دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)

دنیای نامرد(bahar61)

اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...

میخواستم یادت رابسوزانم اماخاکسترش مراسوزاند!

دلهره! دلهره!فرو ریختن؟آوار؟آواردلم...دلی ازجنس سادگی دلبستگی خستگی گاهی تنفرگاهی سکوت شایدفریاد!فریادی ازجدایی بی گناهی شکستن های تکراری فغان ازیک سال و5ماه بی قراری اشک وآه نفرین سوگواری

میخوام دنیاروزیباببینم مث اون روزاکه بودی وگاهی بچه گانه باهام حرف میزدی همیشه فک میکردم قلبت هم مث قلب یک کودک پاک وصادقه!!!ببین منووقتی پای تودرمیان بودهرچه ازتوبودمن حفظ کردم حتی پوست آدامسهایت حتی تارهای مویت هرچه دستت باآن تماس داشت من برای خودم یادگاری حفظ کردم ومن جعبه ای بزرگ ازیادگاریهایت دارم که شایدازدیددیگران ارزشی نداشته باشدامابرای من هرکدامش تداعی خاطره ایست هرچندکه گاهی میخواستم خودم راباآنهابسوزانم تاراحت شوم امانتوانستم...ومن می اندیشم 

ازجایی شروع کردیم که توداشتی دردهایت راپایان می دادی ونمیشدومن ازهمان لحظه شروع آمدم وپایان دردهایت شدم وسرآغازقصه تلخ دلبستگی به تورارقم زدم ومن سوختم تاتوآرام بگیری ومن فداشدم تاتوراه خوشبختی رابیابی ومن مردم روانی شدم مجنون عاشق واله شیداسرگردان بیمارتبدارودل شکسته ولی تواحیاشدی وازجان من گرفتی وخودت رانجات دادی دست مراپس زدی مث قلبم ومن شدم تنهاترین آواره مجنون بی جان وآواره بی دل وسنگ بی اعتمادوسرد!!!رسواوترد...

سوختم وساختم تابدین جارسیدم نوشتم وقافیه هادرنبودت ساختم وبرطبل رسوایی خودنواختم اماهرگزنامت راچهره ات راقلبت رانشان کسی ندادم...من که میگویم من نیستم اون انسان سرزنده کنارتومن هیچ نبودم وتوهمه چی بودی ومن باتوبودم وتوباهمه جزمن!!!

بزرگترین هدیه ای که من بتودادم آرامشی بودکه چه بامن چه بعدمن نصیبت شد...زمانی بودکه برایت وقت میگذاشتم چه باتوچه بعدتو.قسمتی اززندگی ام رابتودادم که هرگزبازپس نگرفتمش چه باتوچه بعدازتو...خوب اینهابس نبودکه رفتی ودرکمال ناجوانمردی جانم راگرفتی!!!مگرمن اعتراض کردم بخاطررفتنت؟من سدراهت شدم؟پس چرامدتهابااحساسم وجونم بازی کردی

ببین درسکوتی محض دیگرشکایت بتونکردم وفقط خداروشاهدگرفتم ...

عاشق روزهایی هستم که گاهی مهربان میشدی ودلیلش رونمی فهمیدم ومیلرزم ازحرفهایی که شنیندشان درآخرین جملاتت مرابه نابودی کشاندومیسوزم ازبی خیالی هایت راهرگزنپرسیدی که بعدازتوبرسرم چه آمد

از یه جایی به بعد به خودت میگی...
اصلن چه دلیلی داره به کسی بگم حالم بده ؟
اونا چیکار میتونن واسم کنن...
جز گفتنِ یه الهی بمیرم ،
جز گفتنِ یه ناراحت نباش میگذره ...
در روز اونقد می خندیو میگی وای ...
من چقد خوشحالم که خودتم باورت میشه
واقعن حالت خوبه اما شبا
وقتی سرتو میذاری رو بالش میگی نه !!
اونقدرا هم خوب نیستم .
کم کم گریه کردن یادت میره ،
میریزی تو خودت ؛
چند وقت بعد میبینی دیگه نمیتونی ...
سره یه موضوعِ کوچیک گریه میکنی ،داد میزنی ،
میگی چه بلایی داره سرم میاد ؟
به خودت فُحش میدی ، میکوبی به درو دیوار، همه بهت میگن چته ؟
تو که اینقد ضعیف نبودی !!
توو دلت میگی ...!
اونقد قوی بودم که دیگه ته کشیده ...
تمومِ افکارم ، باورام ، احساسم ،
حتی خودمم دیگه ته کشیده ...


 

 

خوبـــــه کــــه گـــاهــی بـــدانیم آنچـــــه می کشـــیم ؛

درد بــــی او بـــودن نیســـت ! تـــــاوان بــــا او بــــودن است …



حالم خوب نیست
گذشته هم همین بود , خوب نبود
به درک که آینده هم می خواهد همین بازی را در آورد
ما روزی تمام می شویم
این زمانه است که از این بازیِ یکنواختِ خوب نبودن
خسته خواهد شد.

شهریار بهروز





خالـی از خـویــش

تـن بـه عــادت داده

مـبــهوتِ خـیــال

چـه خـودشیــفـتـه

مـیــبـافـیــم

هـرروز

شـکـلِ تــازه ای

از خــود

و از زنـدگــی . . .





بعضی از آدمها رو دوست دارم زل بزنم تو چشماشون و بهشون بگم مهم بودنتو مدیون اهمیتی هستی که بهت دادم
وگرنه تو هم مثل بقیه یه رهگذر بودی و بس



اشتباه از من بود پررنگ نوشته بودمت...
حالا بسختی پاک میشوی..
اما من پاکت میکنم...



اگر زنی را نیافته‌ای که با رفتنش
نابود شوی ...
تمام زندگی‌ات را باخته‌ای !
این را
منی می‌گویم که روزهایم را زنی برده است ، جایی دور ...
پیچیده دور گیسوانش ،
آویخته بر گردن ،
سنجاق کرده روی سینه ،
یا ریخته پای گلدان‌هاش ،
باقی را هم گذاشته توی کمد
برای روز مبادا




نظرات 1 + ارسال نظر
جواد اسدی سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 11:18 ب.ظ

سلام من تو چتروم باهت اشنا شدم بجوری شیفته ات شدم
اگه صداقت را سرلوحلت قرار بدی هیچ موقع شکست نمی خوری
انسان دونیمه عمر دار نیمه اول در ارزو رسیدن به نیمه دوم ونیمه دوم در حسرت نیمه اول اره اینجوری پس باید از لحظه لحظه زندگی بحره برد که دریم میگذره امیدوارم همیشه فکرت پویا زبانت گویا تنت سالم باشد
من امیدوارم بتونم با شما یک رابطه مستحکم وهمرا باه صداقت وبدون دورغ نیرنگ داشته باشم چون صداقت به همچیز شخصیت وهویت میبخشه وزندگی طراوت خودش را صداقت بدست میاره واین صداقت که انسان ها را بهم نزدیک میکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد