وقتی نشدحرف دلم روراحت بزنم این شدعاقبت من که همش این پستهای غمگین وناامیدکننده روبزنماینکه میدونم مینویسم وفایدهای نداره اینکه منم ویک دنیاشکست وتنفرپس بایدتموم کنم این نوشتن رو... می دونی چی بیشتر از همه آدم و داغون می کنه؟! اینکه هر کاری در توانت هست براش انجام بدی... آخرش برگرده بگه مگه من ازت خواستم....آره تواینجوری بودی وجوابم همه فداکاری هام رواینجوری دادی نمک نشناس...زخم که میخوری..خوب مزه مزه اش کن..حتماً نمکش آشناست ! بزرگترین حماقت زندگی می تونه این باشه که به کسی که اشکاتو میبینه و بی اعتنا میره ، برای بار دوم اعتماد کنی ....!خوبم …! باور کنید …؛ اشک ها را ریخته ام … غصه ها را خورده ام …؛ نبودن ها را شمرده ام …؛ این روزها که می گذرد … خالی ام …؛ خالی ام از خشم، دلتنگی، نفرت …؛ و حتی از عشق …! خالی ام از احساس … . . . می خواهم خودکشی کنم؛ نه اینکه تیغی بردارم و رگم را بزنم؛ قید احساسم را می زنم … لاک غلط گیر را برمی دارم و “تو” را از تمام خاطراتم پاک می کنم “تـــو” غلط اضافیِ زندگیم بودی ...
ترانه خداحافظی میخوام بخونم خداحافظ ای یاربی وفا...
امروز خاطراتت را سوزاندم اما بوی خوش هیزمش بیقرارم کرد . . .......♫.*.♪.*.♪.
*♪★*♪.*♫*★..♪.*..**)¯`v´¯(**...♫.*.♪*♪★♪*♪.*♫*★..♪.*★.♫♪................♥♥`*.¸.*´.♥♥...............♥¸.•´¸.•*´¨(¸•*¨(♥.....
►)`*•.¸ )`*•.¸ ¸.•*´( ¸.•*´(◄......
♥)*•´¨)´¸.•´¸.•*♥♥¸.•´¸.•*´¨(¸•*¨(♥.......►)♪★ ★(◄.......♥)*•´¨)´¸.•´¸.•*♥♥¸.•´¸.•*´¨(¸•*¨(♥..... ►)`*•.¸ )`*•.¸ ¸.•*´( ¸.•*´(◄...... ♥)*•´¨)´¸.•´¸.•*♥........ ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛ گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد ! هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم؛ کـــه دریـــده شـــده ایــــم
فاجعــــه یعنى… آنقدر در تو غــرق شـــده بودم که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى احســـاس خیانــت میـــکردم!! عشـــق یعنى همین…اماافسوس توقدرندانستی...
در دستــــــرس بودنــــــت دیــــــگر بــــــرایم ارزش نــــــدارد …. اکــــــنون نــــــه مـــشـــتـــرک هســـــــــتی ؛ نــــــه مــــــورد نظــــــر … !!!
کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟ تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند … از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟! وقتی کســی جایت آمد … دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟ تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند … میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه … فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود ! و این است بازی باهــم بودن … !
تا تو هیچ فاصلهای نبود ... تا تو فقط من بودم ... و از تو فقط من مانده بودم ... هرجا که خالی بود تو بودی ... و هرچه که پُر بود، شبیه دل من بود ... اما تا تو یک دل هم یک دل بود ... من برای این دل کم بودم ... اما تو هیچ نبودی حتی کم !!!
هی لعنتی ... اون طوریم که تو فکر میکنی نیست ... شاید عاشقت بودم ، روزی .....! ولی ببین بی تو هم زنده ام ، هم زندگی میکنم ... فقط گاهی در این میان ، یادت ... زهر میکند به کامم زندگی را ... همیــــن !!!
یعنی میشود روزی برسد... که بیایی! مرا در آغوش بگیری ... بخواهم گله کنم! بگویی هیــــــــــــــــــس... همه کابوس ها تموم شد...!
اماسنگ قبرم روببین...مزگ رامیگویم نه تورا....
ﺍﯾــﻦﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺑﯿﺸــﺘﺮ ﺍﺯ ﻫــﺮ ﺯﻣــﺎﻧﯽ ﺩﻭﺳـﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺧــﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷــﻢ ﺩﯾﮕــﺮ ﻧـﻪ ﺣــﺮﺹ ﺑﺪﺳــﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﻪ ﻫـــﺮﺍﺱ ﺍﺯ ﺩﺳــﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻫﺮﮐـــﺲ ﻣـــﺮﺍ ﻣﯿـــﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑـﺨـــﺎﻃــﺮﺧــﻮﺩﻡﺑﺨﻮﺍﻫــﺪ ﺩﻟــﻢ ﻫـــﻮﺍﯼ ﺧـــﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﮐـــﺮﺩﻩ ﺍﺳــﺖ !...
شروع شد ... عذاب عشق وپایان یافت... خیانت معشوق
|