نوشت سلام نفس در حالی که تازه به من شب بخیر گفته بود چه اشتباه تلخی..!

روزای سردرگمی شبهای بدون گریه گذشتن وتن من پوست انداخت ازبوی آغوشت ومن دیگرهیچ چیزندارم که یادتورادرمن زنده کندچزاندکی ازمغزم که نمیشودجراحی کردواونم رودربیارم تاخالی ازتوبشه ومقداری تکیه های شکسته دل که یادگاری های من تولحظات احمقانه عشق بتوبدست توهزارپاره گشتندوهرگوشه این شهرپخش وپلازیرپاروی درخت توی ایوان وکنارپنجره وکمی هم توی کافی شاپ سیب نه هنوزهم هست دارم میبینم توی تمام بازارهاپشت چراغ قرمزها اتافم گوشی ام وکامپیوترم حتی دانشگاهت ودرآخرمحل کارم...همه اینایک زمانی منوآزارمیدادن حتی وقتی شب توخواب دیدمت هم مث گذشته نبودوکمترناراحتی کشیدم امابدخواب شدم که این کابوس های لعنتی ویادهای بی هواچگونه سراغم رامیگیرندوقتی که میدانم توبهترین شرایط وبدترین شرایط زندگی ام تودرخواب شیرینت بودی وبامن همراه نبودی!!!اصلاتوتابحال ازمن غم وابرازناراحتی دیدی؟؟؟؟

تواین سالهاازمن جزلبخندچیزی دیگری دیدی که من باتمام وجودبعدازجدایی گریه امانم رالبخندم رابریدوداغونم کرد...کجارفت اون لبخندهاببین پیشانی ام راچروک وموهایم سفیدوچشمانم عینک دارشدن وایناروتوآخرین ملاقاتمون دیدی وبازهم نفهمیدی .......آه وافسوس ازاین دل خونم

آری یک مردهم میگریدبخاطراینکه کمرش شکسته وباورهاش تبدیل به سراب وتوهم شدم...

میدونی چی بیشتر آدم رو آزار میده؟ اینه که سر در گم باشی بین اینکه دوستت داشت وبهت خیانت کرد یا نه با اینکه حرفاش بوی دوست داشتن میداد اما بازم مطمئن نیستی و این اذیتت میکنه وبیشترازهمه اون که بهترین آدم روی زمین بود پس چرا؟؟؟؟؟؟؟؟اینجوری شد.

مغزم ، مغزم درد می کند از حرف زدن چقدر حرف زده ام ، چقدر در ذهنم حرف زده ام!بی نتیجه...اماباتمام این اوصاف این منم که عذاب وجدان ندارم فقط کمی حرف نگفته وپنهان ازخانواده ام که شایدهم همه میدانندوبرویم نمی آورندامامن بلاخره روزی به آنهاهم اعتراف خواهم کردتوبایدفکری بحال روزخودت کن که صخره ای سخت چون من داری...

زندگی ات سرشارآزکلک و2دوزه بازی بودکنارم بودی واماهم آغوش دلبری دیگر

چه دنیای ساکتی!!
دیگر صدای تپش قلبها غوغا نمیکند!!!
انگار که همه شکستند!!!!

 


 « نشـــانه می گیری » ...
« ســـنگ می اندازی » ...
و بعـــد !!!
خنــــده کنان
« لی لی »
« پا می کوبی » و می روی
« بدجور با دلـــم بازی می کنی »


وقتی نخواستت...
آروم بکش کنار...
غم انگیز است اگر تو را نخواهد..!
مسخره است اگر نفهمی...!!!
احمقانه است اگر اصرار کنی..!!!!!


پیش خودت فکر نکن که داشتن دشمن تو زندگی مثل طلسم میمونه ممکنه که یه نعمت باشه.یه مرد باهوش از دشمناش چیزای بیشتری یاد میگیره که یه آدم کودن از دوستاش یاد میگیره .........


خدایم

وقتی با تو بودم آدمهای دور و برم را دوست داشتم ولی از وقتی تو رفتی در تنهایی خودم محو شدم و به تاریکی رفتم و آدمهایی که دم از دوست داشتن میزدند را شناختم آری تو بودی که فانی بودن زندگی را به یادم آوردی .....



آسمان , ابر , باران همه ی اینها برای تداعی خاطره هایی است که در گذشته بوده و حال برایم حتی باران هم غمگین است در کنار پنجره ی اتاقم خاطره ها در ذهنم عبور میکند لحظه های خوبی که داشتم تبدیل به کابوس هر شبم شد خاطره هایی است که فراموش نشدنی خواهد بود و گذشته ..... گذشته ی مبهم و سردرگم خدایا دنیایت غمناک است این چه موجودیست که آفریده ای کاش وجود نداشتیم .........




ساکتم
نه اینکه دردی ندارم
گلویی نمانده برای فریاد...
حرفهایی هست برای گفتن که اگر گوش شنوایی نبود نمیگویم،
وحرفهایی هست برای نگفتن،حرفهایی که هرگز سربه ابتذال گفتن فرود نمی آورند و سرمایه ی ماورایی هرکس که برای گفتن دارد، حرفهایی که پاره های بودنی آدمی اند و بیان نمی شوند مگر اینکه مخاطب خویش را بیابند..



الفبای زندگی ...

الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها

ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم

پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات

ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها

ث: ثبات برای ایستادن در برابر بازدارنده ها

ج: جسارت برای ادامه زیستن

چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه

ح: حق شناسی برای تزکیه نفس

خ: خودداری برای تمرین استقامت

د: دور اندیشی برای تحول تاریخ

ذ: ذکر گویی برای اخلاص عمل

ر: رضایت مندی برای احساس شعف

ز: زیرکی برای مغتنم شمردن دم ها

ژ: ژرف بینی برای شکافتن عمق درد ها

س: سخاوت برای گشایش کارها

ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج

ص: صداقت برای بقای دوستی

ض: ضمانت برای پایبندی به عهد

ط: طاقت برای تحمل شکست

ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف

ع: عطوفت برای غنچه نشکفته باورها

غ: غیرت برای بقای انسانیت

ف: فداکاری برای قلب های دردمند

ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل

ک: کرامت برای نگاهی از سر عشق

گ: گذشت برای پالایش احساس

ل: لیاقت برای تحقق امیدها

م: محبت برای نگاه معصوم یک کودک

ن: نکته بینی برای دیدن نادیده ها

و: واقع گرایی برای دستیابی به کنه هستی

ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها

ی: یک رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک



ده راز شاد زیستن:

تصمیم بگیرید شاد زندگی کنید.
اخبار را کمتر بینید و دنبال کنید.
قدرشناسی را تمرین کنید.
برای هر کاری وقت بگذارید.
هر روز بخندید.
یک عاشق واقعی باشید.
سخت کار کنید.
هر روز چیز های جدید بیاموزید..
بدن خود را آنگونه که طراحی شده است به کار گیرید.
از مضرات دوری کنید.