دنیای نامرد(bahar61)
اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...
دنیای نامرد(bahar61)
اونایی که بهشون خیانت ونامردی شده بیان تو...درباره من
روزی عاشق ترین بودم روزی همه درمقابل مهربونی هام کم میاوردن رومانتیک ودرون گرابودم وکمک میکردم به دیگران شادولبخندی همیشگی بروی لب اما...من بازیچه شدم بازیچه رفیقی که توسختی هام کنارکشیدومدتهاباهام بازی کردوزجرم داد...واین اواخرفقط بامن نبود!نفهمیدبادنیام چه کرد!کاخ اعتمادواعتقادم روویران کردومن تنها موندم من باخاطراتش باتلخی خیانتش من موندم عشق لبریزی که خشکید!حیف عمری که هدرکردم حیف اون همه محبت...
نفرین به تو...دیگه به کی میشه اعتمادکردبعدتوکه سرت قسم میخوردم نمک خوردی نمکدون شکستی...
ادامه...
نظرسنجی
روزانهها
همهابر برجسب
ایمان به عشقجدیدترین یادداشتها
همه- منوببخش
- مراببخش
- تقدیم به عشقِ لعنتیِ زبان نفهم ..
- بامن بیا
- پشمانم
- ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ !
- ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻣﺠﺒﻮﺭﯾﻢ ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻤﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ !
- منویک دنیافراموشی
- “نبودن” اونقد سخت نیست که فراموش کردن یه”بودن” سخته….
- نوروزتان خجسته...
- ﻣــﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﻧــﻤﯿﻨـﻮﯾـﺴــﻢ ؛ ﻣﯿـﮑﺸـــــﻢ . . . ! ﺣـﺴـﺮﺕ ﻫﺮ ﺁﻧـﭽــﻪ ﺧــﻮﺍﺳﺘـﻤـﻮ ﻧـﺸــﺪ!؟
- کجاست ترجمانی که سکوتم رامعناکند...
- کارمـــان به جایــی رســـیده که طـــوری بایـــد دلتنـــگ شـــویم که به کســـی بـــرنخـــورد ..!!!
- مــــن تِکــــرار شُــــدَنی نیستـَـــم . خــــاطراتََــــت را بــــنویــــس!
- دار بـــــــــــــزن ... خــاطــرات کســی کــه , تــــو را دور زده...!
- تو ای حقیقت شعرم ...مرا رعایت کن.
- از همون روزای اول میدونستم نمی مونی.....
- خدایاکی کات میدهی!!!!!میگم اینبارخداحافظ !!!!
- اگه خاطر کسی و نتونستی از خاظرات پاک کنی...بدون که همیشه تو خاطرشی...
- زخمی بود! درمانش که کردم،زخمیم کرد و رفت...
نویسندگان
بایگانی
- فروردین 1401 1
- دی 1399 1
- خرداد 1397 2
- اردیبهشت 1397 1
- شهریور 1395 1
- مهر 1394 2
- مرداد 1394 1
- اسفند 1393 2
- بهمن 1393 1
- دی 1393 2
- آذر 1393 3
- آبان 1393 1
- مهر 1393 1
- شهریور 1393 3
- مرداد 1393 3
- تیر 1393 4
- خرداد 1393 3
- اردیبهشت 1393 8
- فروردین 1393 12
- اسفند 1392 9
- بهمن 1392 6
- دی 1392 5
- آذر 1392 8
- آبان 1392 8
- مهر 1392 16
- شهریور 1392 11
- مرداد 1392 11
- تیر 1392 14
- خرداد 1392 15
- اردیبهشت 1392 21
- فروردین 1392 44
- اسفند 1391 16
تقویم
فروردین 1401| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
جستجو
ایـــن روزهـــآ ... پــــر از احــــســآســم، امـــآ ... خــآلـــی از اعـــــتـمـآد ...!!!!
توی این 9ماهی که ازجداییمون میگذره فقط یک بارباهم رودروشدیم وچندباربارهم بهم اس ام اس دادی
ومن هرگزشروع کننده نبودم بااین که توتمام کننده این رابطه شدی وباعث شدی من بازجرفراوان ازتوی نامرد
جداشم وزندگی ام رابرای اولین باربدون توشروع کنم!!!
تولدی دوباره بودلحظه ای دلکندنم ازتووبرای توزندگی جدیدبایارجدید!!!خب من هرگزخواسته آنچنانی ازتونداشتم در
قبال مراقبت وهمراهی ازت.اینکه متولدشدم بخاطرکامل شدن شناختم ازتوبوددیگه کوروکرنبودم دیگه حقایق جلورویم بودوداشتم تحلیل میکردم همه رفتارات بامن چه خوب وچه بدوحتی وقتی که داشتی سردمیشدی ومن ساده دل بودم که عیب رادرخودجستجومیکردم!!!
فکرمیکردم زندگی بی توبرام دیگه ارزشی نداره اماحالافهمیدم زندگی من ارزش باتوبودن رانداشت واین توبودی که بی ارزش بودی...آره اگه داشتی به قلب عاشق من احترام میگذاشتی وبدون خیانت به من میرفتی ومیدونستی که من بخاطرعلاقه ام بهت حاضربه فداکاری بودم...
خلاصه مطلب اینه که وقتی ازمن چندماه قبل درخواست کمک کردی من باهمه تنفرم یهورام شدم وقبول کردم درخواستت رو
دقیقامث اون ماری که ازتوسبدمارگیربی اختیارباصدای فلوتش درمیادوکاملارام ومطیعش میشه
نمیخوام هربارکه خبری ازت میشه بهم بریزم بذاربه دردخودم بمیرم وتوخیالم روزی صدباربجای اینه برات بمیرم
برای دلم بمیرم وتوروح عشقمون هرشب فاتحه بخونم وازخداآرزوکنم منووبهاروامثال مث ماکه بهمون خیانت شددرآرامش زندگی کنندواون نامردی روکه بهمون خیانت کردومیادهرازگاهی بهممون میریزه ومیره روبخداواگذاریمش...
دلِ من همی با تو مهر آورد...هرجاکه هستی بهارواست دعای خیروسلامتی میکنم
دوستت دارم هوارتااااا
ﺑﺎﯾـــــﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﻓﺖ،
ﺁﻧﻘــﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ..ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟــــﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻮﺩ .
ﺁﻧﻘـــــﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ..
ﺩﻕ ﮐﻨﺪ،
ﺍﯾــــﻦ ﺳﺰﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ...
بذار رک بگم
وقتی داری تلاش می کنی
کسی رو که رفته فراموشش کنی
در واقع منتظری که برگرده...
هرکی عاشق میشه میگه میمیرم برات،
چرا یکی نمیگه میمونم باهات؟؟؟
"ﺯﯾﺎﺩﯼ ” ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ !
ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺯ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟ !
ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺯ ” ﻣﻦ ” ﺍﺳﺖ . . .
ﻫﺮ ﺟﺎ ﺭﻧﺠﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺖ
ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻡ !
” ﻟﺒﺨﻨﺪ ” ﺯﺩﻡ !
ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﺭﺩ ﻧﺪﺍرﺩ ، ” ﻣﺤﮑﻢ
ﺗﺮ ” ﺯﺩﯼ . .
تمام تنم میلرزد…
از زخمهایی که خورده ام…!!
من از دست رفته ام…شکس ته ام
می فهمی؟؟
به انتهای بودنم رسیده ام
اما…!
اشک نمیریزم
پنهان شده ام پشت
لبخندی که درد میکند
هیچگاه نفهمیدم چه رازیست بین دل و دستم! ازدستم رفت هرچه دل بستم!
ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻧﻮﻉ ﺧﻮﺩﻛﺸﻰ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﺍﻳﻴﻪ ﻛﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘﻨﺪ ....
الاهی خیر نبیند کسی که دارو ندارت رو ازت بگیره و کاری کنه که خودت با پای خودت از خانه اش بروی و پا به همه زندگیت بزنی آن هم بعد 28 سال زندگی ، از این دنیا متنفرم لعنت به دنیای بی وفا
اینکه یکی بعدازاینهمه سال زندگی کسی روکه بایدپناهش باشه بایدتکیه گاهش باشه نامردببینه دیگه به کی میتونه اعتمادکنه دیگه چطورمیشه این همه بی وفایی ونامردی روتحمل کرد!!!
منم واقعاناراحتم چراهمچین آدمایی تواین دنیاهستن
حال تورودرک میکنم اماعمق دردت رونمیتونم چون سالهایست ونمیشودباهیچ چیزجبران کردسالهایی که زندگیت رابپای کسی بریزی که ممکنه روزی شلوارش 2تابشه روزی بره سراغ اعتیادوهمه چی رودودکنه حتی عشق واحساس
اماچرایکی اینقدرخوشی میزنه زیردلش که میخوادبه همه چی برسه راحت ویکی اینقدرخسته که حاضره همه چی روبذاره وفرارکنه:
دیروزیکی ازنزدیکای منم دنبال دادخواست طلاق بودبایه بچه کوچیک دنبال طلاق رفت اخه شوهرش بی رگ وبی غیرته آخه مادرشوهرش دخالت میکنه وپسرش وهی پرمیکنه بخاطراینه بی کاره وزنش داره کارمیکنه بعداز15سال داره جدامیشه
ازچی بگم که دلم مث دلت خونه
امایه چیزی منوآروم میکنه اینم اونه که توی اون دنیاتقاص ازش میگیرم
دنیای نامردی وفانی خودراباهمه متعلقاتش داده ام به یارنامردوکوله بارم یادخدامقداری اشک ودل شکسته که شک ندارم خداناظروشاهداین همه ستم ظالم وآه مظلوم هست
من به چشمم دیدهام که چطوریکی تقاص ظلمش وپس داده نگران نباش وصبورباش ممکنه همه چی درست بشه