دلتنگم... برای او نه! برای منه قبل از او...! چقدر خوب بودم.............

سالهامیگذرازسریال دوستاشنهایم سالهامیگذردازکوروکربودنم ومن درسکوت محض جدایی هرگزنخواستم که بازآیی

وقتی رفتی حتی نخواستم بدونی چه برسرت آمده ومن هم اینگونه شدم مث توبی رحم ومن یکسال بی خیال ازهرچه باتوومتعلق بتوست زندگی رادرتنهای دل خویش گذراندم ومن تنهاییم آنقدربزرگ بودکه جایش رابه هیچ باهم بودنی ندادم ...

نه اینکه بعدتوکسی لیاقت قلب صادق وعاشقم رانداشت نه فقط نمیخواستم دیگرداستان گذشته راتکرارکنم

جونم وقلبم شکسته بوداماکسی آمدکه حرف دلم راگوش کردوحرف عشق رابامن زدودل رسوای من روبازبه همان دریای عاشقی زدومن به دل زندانی ام گفتم بروبروهرجاکه دلت خواست توآزادی ودل به دل کسی دادکه مث خودش شکسته وداغون بود

ومن بااینکه هرگزندیدمش وابسته شدم بش هرثانیه وهرروز...پل پیوندی ازاین سیگنالهای ضعیف اینترنت مامنوبه امواج قوی دلت کشاندوباخواندم جملاتت وشنیدن حرفهایت آرزوکردم کاش یک درصداوهم شبیه توبود!!!!اگربوددنیایم گلستان بوداگرفقط میشنیدودرک میکردکه عشق مقدسه دوست داشتنم راپوچ نمیدانست وهمه چیزرابرای خودش نمی خواست...

نمیخواستم مقایسه کنم امامی اندیشم توچقدرخوبی ای مجازی ترین هم دم دنیا...

بایدبریدازعشق نه می خوایم ونه میتونیم امامیشه شبیه شکل یک رویادلی روپیوندزدبه قلب هم دارم میترسم ازخوابی که شایدهر2مون دیدیم ازاتفاقهای مشابه ازسرنوستامون که بازخم بهم رسیدیم ودرمان این زخم راباپیوندقلب توبه من ومن تودیدیم

هرگوشه ای جهان که باشی دلت مال منست ومن بشوق کلام آرامش بخشت وصدای همیشه مهربان ودیده ای نگرانت

اینجاهستم وتا...سالها برایت مینویسم


 کاش اینجا بودی... و من نصفه و نیمه نبودم...!شیوا



بلا تکلیفم و دلسرد فقط فکری به حالم کن
اگه یک لحظه بد بودم ازم بگذر حلالم کن
تو هر اوضاع و احوالی فقط خوبی بهت کردم

تو ی سختی و دلتنگی کجا دیدی ولت کردم
دلت خواسته ازم رد شو نمیخوام حبس من باشی

واسه دونستن قدرم باید یه قدری تنها شی
تو این تنهاییا فعلا بهونه ات رو نمیگیرم
تا تکلیفم نشه روشن دیگه واست نمییمرم

دیگه بعد تو میدونم که فلبم سرد و متروکه
حالا حتی دل ساده ام به رفتار تو مشکوکه
به چشمای خودم شاید به تو که شک نمیکردم
سر لجبازی ام باشه دیگه دورت نمیگردم

واسه تو مثل من شاید توی دنیا فراوونه
ولی هیشکی شبیه من مگه قدر تو میدونه
دیگه حرفی نزن با من نزار بدتر بشه حالم
دارم میمیرم و از این که تنها نیستی خوشحالم

کی گفته چون ولم کردی من از دست تو دلگیرم
نباشی من نمیتونم منم بعد تو میمیرم

دل سرد تو هم اخر منو راضی به مرگم کرد
ولی هرجا برم میگن فلانی رفت و ترکم کرد
هنوزم گوشه قلبم تو تنها فرد محبوبی
میتونم حس کنم از دور که هر جایی گلم خوبی
تو دوسم داری میدونم یه روز دست تو رو میشه
میدونم رابطه ات با من یه روزی زیر و رو میشه

تو که رفتی خداهمرات ولی تنها شدی برگرد
سراغ اون که شبهاشو فقط با یاد تو سر کرد
اونی که ظاهرا انگار زیادی از سرش بودی
ولی تنها نجابتت دعای هر شبش بودی

واسه تو مثل من شاید توی دنیا فراوونه
ولی هیشکی شبیه من مگه قدر تو میدونه
دیگه حرفی نزن با من نزار بدتر بشه حالم
دارم میمیرم و از این که تنها نیستی خوشحالم


ﻣﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ

ﺑﺎﺵ،ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﻡ ﻧﮑﻦ ﺑﺮﺍﯼ

ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ،ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ...



بر مزارم گریه کن اشکت مرا جان می دهد
ناله هایت بوی عشق و بوی باران می دهد
دست بر قبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا
دست هایت دردهایم را تسلا می دهد
با من درمانده و شیدا ُسخن را تازه کن
حرفهایت طعم شیرین بهاران می دهد
وقت رفتن لحظه یی برگرد قبرم را ببین
بر مزارم گریه کن اشکت مرا جان می دهد
این نگاه آخرت امید ماندن می دهد
رفتیو چشمم به دنبال قدمهایت گریست
زخم های مرده ام را رفتنت جان می دهد
نیست از من قدرت بوسیدن چشمان تو
باد می بوسد به جایم ُقلب ایمان می دهد...

نمیدانم دردم چیست؟؟
ازتنهاییست یابودن کسی که دوستش دارم و کنارم نیست...