدرساده...

غرورت رانادیده میگیرند...

گاهی... چه ساده ازتوعبورمیکنند...

وتمام اینهاوقتی برای تواتفاق می افتدکه....

توخود،خودت راچنین انگاشته ای....

خودت برای خودت بی ارزش میشوی....

خودت خودت رادردسترس همه قرارمیدهی...

خودت قدرخودت رانمیدانی....

خودت غرورخودت رانادیده میگیری....

وخودت.... ازخودت ساده میگذری... . . .

نه....

ساده نباش...

ازمن میشنوی ساده نباش...

سادگی خیلی ارزون شده....

گرون باش...

قیمتی....

زرنگ باش....

بیخودی مهربانی باکسی نکن...

تواین دنیا...

هیچکس نه قدرمهربانی تورامیداند...

ونه... میفهمد مهربانیت را...

بااین کار....

نه تنهابه خودت آسیب میزنی...

بلکه به خودت خیانت مییکنی....

به خودت خیانت نکن...

ساده نباش

مهربان نباش

ساده دردسترس قرارنگیر

قدرخودت رابدان

قدرغرورت را

قدرمهربانی ات را

قدردستان مهربانت را

قدرنگاهت رابدان...

بدان... و ساده مباش


iهمه چیز از انجایی شرو شد که من خواستم تک تک همه فاصله ها را بردازم.
شد...
همه فاصله ها را برداشتیم
برای دیدنت کیلومتر ها فاصله می پیمودم تا فقط چند ساعت با تو باشم.
وقتی غمگین بودی من از تو داغونتر میشدم.
که اخرش چی بشه؟؟؟
عشقتو با یکی دیگه تقسیم کنی؟؟؟