دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

کجاست ترجمانی که سکوتم رامعناکند...

میترسم ازاین آدمها"آدمهای که امروزدوستت دارن؛فردا بدون هیچ دلیلی رهایت میکنن"!آدمهای که امروزلبخندشان رامیبینی؛ فردا قهر وخشم ونامهربانیشان را"!آدمهای که امروزپای درددلت مینشینند؛فردا بیرحمانه قضاوت میکنن"!

آدمهای که امروزقدرشناس محبتت هستند؛فرداطلبکارمحبتت"!آدمهای که تو رابا تعریفهایشان به عرش میبرن فردا سخت برزمین میکوبند"!' ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ اﺯ اﻳﻦ اﺩﻣﻬﺎ ...ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ....

خسته ام اززمین خوردن های پی درپی ازشکسته شدن قلبم میترسم وبیزارم ازعشقی که جازدوپشیمون نشد...ومن باهرآهنگ غمگینی گریستم ومن وقتی رفتی حرفی نزدم وازگریه سبک نشدم وشروع به نوشتن کردم سوال جوابت کردم وگلایه وناله آری این قصه یک مردبودکه ازخودگذشت تابتوسخت نگذره دیونگی کردومردونگی کردگذاشت همدمش جونش بره باکسی که دوستش داره وسدراهش نشد

دوستت داشتم ، همین برایت کاقی نبود!که من عاشقت شدم جان دادم گریه واسم کم بودمردم وزنده شدم...
حیف از جوانیم که با درد و غم گذشت... این نه قابل محاسبه است نه قابل شمارش ، حتی نمی توانستی میزانش را تخمین بزنی !

بی انتهابود تا وقتی بودی وبودم تا وقتی هستی وهستم، هست به امتداد زندگی …اماتوزندگی راازمن گرفتی واین غیرقابل جبران بود
خودت میدونی درمقابل آزارواذیت های توونخواستن هاوبی محلی هایت چه قدرصبرکردم وبازهم کنارت بودم ومراقبت فقط توی دلم بهت حق میدادم بخاطریکسری مواردتوزندگیت برخوردت اینجوری باشه امالحظه ای که واقعاکاردبه استخوانم رسیدسکوت روبهترین راه دیدم درمقابلت وباهزاران دلیل وامااگروترس ازآینده بیتوساکت شدم وپناه بخدابردم ازشرتوووووو...

عاشقانه می گِریَم…عاشقانه می خندم…عاشقانه می نویسم…و در سکوت تنهایی عاشقانه می میرم…وتوهمچنان بیتفاوت وبی خبر!!!!!!!!!
چه قانون نامردیه " واسه شروع یه رابطه هر دو طرف باید بخوان ولی واسه تموم شدنش همین که یه نفر بخواد کافیه!

میخوام ازت سوالی بپرسم اگه من بتونیازداشته باشم وکمک ویاری توروبخوام بایدچه کنم !!!من عمری یارویاورت بودم اماتوچطوری میتونستی یاوروغمخوارمن

عاشق بودن و تعهد داشتن رو کسی یادم داد که نه پای عشقش موند نه تعهدش...!این حاصل چیزهایی بودکه تودرمقابل خوبی هایم پرداختی ومنم واین داستان تکراری شکایتهای بی پایانم ازدنیای نامرد.

من چیزی نمی بینم آینده روشن نیست من کوربودم حتی درروشنی روزومن وقتی تورونداشتم تازه دنیابرام روشن شدوتوسیاه ومن ...

حاضرم همه چیزم وبدم تااحساساتم بمیرن وبحالت اول برگردم به اون روزی که اصلانبودی

همه چی بدتموم شدنتونستم باخودم کناربیام چراتواینجوری کردی خونه ودلم وویرونه کردی فکرمیکردم ازتوپاک نرومهربونتروباوفاترنیست تودنیاچقدرابله بودم توتمام این مدت توخواب بودی ومن نتونستم بیدارت کنم شایدساده نباشه بگم میخوام ازت دل بکنم ودیگه دوستت نداشته باشم اماهرکاری میکنم نمیشه توهنوزهم برام بهارهستی سردوکویری...

من این زجرکشیدن ودوست دارم این حال ناخوش رودوست دارم هرگزجلوراهت ونگرفتم تواختیارداری هرکاری دوست داری بکنی تونمیتونی اسیرباشی میتونی ضربه بزنی واین قلب وبشکنی من خودخواه نیستم واین عشق وواسه خودم نمیخوام تومیتونی انتخاب کنی من اگه دارم میسوزم چون خودم انتخاب کردم وفک میکردم توبایدمث من وپابه پای من باشی

عهدی بسته شدوتوشکستی این عهدی بودکه من باتوبستم اماتوکه پابندنبودی توهم حق انتخاب داشتی من زیادی وابسته وعاشق بودم من مث یک بیماری که توداروش بودی اماحالاباین تحریم هاتوهم نایاب شدی خب منم اهل بازارسیاه وبازارآزادنبودم کاش منم مپ توآسون میتونستم بگذرم وبرم اماعیب ازمنه خودخواهه بایدطلاق میدادم توروازیادم

توبی رحمی ونامردخوب اشکالی نداره مگه بده اینجوری بودن اینم مدل توست توراحت بااحساسم بازی کردی خب بازیگرخوبی هم نبودی من تماشاگربدی بودم

اگه دلگیرم ودلتنگ اگه گریونم اگه مجنون اگه متنفرم ازت همه ایناواسه من لذت بخشه این همه دردمنوازپادرنیاوردبخودم امیدوارشدم پوستم کمی کلفت ترشده امادلم نازک تر...

وقتی میخوای یه رابطه رو به هم بزنی خوب به هم بزن …اما لگد کوبش نکن …اما داغونش نکن …با احساسش ، فکرش ،

اعتمادش و غرورش بازی نکن …چون بعد از رفتن تو فقط غمگین نمیشه ...تا سال‌ ها باید با یه ترس لعنتی زندگی کنه

و نتونه دیگه به هیچ کس اعتماد کنه ...حتی برای یه دوستی ساده ...!واین بخاطردل نازک منه که بتارمویی وصله

یادم که نیستی
دوستم هم که نداری
فراموشم هم که کرده ای
پس چرا من باز هم هر شب برای تو می نویسم ؟!

توسرگرم عشقی دیگری همان عشق اولت شایدومن همچنان مینویسم برایت اما

ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﻢ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ تونخواهی ﻧﻔﻬﻤﯿﺪمیدونم! ﻓﻘﻂ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻓﻬﻤﯿﺪ .… ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﮔﻠﻮﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﺍﺝ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ


 

ادامه مطلب ...