کاری که ” عشق ” با من کردکاش با تو می کرد...!!!

می بینی بازهم دلم هرازگاهی یادتورامیکند!آهنگی عطری خیابانی ...هرجاوهرچیزمی تواندبازهم دل شکسته وروح بیمارم راازهجوم وهم انگیزیادت پرکندومن بی تاب وسرگشته وکمی البته کمی گریان بایادت بازهم لحظاتی رادرخودفروبرد وبه روزهای باتوبودن ...می اندیشم .

تادقایقی قبل می خندیدم وخوش بودم سرم گرم کارهایم بودیا... کسی ...شایدهم توآغوش عشقی دیگری بوده باشم یاتوهمان حالت های تنهایی خویش بوده باشم ...مهم نیست امابازهم توهرحالتی که بودم  یادتومرارهانمیکندآخرچه کنم بااین خیال چه کنم تادیگران ازحال زارمن عذاب نکشندمگرتوبامن چه کردی!اگرسرم رامی بریدی تحملش آسان ترازخنجری  بودکه آرام آرام برقلبم فروکردی... 

یادم میادامروزداشتم ازکنارپدرودختری ردمیشدم که هردوازلحاظ جسمی مریض بودندعصاکش هم بهم کمک میکردن درراه رفتن واینکه منه احساساتی خیلی برایشان غصه خوردم ومیدونم واندیشیدم که سلامتی عجب نعمت والاییست وباخودگفتم همه اینهادرده ...دردی که هرجایی ازدنیامردم توفقروبدبختی وجنگ ومرگ جنایت ها...دارن تحمل میکنندوهرکسی واسه خودش یه مصیبتی داره اماجداازعمق دردهامنم سهمی ازدردهای اونارواحساس می کنم امادردی که توسینه یک عاشق دلشکسته هست بدترین درده آخه خیانتی بهم شدازطرف کسی که همه پناهم ایمانم باورم شدکسی که میتونست شریک زندگیم باشه میتونست همراه همیشگیم باشه اماالان توی آغوش یکی دیگه ممکنه باشه ومنم حتی فکرش واسم عذاب آوره !!! نمیدونم مرهم دردماهاچیه شایدهیچ مرهمی جزاونی که شکستت نباشه وبتونه یکجوری آرومت کنه مث یه زهری که خودش میتونه پادزهرش هم باشه آره فکرنکنم کسی بتونه تاابدفراموش کنه خاطراتش رواولین تجربیاتش روباکسی که دوستش داشته وروزی عاشقش بوده ...شایدهمون شخص بایددرمان حالت بشه لااقل باشجاعت بگه گوهههههههه خوردم اشتباه کردم بذارتوضیح بدم بذارجبران کنم بذارلااقل آرومت کنم وبرم بذارازبلاتکلیفی دربیارمت میخوام پایان بدم این تراژیدی رو... 

ببین خنده داره هاعمری نازت راانتظارت رادردت راخریدم وکشیدم اماتوی این بی پولی دل توراحت دست کشیدی ازمن امامن نتونستم ...آره ببین هنوزهم ازتومینویسم ازتویی که باتمام بی ارزشی ات نامردی ات بازهم وقت مرامشغول خودت ساختی ببین هیج جایی ازدست تودرامان نیستم نه خونه نه محل کاریاتوی خیابون !!!! 

گاهی برمیگردم به آدمهایی شبیه تونیگاه میکنم حس میکنم توباشی امانیستی آری دیگرکسی مث تونیست قشنگ وبیوفا...حالاگیریم که توباشی وببینمت من که نمیتونم بیام نزدیکت من که زت دل کندم شاید...شایدتواگرمراببینی بیای نزدیک آره اماچی بایدبهم بگیم من نمیدونم ازدواج کرده ای یانه نمیدانم نه نمیدانم هنوزهم من دستانم قلبم وپاهام میلرزه ونمیتونم ببینمت نه دارم ازنخواستنت ازدیگرندیدنت ونخواستنت میگویم نگوکه خدایم راه توبه بازاست ببین من چقدردرگیرم فکرم روحم جسمم بازهم حال عجیبی دارندگاهی تنفروغم گاهی دوست داشتنت خیلی کم...

میخواهم ازتوبگذرم بازهم دل احمقم میگه بلاتکلیفم صبرکن ببین آخرش چی میشه!!!آخرش آخرش یعنی چی میشه!!!
غروب است ...کلنجار میروم با خودم با دلتنگی هایم با قلب له شده ام با غرور شکسته ام آهنگی ازیک وبلاگ میشنوم بازهم بیادش وخاطراتش می افتم واشک میریزم اشکی که سرچشمه اش خشکیده است اشکی خونین وآهی اندوهگین

می اندیشم آیااوهنوزرنگ بنفش رادوست داردآیاهنوزهم برایم کیک میپزدویاهنوزهم ...
این روزها...دستم به نوشتن نمیرود تقصیر من نیست!!!نوک مدادم شکسته است دلم هم ...
چه بگویم؟آن هم شکسته است!!!این روزها...زندگی را سرد سر میکشم طعم بیهودگی میدهد و اجبار!
این روزها...میل و رغبتم را چیزی شبیه به معشوقی نامردجویده است!...

اگر مثل آدم خداحافظی میکرد

غصّه می‌خوردی
اما خیالت راحت است.
امّا جدایی بدون خداحافظی بد است،
خیلی بد
یک دیدار ناتمام است
ذهن ناچار می‌شود هی به عقب برگردد
و درست یک ذره مانده به آخر متوقف بشود
انگار بِروی به سینما و آخر فیلم را ندیده باشی .. 

 

سالها بعد ،
من در کنار یک زن زندگی میکنم ،
زنی که اسمش تو شناسنامم ثبت شده و همسر من محسوب میشه،
زنی که شاید من مرد رویاهاش باشم اما ،
اون هیچ وقت زن رویاهای من نمیشه چون ،
رویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی ......
جسمم کنار اون میخوابه اما ،
افکارم در کنار تو .
سالها بعد ،
بی هوا وقتی یادت میوفتم ،
فقط به این فکر میکنم که خوشبختی یا نه!؟ ....
شاید اسم تورو گداشتم روی دخترم ،
سالها بعد ،
من مردی ام که از عذاب وجدان داره میمیره ،
مردی که به تو فکر میکنه اما ، کنار یک زن دیگست ،
مردی که به دوست داشتن های زن دیگه پاسخ میده اما ،
نه از ته دل ...
سالها بعد ،
وقتی همه خوابن ،
میرم تو آشپزخونه و یه سیگار روشن میکنم ،
تو اون نور کم سوی چراغ خواب به تو فکر میکنم ...
از سیگارم کام های عمیق میگیرم ،
و به این فکر میکنم که زندگیم چجوری میشد اگه تو همسرم بودی ؟
در حالی که دارم تو فکرت غرق میشم ، سیگارم رو به اتمامه ،
و من ،
با عذاب و با دلی پر از غم ،
باید برم کنار زنی بخوابم که همیشه ارزو میکنم تو جای اون بودی ...
سالها بعد این موقع ،
تو کنار کسی هستی که دوستش داری اما ،
من کنار کسیم که ،
فقط باهاش هم خونم ...
سالها بعد ،
مردی ام با موهای سفید و چهره ای خسته ...
مردی که خیلی ها میشناسنش اما ،
اون با هیچکس جز یاد تو آشنا نیست
 



دوستت داشتم
می دونی چرا؟
چون حس می کردم با تو ،عشق تو وجود من زنده شد
چون با وجود تو احساس کردم دوباره متولد شدم
یه احساسی که تو اصلا شاید هیچ وقت نفهمی یعنی چه.
هر چی عشق و احساس داشتم به پات می ریختم. تو تظاهر می کردی یه وقت کم نیاری.
به خاط همین هر روز بیشتر از دیروز دلم برات تنگ می شد.
اونقدر لایق دونستمت که دو دستی قلبم رو تقدیمت کردم.
تو هم به اصطلاح نامردی نکردی. دو دستی اونو چسبیدی و گفتی ...خوب ازش مواظبت می کنم.
مطمئن باش جای خوبی سپردیش.
همیشه میگفتی من با همه ی آدم ها فرق دارم. من مثل اونا نیستم.
میدونی اعتماد کردن یعنی چه؟ اعتماد خیلی سخته خیلی... اونم توی این زمونه ی نامرد.
اما من به حرفات، نگاهت و به چشمات اعتماد کردم.
درست زمانی که بهت عادت کردم بی احساسی رو تو وجودت دیدم.
دیدم که کمکم داری روی تموم احساسات من پا میذاری. دیگه باورت ندارم. نمی خواستم این رو بگم...
اما تو رفیق نیمه راهی
بارها بهم ثابت شد.
هر دفعه خودم رو دل داری می دادم که همه جی درست میشه
ام نه تو هیچ وقت نخواستی من رو بفهمی چون هر وقت بهت احتیاج داشتم...
هر وقت احساس تنهایی می کردم و ب دلگرمیت نیاز داشتم پشتم رو خالی کردی و من رو تنها گذاشتی...
اینه رسم رفاقتت؟!!
کاش می فهمیدی با قلبی که امانت گرفتی بد کردی.
حالا می دونم تو با همه ی آدم بدای دیگه فرق داری... آره تو فرق داری.
همه ی آدم بدا قلب دیگران رو یه بار می شکنن.
اما تو روزی چند بار من رو میشکنی و دوباره زنده میکنی.
بارها روی قلب شکسته ام پا گذاشتی و له کردی و بی تفاوت گذشتی.
میدونی چیه؟ نه نمی دونی. یعنی هیچ وقت نخواستی بدونی.
هیچ وقت حاضر نشدی حتی یه بار به خاطر کسی که همیشه
به خاطر تو غرورش رو له می کرد از غرور لعنتیت دست بکشی.
دیگه می خوام دوست نداشته باشم. شاید این جوری یه ذره بتونی احساس کنی.
نمی دونم... شایدم مثه بقیه چیزا از اینم خیلی ساده بگذری.
اما اینو بدون ...
نمی تونم ببخشمت!
اما........... هنوز دوست دارم... 
 
حق داری کسیکه تو را از چنگ من رهانیده دوســـت داشته باشی
وقتی چوپان گوسفندش را نــدوشد
گوسفند دستان گرگ را مخمـــلی می بیند 
 
 
از انســــان هـــای احســـاساتــی
بـیشتـــر بـتـــرسیـــد؛
آن ها قـــادرند ناگهــــــانی،
دیگــــر گــریـه نکـننــد؛
دوسـتــــ نــداشتـــه بــاشـنـــد؛
و قـیـــدِ همـــه چـیــز را بــزننــد،
حتـــی زنــدگــــی 
 
 
این شـــــــعرها را باید گذاشــت درکــــوزه
و آب شـان را خــــورد!
زمانی که عرضــــه ندارند
تــــو را عــاشــــق کننــــد.................... 
 
 
 
قـــــــــیافت خیلـــــــــــی آشـــــــــناســـت !!
مـــن و تـــــــو قبــــــلا جایــــــــی همـــــدیگرو ندیــــــدیــــم؟؟
آهـــــــــــــان
یـــــــادم اومـــــد
یــــــــه روزایـــــــــــــــــی
یـــه خاطـــــــــره هایــی
باهـــــم داشـــــــتیم
.
یادمــــــــــه اونمــــــوقع
دم از عشــــــق میـــزدی !...
هـــــــه . . .
.
.
.
انـــــــقد مــــات نگــــــــام نکــــن
.
"اونکه کنارت ایستاده حـــــــسودیش مــــــیشه" 
 
 
“مــــن” یک نقطه دارد ؛ من تنـــها هســــــتم !!
“تـــــــــو” دو نقطه دارد پس تنها نــــــیستــی !! 
 
 
رﻓﯿﻘﺖ ﺑﯽ ﻣﺮﺍﻣﻪ ،
ﻋﺸﻘﺖ ﻭﻟﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺭﻓﺘﻪ؟ ...
ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ...!
ﻟﺒﺎﺳﺘﻮ ﺑﭙﻮﺵ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﻮ ﺑﺮﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺷﻬﺮ ،
ﺑﺒﯿﻦ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﻟﻘﻤﻪ ﻏﺬﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻦ ......!
ﺑﺒﯿﻦ ﭘﺪﺭﯾﻮ ﮐﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﻟﻘﻤﻪ ﻧﻮﻥ ﺳﺮﺵ ﺗﻮ ﺳﻄﻞ ﺁﺷﻐﺎﻟﻪ
ﮐﻪ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻪ ...!
ﺑﺒﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻦ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ...!
ﺑﺮﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻨﺘﻈﺮﻥ ﺗﺎ ﺧﺒﺮ ﺯﻧﺪﻩ
ﺑﻮﺩﻥﻣﺮﯾﻀﺎﺷﻮﻧﻮ ﺑﺸﻨﻮﻥ ...!
ﺁﺭﻩ ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻨﻪ ﻗﺪﺭ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺧﻮﺑﺘﻮ ﺑﺪﻭﻥ
ﮔﻮﺭ ﭘﺪﺭ ﻫﺮﭼﯽ ﺁﺩﻡ ﻧﺎﻣﺮﺩﻭ ﺑﯽ ﻣﺮﺍﻣﻪ.....!! 
 
 
ﺩﻧﺪﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻟﻘﻪ ﺭﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﮐﺸﻴﺪ |:
ﺍﻭﻟﺶ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻩ ...
ﺑﻌﺪﺵ ﺣﺲ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺟﺎﺵ ﭼﻨﺪ
ﺭﻭﺯ ﺭﻭﻭ ﺍﻋﺼﺎﺑﺘﻪ ...
ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻧﺪﻭﻧﯽ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩﻩ . . . !
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺳﺖ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎﯼ
ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮﻧﻪ .... 
 
 
همیشه ساده بودم
ساده سلام کردم
ساده دل دادم
ساده محبت کردم
ساده باور کردم
ساده چشم گفتم
ساده وابسته شدم
اما سخت دلم را شکستند....خیلی سخت

کاش ساده نبودم!!!! .... 
 
این نیست که از آخرین باری که او را دیده اید
یا با او صحبت کرده اید چقدر گذشته است !!
بلکه دلتنگی آن لحظه ایست که در حال انجام کاری هستید ،...
و آرزو می کنید که ...

کاش او نیز اکنون کنار شما بود !!! 
 
 
یـــــاد اون شـــــب هایـــــی بخیـــــر
کـــــه تا صبـــــح اس ام اس بازی میکردیـــــم !
و آخـــــرش مینوشتـــــی:
کـــــاش الان پیشـــــت بـــــودم. 
 
 
- فراموشش کردی؟
+ آره
- آفرین... چند وقته؟
+ یکسال و دو ماه و بیست روزه... 
 
 
دیالوگ طلایی "بهـــــــــــرام رادان" در فیلم پل چوبی
:
:
:
:
:
:
:
:
:...
:
:
روزی که فکر کردی یکی رو از ته دل دوست داری ولش نکن...
ممکنه دوباره تکرار نشه...
آدم وقتی تو سن‌ و سال توئه فکر می‌کنه همیشه براش پیش می‌یاد...
باید ده پونزده‌ سال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده...
که حالِت با چیز دیگه‌ای خوب نمی‌شه...
عشــــق یعنی حالِت خــــوب باشه... 
 
همۀ چیزهای از دست رفته یک روز برمیگردند،
اما درست وقتی که یاد میگیریم، چطور بدون آنها زندگی کنیم ! 
 
مشکل اینجاست،

همیشه آدم های تنوع طلب

دست می گذارند رو آدمهای وفادار ! 
 
 
 
اگر حرف وزن نداره ؛

پس چه جوری کمر آدم رو میشکنه ؟!

بـدنـم روز بـه روز کـبـود تـر مـی شـود . .
...
از بـس

خـودم را مـی زنـم . .

بـه نـفـهـمـی !!! 
 
 
 
یک نخ آرامش دود میکنم به یاد ناآرامی هایی که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند …
یک نخ تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم …
یک نخ سکوت به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام …
یک نخ بغض به یاد تمام اشک های نریخته …
کمی زمان لطفا ، به اندازه یک نخ دیگر ، به اندازه قدم های کوتاه عقربه …
یک نخ بیشتر تا مرگ این دل نمانده ! 
 
قبـــرها پـر است از جوانانی که می خواستند در پـیری توبـه کنند  
 
 
حقیقت اینه که:
فرودگاه ها بوسه هاى بیشترى از سالن هاى عروسى به خود دیده اند و دیوار هاى بیمارستان ها بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند.

یه آدمایی هستن که وقتی برای بار اول میبینی شون، عجیب باهاشون احساس نزدیکی می کنی...
می تونی خیلی راحت بازوشون رو بگیری و باهاشون یه خیابون دراز رو قدم بزنی...
می تونی خیلی راحت تو بغلشون جا بشی و اونا با دوتا جمله آرومت کنن...
آدمایی که نه ...تو گذشتت بودن، نه مطمئنی که تو آینده ات باشن، ولی به حالت یه رنگ تازه می زنن...
آدمایی که می شه روزی چند بار بهشون گفت: خیلی خوبه که هستی...
آدمایی ک خیلیییی دوسشون داری و وقتی میرن انگار یه جزئی از وجودت رو با خودشون میبرن...
این آدما اومدن و رفتنشون شبیه تغییر فصل هاست... تازه و دلگیر و خاطره انگیز...
حسی که بهت میدن برای همیشه تو خاطرت می مونه..(شیوا)